جلسه چهاردهم از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی سیرجان به استادی راهنما همسفر سلیمه، نگهبانی همسفر آرزو و دبیری راهنما همسفر اسماء با دستور جلسه «حرمت کنگره۶۰، چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟ » روز دوشنبه ۹ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که امروز توفیق نصیب من شد بتوانم در جمع پر از عشق و محبت شما حضور داشته باشم و از این منظر و جایگاه از شما آموزش بگیرم. به رسم ادب تشکر میکنم از بنیان کنگره۶۰ جناب آقای مهندس، خانواده محترمشان و راهنمایم همسفر سحر که حال خوب امروز من و حضور داشتن در این جایگاه و گرفتن آموزش، بهخاطر زحماتی است که ایشان برایم کشیدهاند و همچنین تشکر میکنم از ایجنت همسفر وجیهه، مرزبانان، نگهبان جلسه و همگی خدمتگزاران شعبه سیرجان. تمامی دستور جلساتی که آقای مهندس برای ما میگذارند و طی یک هفته ما در موردشان صحبت میکنیم، مهم و نیاز ما هستند؛ اما دستور جلسه حرمت یکی از دستور جلساتی است که اهمیت زیادی دارد و آقای مهندس حرمت کنگره۶۰ را با تفکر و بر اساس تجربه خودشان گویی با خطکش برای ما نوشتهاند و مرز قائل شدهاند که بتوانیم در کنگره۶۰ آرامش و آسایش داشته باشیم.
اگر امروز ما میبینیم کنگره در حال پیشرفت و ماندگاری است، به علت حرمتهای کنگره۶۰ است که اهمیت خیلی زیادی دارد، اهمیت حرمت از قوانین هم بالاتر است و باید آنها را رعایت کنیم، اگر شخصی حرمت را رعایت نکند قوانین کنگره۶۰ را هم قطعاً رعایت نمیکند. اوایل قوانین به این صورت نبودند و ذرهذره بنا به آن شرایطی که پیش میآید گاهی اوقات عوض میشوند؛ ولی حرمت کنگره۶۰ ثابت است؛ یعنی تغییر در آن اتفاق نیفتاده است، حرمت به چه معنی است؟ حرمت از کلمه حریم میآید، اگر به طبیعت نگاه کنیم میبینیم که هر چیزی یک حریم دارد؛ مثلاً رودخانه، جاده و هر چیزی یک حریم دارد که ما نباید از حریم آن پا فراتربگذاریم؛ مثلاً من گاهی اوقات به خودم بگویم اشکال ندارد آب رودخانه کم شده است، در حریم رودخانه یک ویلا برای خودم بسازم؛ اما وقتی بارش خیلی شدید و سیل بیاید ویلای من را آب میبرد، چرا؟ چون من در حریم رودخانه برای خودم ویلا ساختم و در کنگره هم همین است، گاهی اوقات با خودم بگویم اشکالی ندارد حالا اگر این قانون را رعایت نکنم، مسئلهای پیش نمیآید؛ ولی به ما آسیب میزند و از لحاظ عقلی هم میگویند، تجربه را تجربه کردن خطا است؛ یعنی چیزی را که تجربه شده من دیگر نباید مجداً آن را تجربه کنم.
در اول نوشتار حرمت آمده، کنگره مکان مقدس و امنی است، چرا مقدس است؟ چون هدف مقدس است، هدف کنگره چیست؟ درمان و احیاء انسان و چیزی بالاتر از احیاء نفس وجود ندارد، بهخاطر همین گفته میشود کنگره مکانی مقدس است. امنیت کنگره را هم ما میسازیم؛ اما من نمیتوانم به کنگره بیایم و با خود بگویم کنگره امن است، خیلی جای خوبی است و وسایل و گوشیام را رها کنم و به دنبال کارم بروم، امنیت را من میسازم و باید حواسم به وسایل شخصی خودم باشد که مشکل و مسئلهای برای کنگره پیش نیاید و آن امنیت حفظ بشود. موارد خیلی زیادی در بندهای حرمت کنگره۶۰ نوشته شده؛ چون هر جلسه دو بار خوانده میشود شما آن را گوش کردهاید و راهنمایتان در موردشان صحبت کردهاند، مواردی مانند دروغ گفتن، اولین موردی است که آقای مهندس میگویند: مهمترین مسئله همان دروغ گفتن است، اگر من همسفر به کنگره میآیم، قرص اعصاب و دخانیات مصرف میکنم و حرفی به راهنمایم نمیزنم؛ اگر تمام بندهای حرمت را هم حفظ کنم، حالم خوب نمیشود، چرا؟ چون یکی از بندهای حرمت را زیر پا گذاشتهام.
همه ما بیرون از کنگره به حد کافی سرزنش شدهایم، به کنگره میآییم که سرزنش نشویم، یکی از موارد دیگر این است که حرف همدیگر را قطع نکرده، بحث سیاسی نکنیم و با هم ارتباط برقرار نکنیم، شاید من با خود بگویم که چقدر خوب بود که ما میتوانستیم با هم رفتوآمد خانوادگی داشته باشیم، چه کسی بهتر از یک کنگرهای که من بتوانم با او رابطه داشته باشم و رفتوآمد کنم! چون با او همفکر و همزبانم؛ ولی ارتباط منجر به این میشود که من از هدف اصلی که به کنگره میآیم، وقت میگذارم و آموزش میگیرم دور شوم و حتی ممکن است درمان اتفاق نیفتد. خیلی موارد دیگر است که در بندهای حرمت آمده است که قطعاً عمل کردن به آنها عمل سالم است؛ یعنی شاید بعضی وقتها با خود بگویم شخص گناه دارد، من از او خرید کنم، به او پول قرض بدهم یا هر مسئله دیگری؛ ولی متوجه میشوم که اینها عمل بهظاهر نیک هستند؛ ولی عمل سالم نیستند و من را از هدفم دور میکنند.
مطلبی از استاد امین میخواندم که گفته بودند: «من و آقای مهندس با این که با دیدهبانها خیلی ارتباط نزدیکی داریم و در طول هفته یکدیگر را میبینیم، با هم مشورت میکنیم و برای هم احترام قائل هستیم؛ ولی هیچ زمانی از همدیگر سؤال نمیپرسیم که خانه شما کجاست؟ شغل شما چیست؟ و حتی نمیدانیم چند فرزند دارند.» چون به این دانش رسیدهاند که هدفشان باید در حیطه همان کنگره۶۰ و در پیرامون مسائل کنگره باشد و به این رسیدهاند که اگر من بخواهم عملکرد خوبی در این سیستم داشته باشم نباید ارتباطی بیرون از کنگره برقرارکنم. آقای زرکش میگویند: آقای مهندس در بعضی از شعب حضور دارند، کدام شعب؟ شعبهای که قوانین و حرمتها را رعایت میکنند؛ یعنی گویی آقای مهندس در آنجا حضور دارند، حرمت صحبتها و فرامین آقای مهندس است و اگر من حتی یکبند از حرمت را رعایت نکنم به این معنی است که فرمان آقای مهندس را نقض کردهام و نقض فرمان مساوی با تاریکی است. اگر میخواهم پیوند محبتم با آقای مهندس و راهنمایم برقرار و حفظ بشود باید فرمانبردار باشم، حرفی که در کنگره زیاد میشنویم فرمانبرداری است و إنشاءالله نقض فرمان صورت نگیرد.
یکسری از حرمتها هستند که در صور پنهان ما تأثیر میگذارند، در ظاهر من از یک قانون سرپیچی میکنم و مادهای درون بدن من ترشح میشود و حال من بد میشود؛ مثلاً من دروغ میگویم و با خودم میگویم که کسی متوجه نشده است که من این مسئله را پنهان کردم و دروغ گفتم یا با یک نفر ارتباط میگیرم و با خودم میگویم کسی متوجه نیست که این اتفاق افتاده؛ ولی در صور پنهان قطعاً مادهای در درون بدن من ترشح و باعث میشود، حال من خراب شود و هر چقدر آموزش میگیرم، مشارکت میکنم و سیدی مینویسم؛ ولی حال من خوب نیست، چون یکسری از قوانین را نقض کردهام. رعایت حرمت بهنوعی از خود گذشتن است، ما باید از خودگذشتگی داشته باشیم و فاصلهها را حفظ کنیم. آقای مهندس در مثال خورشید و زمین میگویند: «سیستم کائنات کار خودش را به بهترین شکل انجام میدهد و فاصلهها حفظ شده است، اگر خورشید به زمین نزدیک باشد همه چیز آب میشود و اگر فاصله دورتر باشد همه چیز یخ میزند.» ما هم در هر موردی در کنگره باید فاصله را رعایت کنیم تا مشکلاتی برایمان پیش نیاید. در مورد کنگره من با خودم فکر میکردم بعضی از ما نه گفتن را بلد نیستیم، ما باید نه گفتن را ترویج بدهیم، هملژیونی من میگوید: دفتر سیدیات را به من میدهی از روی آن بنویسم؟ من باید خیلی راحت بگویم نه، میگوید: به من پول قرض میدهی؟ من بگویم نه، بگوید آیا میشود من هم همراهت کنگره بیایم؟ من باید بگویم نه. در کنگره ما با رعایت حرمتها، نه گفتن را هم یاد میگیریم
کسی که درخواست پول میکند و کسی که قرض میدهد، هر دو به خودشان و کنگره آسیب میرسانند؛ یعنی یکطرفه نیست که من بگویم او درخواست کرد، من که اشتباه نکردم، من پولی به او قرض دادم تا کارش راه بیفتد. اگر من وارد حریم شخصی کسی نشوم کسی هم وارد حریم شخصی من نمیشود، اگر نپرسم که مسافرت روی پله چنددهم است؟ راهنمای مسافرت چه کسی است؟ چه شغلی دارد؟ کسی هم از من نمیپرسد؛ ولی بهمحض اینکه یک سؤال را شروع کنم، قطعاً طرف مقابل هم از من سؤالاتی میپرسد. باید حواسمان باشد که در لژیون حافظ صحبتهای هملژیونیمان باشیم و حرمت لژیون را رعایت کنیم، اگر میخواهم کسی حافظ حریم من باشد باید حافظ حریم فرد دیگری باشم و نباید صحبتی که در لژیون میشود برای مسافرم بازگو کنم که همسفر فلان که مسافرش با شما هملژیونی است، در لژیون چنین حرفی زده است.
یکسری قوانین در حرمت کنگره نانوشته هستند که انجام دادن آنها هم الزامی و واجب است؛ مثلاً زمانی که یک تازهوارد به شعبه میآید، من نمیتوانم به او مشاوره بدهم، هر سؤالی که میپرسد من فقط میتوانم به ایشان بگویم که راهنمای تازهواردین در شعبه است و شما هر سؤالی دارید از ایشان بپرسید. موارد دیگر اینکه شوخی کردن با راهنما ممنوع است، پوشش سر باید سفید باشد، باید به جایگاهها احترام بگذاریم، وقتی مرزبان، ایجنت و راهنما یا هر فردی با هم در حال صحبت هستند وسط حرفشان وارد نمیشویم، آنها را بغل نمیگیریم یا سؤالی نمیپرسیم. اگر بیرون از کنگره هم حرمتها را حفظ کنم، دروغ نگویم، سرزنش نکنم و ...؛ بیرون از کنگره هم میتوانم آرامش و آسایش را به خودم هدیه بدهم. در ادامه از صحبتهای شما استفاده میکنم و إنشاءالله جلسه بسیار پر انرژی و خوب را با هم بسازیم.
اهداء لوح تقدیر به اعضاء لژیون سردار



تایپیست: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
عکاس: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر اسماء (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر اسماء (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سیرجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
176