جلسه دهم از دور دوازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی نمایندگی ایران کنگره۶۰، با استادی راهنمای تازه واردین مسافر علی اکبر، نگهبانی مسافر بیژن و دبیری مسافر مهرداد، با دستور جلسه (حرمت کنگره 60 ، چرا رابطه کاری و مالی در کنگره ممنوع است؟) در روز یکشنبه 8 تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
.jpg)
سخنان استاد:
سلام دوستان، علیاکبر هستم، یک مسافر
. ابتدا از نگهبان و دبیر محترم جلسه، همچنین از ایجنت گرامی و مرزبانان عزیز که اجازه دادند نخستین مشارکتم را داشته باشم، صمیمانه سپاسگزاری میکنم.
این روزها بسیار به این موضوع فکر میکردم که حضور در کنگره، توفیقی الهی است؛ توفیقی که نصیب هر کسی نمیشود. چه در سفر اول باشی و چه در سفر دوم، بودن در کنگره، خدمت کردن در آن، فرصتی است که باید قدرش را دانست؛ همانگونه که جناب آقای مهندس دژاکام همواره میفرمایند: "این شانس به درِ خانهی هر کسی نمیآید.
امیدوارم قدردان زحمات ایشان باشیم، قدردان دیدهبانان ارجمند و راهنمایان دلسوزی که آموزشهایشان چراغ راه ماست. همچنین لازم میدانم از آقای مهندس و خانوادهی محترم ایشان سپاسگزاری کنم؛ زیرا بستری فراهم کردند تا ما بتوانیم در محیطی امن، آموزشی مؤثر و عمیق دریافت کنیم.
اما دربارهی دستور جلسهی امروز، همانگونه که جناب مهندس فرمودند: "قانون بد، بهتر از بیقانونی است." دستور جلسه دربارهی حرمت کنگره ۶۰ و روابط کاری و مالی در این مجموعه است. اینکه چرا داشتن رابطهی کاری در کنگره ممنوع است، مستلزم آشنایی با قوانین این نهاد میباشد. وقتی ما از دلایل این قوانین، ایرادات و آسیبهای احتمالی آنها آگاه شویم، میتوانیم رفتاری آگاهانه و درست داشته باشیم.
. نچه کنگره ۶۰ را در حوزهی درمان اعتیاد و جهانبینی از سایر مراکز و NGOها متمایز میسازد – که البته برای تمام آنها نیز احترام قائلیم – همین قوانین و حرمتهایی است که در اینجا حاکم است. همین موارد سبب شده است که کنگره ۶۰ پیشتاز باشد، جوایز ملی و بینالمللی بسیاری دریافت کند و امروز به نقطهای برسد که دانشگاهی بر اساس آموزههای آن بنا نهاده میشود و هدف آن، جهانی شدن علم کنگره است.
اما برگردیم به موضوع حرمت. واژهی "حرمت" از "حریم" میآید. هر مکان و نهادی، حریمی دارد و قوانینی برای حفاظت از آن حریم وضع میشود. اگر من آن قوانین را بشناسم، بپذیرم و رعایت کنم، تحت حمایت آن سیستم قرار خواهم گرفت. مثل قوانین راهنمایی و رانندگی؛ کسی که تابلوها را بشناسد و رعایت کند، هم کمتر دچار آسیب میشود، هم جریمه نمیشود و هم در امان است. کنگره ۶۰ نیز از این قاعده مستثنا نیست.
قوانین کنگره ۶۰ چه میگویند؟ میگویند: دروغ نگویید. الفاظ زشت به کار نبرید. موبایلها خاموش باشند. لباس مناسب بپوشید. و متن حرمت دو بار توسط نگهبان جلسه قرائت میشود، همراه با چهارده ثانیه سکوت. چرا اینها رعایت میشود؟ زیرا جناب مهندس میفرمایند: اینجا مکان مقدسیست. تقدس این مکان به دلیل آن است که انسانهای دردمند، کسانی که زمانی در باتلاق اعتیاد گرفتار بودند، اکنون به اینجا میآیند، آموزش میگیرند و به آرامش، تعادل و صلح درونی میرسند. اعتیاد، مسئلهای ساده نیست؛ من روزگاری مصرفکننده بودم، سرگردان بودم. پس از مدتی، در سقوط آزاد قرار گرفتم. با احترام به پزشکان، باید بگویم پزشکی نمانده بود که نرفته باشم؛ اما هیچ نتیجهای حاصل نشد. بارها در خیابان با خودم میگفتم و هنوز هم میگویم: یک تکه نان خشک، ارزش و احترامش از من بیشتر بود. چرا؟ چون من یک فرد مصرفکننده بودم، پر از خشم، پر از خودخواهی، انسانی که هیچکس را جز خودش دوست نداشت.
من بیمار بودم، اما کسی حرفهایم را نمیفهمید. وقتی وارد کنگره شدم، با راهنمایانی آشنا شدم که سرشار از آموزش بودند. راهنمایانی که من را به رهایی رساندند. به همین دلیل است که این مکان برای من مقدس است. همسفرانی هستند که مسافر خود را از دست دادهاند؛ بنابراین باید قوانین را کاملاً رعایت کنند. نباید دروغ بگویند، غیبت کنند، شماره تلفن بدهند یا بگیرند. نباید وارد مسائل مالی یا خانوادگی شوند. نباید پوشش نامناسب داشته باشند؛ چرا که ممکن است با نگاه اول، فردی که به سختی تصمیم به درمان گرفته، از مسیر خارج شود.
راهنمای عزیزم، آقا موسی، میفرمودند: کنگره جای بسیار حساسیست. اگر میخواهید در آن ماندگار باشید، باید آموزش ببینید و قوانین را اجرا کنید. نباید فراموش کنیم در چه مکانی و چه جایگاهی هستیم. جناب مهندس این دستور جلسه را سه بار در سال تکرار کردهاند. یعنی هر بار که این دستور جلسه برگزار میشود، من باید با خودم محاسبه کنم که اکنون کجای مسیر زندگی هستم؟ آیا قوانین را رعایت کردهام؟ اینگونه است که میتوانم از دل آموزشها، قوانین کنگره را در زندگیام پیاده کنم. مبادا – خدای ناکرده – باعث شوم هیچ همسفر یا مسافری از مسیر کنگره خارج شود.
خواستهام برای همهی سفر اولیها، رهایی است. و برای سفر دومیها، خدمت صادقانه. از آقای مهندس بینهایت سپاسگزارم. به ایجنت و مرزبانان محترم نیز خداقوت میگویم.
سپاس از اینکه به صحبتهای من گوش دادید.
لژیون ویلیام راهنما مسافر حامد
.jpg)
لژیون ویلیام راهنما مسافر جهان
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
.jpg)
مرزبان کشیک : مسافر سعید
تایپ و عکس : مسافر بختیار لژیون دوازدهم
تنظیم وارسال : مسافر محمد لژیون یکم
نمایندگی ایران
- تعداد بازدید از این مطلب :
179