جلسه هشتم از دوره سوم جلسات سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی کریمان با استادی پهلوان همسفر فریده نگهبانی همسفر مرجان و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه«وادی چهارم(در مسائل حیاتی مسئولیت به خداوند سپردن یعنی؛ سلب مسئولیت از خویشتن)و تأثیر آن روی من» روز پنجشنبه ۵ تیر ماه ۱۴٠۴ ساعت ۱۵:٠٠ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سپاسگزارم از خداوند بزرگ و استاد بزرگوار کنگره۶۰ آقای مهندس و خانواده محترم ایشان، سپاسگزارم از ایجنت محترم نمایندگی، خزانهدار محترم و دبیر محترم بابت دعوتشان خوشحالم که در جمع شما حضور دارم و از دیدن دوباره همه شما عزیزان بسیار تا بسیار خوشحال شدم دستور جلسه امروز در مورد وادی چهارم و تأثیر آن روی من است این جملهای که مرتباً دارد تکرار میشود. جناب آقای مهندس میفرمایند تأثیر آن روی من، میخواهند توجه ما را به خودمان معطوف کنند که من چه چیز یاد گرفتم تا بتوانم کاربردی کنم در زندگی وارد وادی چهارم میشویم چه چیزی از آن یاد میگیریم در هر دستور جلسه و در هر سیدی در هر جایی باید ببینم برداشت خودم چه چیزی است متن وادی چهارم میگوید در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند؛ یعنی سلب مسئولیت از خویشتن.
من سه قسمت را در این جمله درآوردم یکی اینکه مسائل حیاتی مربوط به هستی و کائنات یکی میشود مسئولیت خداوند یک مسئولیت خودم به عنوان یک انسان مسائل حیاتی که جناب مهندس خیلی زیبا میفرمایند: در هستی کائنات و خلقت بسیار دقیق برنامهریزی شده و همه چیز حساب شده است خداوند بر همه چیز مشرف است چیزی که بچگیها به همهی ما میگفتند اینجور نیست که من یک کاری بکنم فرشته سمت راستی بنویسد یا سمت چپی بنویسد بعد بروند حساب و کتاب کنند الله سریع الحساب هستی اینجوری پایه گذاری شده هر کاری که میکنی در هستی باقی میماند و درجا مثل سیستم کامپیوتر اطلاعات را میآورد و درجا به ما پاسخ میدهد در مورد مسئولیت خداوند مسئولیت سپردن به خدا خیلی مبحث عظیمی است که منابع مهمی را در بر میگیرد.
یک جمله زیبا در قرآن است که ما زیاد به کارش میبریم که اگر من خودم را شناختم خدای خودم را میشناسم مولانا یک داستان قشنگ دارد که من خیلی دوستش دارم میفرماید اگر یک اربابی بیاد و بدون هیچ صحبتی یک بیل را بدهد دست کارگر، کارگر متوجه میشود که باید یک جایی را بکند یا یک کاری را انجام بدهد چه جوری خداوند به ما دست، چشم، حس داده من فکر میکنم حسها و تواناییهای وجودی خودتان را دریافت کردهاید هر وقت این را میگویم یاد مدرسه میافتم در هر مقطعی که درس میخوانی استاد میآید درس خود را میدهد و میرود من باید بیام بروم کلاس حضور داشته باشم تمرینهای خود را انجام بدهم تلاش کنم درس بخوانم و آخر سر باید امتحان بدهم اگر در امتحان توانستم پوئنی را که لازم است بیاورم من درس را پاس میکنم اگر نتوانم سرافکنده خودم و بقیه میشوم و پیش بقیه و خداوند زمان را هدر دادهام.
بچهها دریابید ما زمان نداریم که به بازی و بطالت بگذرانیم این چیزهایی است که از دست ما رفته و خداوند همه چیز را خیلی زیبا آفریده از رگ گردن به ما نزدیکتر است از مادر مهربانتر چه جوری برای بچه هامون دل میسوزانیم با دانایی و سطح دید اندک خودمان ،خداوند دارد ما را نگاه میکند اگر مسائلی برای ما پیش میآورد بسته به خواسته درونی خود انسان است که آمده در این بعد میخواهد رشدش بدهد بزرگش کند به فرموده جناب آقای مهندس دقیقاً مسائل و مشکلات را نعمت بدانید خداوند میخواهد من را به خودش نزدیکتر کند من اگر این درسها را پاس کنم یک مرتبه میروم بالاتر اگر بتوانم از مشکلات عبور کنم یک مرحله به خداوند نزدیکتر میشوم در آن طیفی که دارم توی تزکیه و پالایش خودم قدم میگذارم.
اما مسئولیت انسان،انسان با یک خواسته درونی میآید و در بعد فیزیکی که نبوده انتخاب میکند راههای متعدد در آنجا خداوند این اختیار را به ما داده بود راههای متعدد آنجا خداوند این اختیار را به ما میدهد راههای متعددی جلوی راه ما قرار میگیرد ما تصمیم میگیریم کدام را انتخاب کنیم و در کدام راه برویم. در اینجا زندگی کنیم اینجا مهد و محل آموزش است اینجوری نیست که راحت بگذرد باید تلاش کند آمدهام در این بعد و هر لحظه انتخاب میکنم مسیر راستیها بروم یا مسیر کجیها را مسیر راستیها مسیری است مثل کوه که داری سر بالا میروی سختیها و مسائل خودش را دارد؛ ولی داری میرسی به بهشت و قله مسیر جهنم مسیر سرازیری است خیلی آسونتر است؛ ولی داری میروی ته دره؛ پس باید حواس ما جمع باشد که چه چیز را انتخاب میکنیم در اینجا خداوند باز هم بزرگی کرده و دو تا مشاور گذاشته در وجود ما در نفسی که میآید در جسم قرار میگیرد به عنوان جن و روح، روح معلم ماست میآید ما را آموزش میدهد راهنمایی میکند کمک ما میکند تا مسیر بهتر را انتخاب کنیم و در آن مسیر قدم بگذاریم به این ترتیب انسان مسیرش را طی میکند و خواستههای معقول و غیر معقول را پشت سر میگذارد.
تمام اینها برمیگردد به سطح دانایی و آگاهی انسان که من در چه سطح از آگاهی و دانش قرار دارد که آن برمیگردد به مرتبه نفس من اگر در مرتبه نفس اماره باشم که همان جهنم است مثل چهارپایان هرچه در مسیرم قرار میگیرد بدون اینکه تفکر کنم انجام میدهم اصل این موضوع که در وادی چهارم بیان میشود تفکر است بعد از اینکه سه تا وادی تفکر را پشت سر گذاشتیم آیا تفکر میکند حیوان، یا نمیکند برای همین است که پایینترین مرحله نفس انسانی قرار میگیرد بعد از آن میرسیم به نفس لوامه یا سرزنشگر مرتبهای است که باید به سرعت از این مرحله عبور کنیم مثل هر چیزی که تاریخ انقضا دارد مثل مواد لبنی که تاریخ انقضاشان کوتاه است تمام القاهات تمام چیزهایی که میشود در نفس اماره یک تایم محدود دارد اگر به آن توجه کردیم و موضوع را درکش کنیم تغییر مسیر میدهیم و یک مسیر بهتر را انتخاب میکنیم وگرنه در آن میمانیم و به خودی خود کمرنگ و محو میشود.
در مرحله نفس اماره چیزی که بسیار مهم است این است اگر کار اشتباهی کردم و سرزنش شدم پشیمان شوم به این معنی که از راه اشتباهی که رفتم درس بگیرم و راهم را تغییر دهم؛ ولی سرزنش کردن میشود یک عمل بازدارنده یک عمل منفی میخواهد من را از دور خارج کند اینقدر سرزنش میکنیم خودمان را بابت یک عمل که دیگر نمیتوانیم سر پا باشیم و ادامه بدهیم ما را از دور خارج میکند مرحله بعدی نفس مطمئنه است که از اطمینان میآید من باید به آن ایمان و اطمینان برسم تا بتوانم در مسیرش قدم بردارم و تمام وجودم سرشار از آرامش شود سرشار از راستی و درستی سلامت روح و روان باشد مثال میزنم که بهتر دریافت بشود، یک فردی میآید کنگره اوایل که گلریزان انجام میشود مقداری کمک میکند.
من روزهای اول نگاه میکردم ببینم ته جیبم چقدر است یک مقدار پرداخت میکردم مدتی میگذرد دانایی من بالا میرود میبینم کارهایی دارد انجام میشود حال مسافرم حال خودم حال خانوادهام مصرف موادشان مصرف سیگارشان سلامت جسم و روانمان با مسائل تغذیهای که جناب مهندس دادند تحقیقاتی که دارند انجام میدهند برای بیماریهای صعبالعلاج و دیگر بیماریها، این همه تحقیقات و این مسائل این مالی که گذاشته میشود کمک میکند اگر خدای نکرده عزیز من در شرایط بدی قرار گرفت با پیشرفتها بتوانم در این وضعیت بهتری او را درمان کنم نه اینکه از دستش بدهم، یادتان میآید روزهایی که میگفتین حاضرم همه چیز خود را بدهم تا یک آرامشی در خانه و زندگی من باشد آبروی زندگی من آبروی بچههای من حفظ شود الان چی شده همه آنها یک تلنگره اگر بیدار نشوی میرود در اینجا باید به آن مرحله برسیم در این شرایط که پشت سر گذاشته شده گاهی میبینیم که خالی خالی هستیم هیچی نداریم این را گفتم حواس شما باشد مرگ همینجوری سراغ ما میآید.
ولی میگوید همین الان میگوید این را بردارم یگر همین الان هیچی نمیتوانی برداری، گاهی میبینیم هیچی نداریم فقط خودم و خودم و این سبک بالی خودم وقتی میخواهم بروم از این دنیا واقعاً خالی خالی میروی و اگر چیزی برای خودمان نفرستیم یا چیزی در وجود خودمان انباشته داشته باشیم در آن شرایطی که با وجود اینکه خالی خالی هستم می توانم از همه چیز، روی آن حساب کنم خیلی خوبه استاد من جمله قشنگی میگفت که سعی کن تغییر پذیر باشی که اگر دوست داری در دنیا آن تغییر را برایتان اتفاق بیفتد اگر میخواهی دیگران به تو کمک کنند کمک کننده باش تا یک جایی در هستی در حسابت نوشته شود من همیشه به بچهها میگفتم هستی هیچ وقت ما را مدیون خودش نمیگذارد.
اگر کسی همان روزی که من احتیاج دارم بیاد به من بده فایده ندارد آن روز که من درمانده میشوم و هیچ جایی را ندارم اگر چیزی را انباشته داشته باشم و کولهپشتی ما پر باشد سبک بالیم از الگوها استفاده کنیم و درس بگیریم پیامبر فرمودند از همسایهات چیزی را بخواه که برای خودت میخواهی واقعاً هیچ کدام از ما برایمان اینجوری شده همه چیز را برای بچهام میخواهم بچه را مثال میزنم که سختترین بنده و بزرگترین بند است اگر تهران در این شرایط قرار گرفت بندرعباس قرار گرفت توی هر شرایطی که زدنش و عزیزانی که بیخانمان شدند و عزیزانشان را از دست دادند برای خانواده خودم چیزی را که میخواهم برایش برایشان انجام دهم اگر توانستم اینجوری باشم کم کم میروم توی مرحله نفس مطمئنه کم میرسم به جایی که از کارهای خوب خودم آرامش میگیرم بهشت را تجربه میکنم آنجاست که خداوند میگوید به خانه امن من بیا بهشت برین مثل یک فرشته میشوم انشاالله که بتوانیم با تزکیه و پالایشهایی که انجام میدهیم و خدمتهایی که میکنیم و خدمت به جز عشق نیست راه را هموار کنیم برای خودت فقط نه، برای عزیزانی، نیستانی که یک روز است خواهند شد برای آنهایی که یک روز باید بیایند و از این دام بلا رها شوند برای عزیزانی که باید یک روز از این بیماریها نجات پیدا کنند و جناب مهندس را ما متوجهاش نیستیم وقتی روی کره زمین هستی ظمت و بزرگی آن را نمیبینیم ما که نزدیک جناب مهندس هستیم جذب شدهایم توی کنگره و دریافت میکنیم هیچ وقت متوجه نیستیم به چه منبع عظیمی وصل هستیم مگر زمانی که محروم شویم مثل این روزها که نمیتوانیم یک لایو گوش کنیم؛ حتی نمیتوانیم ایشان را ببینیم؛ حتی نمیدانیم کجا هستند و حالشان خوبه و خانم آنی بزرگ انشاالله که در کمال صحت و سلامت باشند و ما بتوانیم از لطف و بزرگی و درایت و علم بیپایان ایشان استفاده کنیم.

تایپ: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر مهدیه(لژیون اول)
عکاس: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر محیا(لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
111