سلام دوستان فاطمه هستم همسفر
انسان، هستی و همه چیز دارای دو چهره یعنی صورآشکار و صورپنهان هستند، انسان موجود ناشناخته و بسیار پیچیدهای است. با اینکه انسان اشرف مخلوقات است، شناخت ما از او بسیار ناچیز است. تمامی قدرت در دستان انسان قرار دارد. صورآشکار انسان شامل هستهیجسم و کاربردهای فیزیکی است، قابل حس و لمس هستند؛ اما صورپنهان انسان شامل: اجزای گوناگونی مانند: نفس، عقل، روح، ذهن است. در واقع انسان دارای فطرت و ذات است که به گذشتهی دور او برمیگردد. این فطرت تغییرناپذیر است.
همه انسانها با همدیگر برابر نیستند و هر یک دارای دو نیرو و حرکت یکی خیر و دیگری شر هستند. صورپنهان ما در حقیقت راننده جسم ما است. صورپنهان انسان به مسائلی مربوط میشود که ما از آنها بیخبر هستیم و تنها خداوند از آن آگاه است. همانند مثلث واحده، در انسان صورآشکار و پنهان یکی نیستند؛ یعنی ظاهر و باطن متفاوتی دارند. این موضوع بسیار نگرانکننده است به همین دلیل نيروهایی همراه ما هستند تا به تکامل برسیم و تنها میتوانیم خوب و بد را ببینیم؛ اما نمیتوانیم عمق قضایا را درک کنیم. ما معمولا مسائل را به صورت سطحی برسی میکنیم؛ پس لازم است با دو چشم به قضایا بنگریم و هوشیار باشیم؛ باید امور و مسائل را یکی پس از دیگری بررسی کنیم و راه حل منطقی را پیدا کنیم، چه در امور معنوی و چه در مسائل مالی و مادی باشد. همه ما باید به مادیات و پول به همان اندازه ارزش بدهیم که به معنویات ارزش میدهیم.
گاهی اوقات مصیبتها به دلیل رفتار خودِانسانها به وجود میآید باید در نظر داشته باشیم که هر مصیبتی و بلایی حکمت و فلسفهای دارد و نباید از خداوند گلایه و شکایت کنیم. علت اصلی این شکایت ها جهل و نادانی ما است. خداوند به انسانها فرصتی میدهد تا شکایت کنند؛ حتی ممکن است کفر بگویند؛ اما انسان باید راه را خود جستجو کند و مصلحت خود و خودش را با راهنمایی و تدبیر پیدا کند؛ باید بداند که هر طلوعی غروبی دارد. یعنی پایان شب سیه سفید است. انسان همواره باید در حال یادگیری باشد؛ چرا که تعلیم و تعلم عبادت است. هیچ زمانی برای آموزش دیر نیست؛ حتی اگر یک روز از عمر انسان باقی مانده باشد. با تشکر فراوان از مهندس دژاکام برای آموزش های ناب ایشان که در بستر کنگره۶۰ برای تک تک ما مهیا است.
سلام دوستان سعیده هستم همسفر
انسان داری صورآشکار و صورپنهان است. صورپنهان انسان مجهول و ناشناخته است و عمده خصوصیات آن را فقط قدرت مطلق میداند و انسان اطلاعات زیادی در مورد آن ندارد. همینطور افکارآشکار و افکارپنهان داریم. انسان یک موجود ناشناخته است. فاصلهی انسان با حیوان بسیار بسیار زیاد است. همه چیز در هستی دو چهره دارد که یک چهره آشکار است و یک چهره پنهان است.
هر انسان دارای یک فطرت است که از گذشتههای دور تا کنون ساخته شده است و تغییر در آن فطرت کار بسیار دشواری است و اینگونه نیست که انسان پیشینهی کوتاهی داشته باشد و یا از لحظه تولدش پیشینهاش شکل گرفته باشد. ما از انسان شناخت بسیار بسیار کمی داریم.
بعضی از افراد وقتی وارد کنگره۶۰ میشوند به دیگر مصرفکنندگان اطلاعی نمیدهند که من کجا میروم و درمان شدهام؛ اما بعضی دیگر وقتی به مسیر کنگره۶۰ راه پیدا میکنند، دیگران را نیز مطلع میکنند تا آنها هم به درمان برسند. تفاوت این افراد با هم در صورپنهان آنها میباشد. همین مسئله میزان موفقیت یک شعبه را تعیین میکند.
گاهی انسانها بر مطلبی پا فشاری میکنند که به خیر و صلاح آنها نیست و نباید اتفاق بیافتد. درحالیکه نباید اینگونه باشد و بر آن اصرار کنیم یا گمان کنیم خداوند به ما توجه نمیکند، بلکه خداوند بهتر میداند چه اتفاقی بیافتد برای ما خوب است؛ باید برای هرچیزی راه حل خاص خودش را پیدا کنیم. ما باید در مسیر صراط مستقیم باشیم. صراط مستقیم به معنی راه درست است. یعنی کوتاهترین راهی که ما را به هدف میرساند، یعنی راهی که به نتیجه ختم میشود.
ممکن است زندگی خوبی داشته باشیم و به خوبی زندگی را اداره کنیم؛ ولی یک مرتبه زندگی دچار آشوب شود و اتفاق ناگواری رخ بدهد، و زندگی ما از روال عادی خودش خارج شود. این اتفاقات میافتد و نباید گمان کنیم خداوند از ما انتقام گرفته است یا به ما خشم گرفته است. گاهی مصیبتها بر سر انسان وارد میشود. زندگی خود را میکنی ولی ممکن است در یک لحظه به تو بگویند: فلان بیماری را داری یا عزیزت را از دست دادهای! این مصیبتها همه حساب شده است. وقتی مصیبت بر سر ما فرود آمد به معنی این نیست که خداوند با بندهاش لجبازی میکند یا انتقام میگیرد. اصلا اینطوری نیست. تا مصیب وارد میشود نباید کفر بگوییم. همهی اینها حکمتی در آن نهفته است. بعضی از مصیبتها دست ما است و بعضیها دست ما نیست و حکمتی دارد که دست ما نیست. ما پشت صحنه و پشت قضیه را نمیدانیم. خداوند وقتی انسان دچار مصیبت میشود به او فرصت میدهد. ممکن است انسان شروع کند به کفرگویی یا ناسزاگویی؛ ولی خداند با خشم و نفرت برخورد نمیکند، به او وقت میدهد و فرصت میدهد تا راهش را پیدا کند و برگشت نماید و زندگی خودش و عزیزانش را با تدبیر و درایت سرو سامان بدهد.
هرچیزی مراحل خودش را دارد. هیچوقت آموزش گرفتن تمام نمیشود. روزهای تعلیم تمام شدنی نیستند. یعنی در هر جایگاهی که قرار داریم باز هم باید بیاموزیم؛ حتی اگر کسی یک روز از عمرش مانده باشد در آن یک روز باید آموزش بگیرد و نباید بگوییم از من دیگر گذشته است؛ بلکه باید به آموزش و تحصیل ادامه بدهیم. نمیتوانیم بگوییم من مطالب زیادی را یاد گرفتهام و کافی است این بسیار بسیار غلط است. به همین خاطر است که در کنگره۶۰ همه سیدی مینویسند چون هیچکس نیست که از آموزش معاف باشد. چون وقتی از سیدی نوشتن باز میایستیم فورا حال و هوای ما عوض میشود. این سیدیها هستند که مثل نخ تسبیح همه را به هم متصل نگاه داشته است. برای آموزش پذیری هیچوقت دیر نیست. کسانی هستند در کنگره۶۰ که در سن بالایی هستند و به ادامه تحصیل میپردازند.
در عصر حاضر بسیاری از مسایل آسان شده است و اندیشه انسانها ترقی کردهاند؛ اما کسانی هستند که هیچگاه از گذشته تا کنون متوجه نشدند و متوجه نخواهند شد. اینها کسانی هستند که در هر عصر و زمانی در جبهه مخالف شمشیر زدهاند و هنوز هم همکار را میکنند. آنهایی که میفهمند، میفهمند؛ ولی بعضیها فطرت و ذاتشان خوب نیست درست نیست و این مربوط به گذشته است؛ البته ممکن است اینها هم زمانی درست بشوند. کسانی هستند که نفهمیدند و نمیفهمند. گمان میکنند عقل کل هستند و خیلی میفهمند، آمدند و رفتند باز هم نفهمیدند و باز هم نخواهند فهمید و اینها همان کسانی هستند که در هر عصر و زمانی با همه چیز مخالفت میکردند و در جبهه مخالف بودند. با همه چیز مخالفت میکنند. با دین مخالف هستند، با دولت مخالفاند، باران بیاید مخالفاند و باران نیاید مخالفاند، هرچیزی بگویی مخالفت میکنند. در عصر حاضر خیلی از مسایل حل و آسان شده است.
دین دستور میفرماید: طعامی از این بهتر و لذیذتر مگر وجود دارد؟ یعنی همه چیز فراهم است و همه امکانات هست مگر طعامی از این لذیذتر هست؟ راهنمای رایگان فضای پاکیزه و امن، آموزشهای ناب، همه در حال خدمت کردن، روش درست با داروی OT، نه خماری دارد و نه سختی دارد، برای درمان سیگار لژیون دارند، برای اضافه وزن لژیون دارند. مگر از این راحت تر میشود؟
به قول زمامدار راستین که میگوید: بعضی آدمها چه کبک بدهی و چه کدو بدهی هیچ فرقی برای آنها ندارد؛ زیرا مزه آن را تشخیص نمیدهند و قدرت تشخیص ندارند. پس باید شکرگذار باشیم. و فرق کبک و کدو را بدانیم. ما باید نسبت به صور آشکار و پنهان شناخت پیدا کنیم؛ زیرا هم صورآشکار و هم صورپنهان برای ما مجهول است. صور پنهان ما از روز اَلست است. معلوم نیست از چه موقع بود؟ از چه زمانی بود؟ نمیدانیم آگاه نیستیم. انسانها را ساده نگیریم انسانها پیچیدگیهای بسیاری دارند. پس باید به انسانها حق بدهیم و از آنها دلخور نشویم. ما همه گم شدهایم باید خودمان را پیدا کنیم.
ویرایش: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون اول)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
73