در مسائل حیاتی مسئولیت دادن؛ یعنی سلب مسئولیت از خویشتن.
وادیها بسان ستونهایی هستند که زیربنا و فنداسیون جهانبینی ما را میسازند؛ قوانینی هستند که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در جهان ما حاکمند؛ راه و روش درست زندگی کردن را به ما میآموزند که زندگی سالم و روان با کمترین چالشی را تجربه کنیم. وادی اول، جایگاه درست تفکر کردن را به ما میآموزد. وادی دوم به ما میگوید: امکان ندارد در هستی، چیزی پیدا کنیم که بیهوده باشد، اگر فکر میکنیم بیهوده است، آن تفکر و پندار نادرست ماست که به فلسفه وجودی آن چیز پی نبردهایم و این که ناامیدی یکی از محصولات نیروهای بازدارنده است که ما را از بین میبرد. وادی سوم به ما میگوید: هیچکس به اندازه من به فکر من نیست و بار مسئولیت را باید خودم حمل کنم و در نهایت به زمین بگذارم.
وادی چهارم از مسئولیت و پذیرش مسئولیت حیات، توسط خود فرد، صحبت میشود؛ یعنی هر مسئلهایی که به حیات و زندگی ما مربوط میشود باید مسئولیت و جایگاه آن را تا حد امکان در زندگی خود، مشخص کنیم؛ مثل مسائل کار و زندگی ما، مشکلات روزمره ما و مسئولیتهای ما.
یک مصرفکننده زمانی که میخواهد اقدام به درمان خود کند، نباید انتظار کمک از دیگران داشته باشد! خودش این مشکل و گرفتاریها را به وجود آورده است و خودش هم باید حل کند، اگر پذیرفت و با توان خودش حرکت کرد و به قول معروف خودش را ثابت کرد و با درستی و صداقت تمام، سختیها را پذیرفت و در جهت رفع مشکلات، حرکت کرد، آنوقت مورد رحمت خداوند قرار میگیرد. وقتی که فرمانهای الهی انجام شوند و مشقها درست نوشته شوند، رسیدن به سلسله جبال حتمی است. گاهی از قدرت مطلق انتظاراتی داریم که کاملاً غیرمعقول و غیرمنطقی است. شاید دلیل آن این باشد که ما به درستی، قدرت مطلق و نیرویهای مافوق را نشناختهایم!
خداوند پس از خلق انسان، او را بر سر یک دو راهی قرار داد و به انسان اختیار کامل داد تا هر راهی که میخواهد انتخاب کند. یک راه، راه ارزشها و صراط مستقیم و راه دیگر، فسق و فجور است که هر مسیر را علامتگذاری و پایان هر راه را مشخص کرد که مسئولیت اعمالی که ما انسانها انجام میدهیم به عهده خودمان است. دعا و راز و نیاز در مقابل قدرت مطلق موقعی میتواند به صورت مطلوب و مؤثر واقع گردد که ما حداقل در مسیر ارزشها و صراط مستقیم حرکت کنیم و از فرامین خداوند پیروی کنیم و بار مسئولیت خودمان را بپذیریم؛ آن وقت، مؤثر واقع خواهد شد؛ چون این وعده اوست؛ زیرا اگر ما آن نیرو را میشناختیم هرگز زندگی خود را به طرف آشفتگی یا پریشانی و یا بیماری یا هر مشکل دیگری سوق نمیدادیم. بعضی از ما انسانها ممکن است افراطی باشیم و بدون تفکر و از روی احساس یک مسئله را مردود بدانیم و چشم بسته آن را رد کنیم و همین مسئله برای ما مشکل ایجاد میکند؛ چون اگر روزی بتوانیم خود را بشناسیم، بدون تردید آن نیرو را هم خواهیم شناخت.
این وادی آهستهآهسته انسان را میشکافد. میگوید: اگر میخواهی خدا را بشناسی اول خودت را بشناس! ما صور آشکار انسان را میشناسیم، ولی صور پنهان را اصلاً نمیشناسیم. اینکه میگوییم خودمان را بشناسیم تا خدا را بشناسیم؛ یعنی اطلاعاتی در مورد صور آشکار و پنهان خود کسب کنیم؛ مثلاً بدانیم که قبل از تولد کجا بودهایم و یا بعد از مرگ چه خواهد شد؟ یا روح و نفس و عقل چه نقشی دارند؟ و اینکه بدانیم انسان، بقا دارد و انسان دارای دو بخش است: یکی هسته جسم که کاملاً قابل رؤیت است (صور آشکار) و دیگری هسته خارجی که همان بقایایی است که از جسم خاکی به صورت انرژی درمیآید و به راه و مکانهای تعیین شده سفر میکند. هستی در جهانهای مختلف به قدری متنوع است که به تصور درنمیآید؛ به همین علت دور از باورهاست و ما هنوز ذرهای از آن را لمس نکردهایم.
تنها چیزی که میتواند انسان را به مراحل بالا برساند فقط تزکیه و پالایش است؛ برای مثال تنها چیزی که میتواند یک کاسه آب لجن و سیاه را تبدیل به آب زلال کند، تصفیه و پالایش میباشد. با هیچ ورود یا دعا و یا ریاضتی نمیتواند آن کاسه آب تبدیل به آب زلال بشود. برای اینکه بتوانیم گامی بلند برای شناخت انسان برداریم باید نفس و مراحل تکامل انسان را بشناسیم؛ مثلاً روح و نفس و آرشیو چیست؟ بعضیها روح و نفس را با هم یکی میدانند، در صورتی که یکی نیستند. به قول سردار: وقتی میگوییم: بیت یعنی جایی که انسان زندگی میکند، اگر حیوان زندگی کند نمیگوییم بیت! نفس و روح و جسم، هر کدام، معنای خاص خود را دارند و کاملاً باهم فرق دارند. در قرآن هم آمده که هنگام مرگ، فرشته مرگ میآید و نفس شما را تحویل میگیرد؛ پس ما چیزی به اسم قبض روح نداریم و چیزی به نام روح خبیثه و طیبه نداریم. آن چیزی که فاسد میشود نفس است؛ چون دارای خواسته است؛ پس هر وقت قدرت مطلق را صدا بزنیم، ما را یاری و هدایت خواهد نمود! مشروط به اینکه ما نیز در جهت خواست منطقی و عقلانی خود قدم برداریم. در پایان ما باید بدانیم که قدرت مطلق از رگ گردن به ما نزدیکتر است.
منابع: مقاله آقای خدامی
سیدیها: وادی چهارم
کتاب عشق: وادی چهارم
نویسنده: همسفر اعظم
رابط خبری: همسفر اعظم رهجو راهنما همسفر روحانگیز(لژیون تغذیه سالم )
ویرایش:همسفر مریم دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
407