بنام قدرت مطلق الله
دلنوشته مسافر مسلم از لژیون سوم نمایندگی فردوسی مشهد رهجوی راهنمای محترم مسافر مصطفی در مورد دستور جلسه: كتاب عبور از منطقه ٦٠ درجه زير صفر
سلام دوستان مسلم هستم یک مسافر با بیش از ۱۵ سال تخریب وارد کنگره شدم،آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک کشیدنی، مدت یک ماه سفر کردم با روش دی اس تی ،داروی درمان شربت اوتی ،با کمک راهنمای عزیزم آقا مصطفی از لژيون ٣ شعبه فردوسی
آنجا که دیگر چیزی نمیماند، حتی یک نخ امید…آنجا که شب،طولانیتر از همیشه است و سرما تا مغز استخوان نفوذ میکند،
درست همانجا بودم.میدانستم که زندهام، اما فقط بهزور نفس میکشیدم.نه اینکه نخواهم خلاص شوم،نه اینکه نفهمم کجاافتادهام،اما طنابی که باید مرا بالا بکشد، ازدرونم پاره شده بود.باور کرده بودم که تقدیرم همین است،اما چیزی در درونم فریاد زد: «تو برای سقوط آفریده نشدهای.»سردی جسمم، انعکاس سرمای روحی بود که سالها یخ زده بود.اما کمکم آموختم که گرما را باید از درون روشن کرد.
نه با امیدهای زودگذر، بلکه با ساختن دوبارهی خود.یاد گرفتم که اعتیاد، فقط یک زنجیر نیست ،یک دالان تاریک است که تو را از خودت دور میکند.
اما اگر چراغی در دست داشته باشی،میتوانی حتی از ۶۰ درجه زیر صفر هم عبور کنی و آن چراغ، شناخت بود.درک جسمم، فهم افکارم، و ساختن جهانبینیام.
آری، فهمیدم که درد، تنها نیست؛اگر بخواهی،میشود از آن پُل ساخت.من بازگشتم.نه قهرمانانه، نه با فریاد،بلکه با گامهایی آرام، منظم، دقیق.مثل چکههای آب روی سنگ…بیصدا، اما ویرانگرِ تاریکی.
من از سرمای مرگ گذشتم،چون به گرمای زندگی ایمان آوردم.
دلنوشته :مسافر مسلم لژیون سوم
دبیر خبری :مسافر ادریس لژیون سوم
تنظیم وارسال :مسافر محمد لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
158