انسان تفکر میکند در مسائلی که از عهده آن برنمیآید، باید به قدرت مطلق بسپارد؛ یعنی از خداوند درخواست انجام دادن آن کار را داشته باشد و خودش را کنار بکشد و این تصورات ذهنی اوست، در این وادی فکر میکنیم باید مسئولیت کارهایمان را به گردن خداوند بیندازیم و تصور میکنیم، نیروهای مافوق باید به ما کمک کنند، نیروهای برتر باید به فرمان ما باشند و ما هر موقع درخواستی داشتیم باید مستقیماً و بهصورت حقبهجانب از خداوند درخواست کنیم، مسئولیت آن کار را به عهده خداوند بیندازیم و نیروهای مافوق باید آن کار را برای ما انجام دهند؛ ولی در این وادی خطوط و مرز بین انسان و خداوند را مشخص کرده است و گفته شده که مسئولیتهای ما دوطرفه است؛ یعنی خداوند هم در مقابل ما مسئولیتهایی دارد باید آنها را انجام دهد و بالعکس ما هم یکسری مسئولیتها در برابر خداوند داریم و باید بدانیم مسئولیتها در برابر همه انسانها دوطرفه است.
در این وادی به این آگاهی میرسیم که نباید هیچ مسئولیتی را به خداوند بدهیم و فقط باید روی تفکر، تلاش، کوشش و آموزش خودمان حساب کنیم و اگر کار، مسئولیت، وظیفه و تکلیف خودمان را بهدرستی انجام بدهیم، آن موقع باید از خداوند انتظار حمایت و هدایت را داشته باشیم. قدرت مطلق به انسان اختیار کامل داده است و او را بر سر یک دوراهی قرار داده، حال انسان باید با اختیار خودش یک راه را انتخاب کند و مسئولیت آن کار را به عهده بگیرد، اگر راه درست و مستقیم و ارزشها را انتخاب کند به هدفش میرسد و اگر راه نادرست را انتخاب کند به بیراهه کشیده میشود و ضرر میکند.
خداوند فقط میتواند الهام و القاء افکار را انجام دهد و بقیه کارها به عهده خودمان است. ما نباید انتظارات زیادی از قدرت مطلق داشته باشیم، دعا، نیایشکردن و درخواست کمک از خدا زمانی اثر میکند که انسان در مسیر ارزشها و راه درست قدم بردارد، آنجاست که خداوند به کمکش میآید؛ پس اول باید خود را بشناسیم و سپس خداوند را بشناسیم. انسان چطور باید خود را بشناسد؟ هسته انسان به دو صورت است، یکی هسته جسم یا صور آشکار و دیگری هسته خارجی یا صور پنهان که هسته جسم یا صور آشکار قابل رؤیت و لمس است مثل مغز، کلیه دستوپا و...؛ ولی ما روی صور پنهانمان هیچ قدرتی نداریم؛ یعنی ما روی زندهماندنمان هیچ اختیاری نداریم و نمیتوانیم از آن جلوگیری کنیم، در کل انسان فناناپذیر است؛ یعنی بقا دارد و بعد از این جهان وارد جهانهای دیگری میشود که شامل جهان آخرت است، جسم انسان بعد از مرگ تبدیل به خاک میشود؛ ولی نفس در جهان دیگری بازخواست میشود. در قرآن کریم آمده است، فرشتگان مرگ نفس شما را تحویل میگیرند، پس نفس جزء صور پنهان است و روح با نفس خیلی تفاوت دارد. روح مخصوص انسانهاست، روح بد و خبیث نداریم؛ ولی نفس الهی و شیطانی داریم. نفس شکل ظاهر و باطن انسان را نشان میدهد و نفس هر انسان به خواسته درونی و عاقل بودن آن شخص بستگی دارد، پس موقعی که نفس به مرحله انسانی برسد، روح در آن دمیده میشود. موضوع دیگری که در این وادی آمده است، بیماری اسکیزوفرنی است که به کابوسهایی که در بیداری جلوی چشم بیمار میآید گفته میشو، بیمار پنج حس از حسهای ظاهر خودش را از دست میدهد، آن بیمار فضای فعلی خود را از دست میدهد و خودش را در فضای دیگری میبیند، این اتفاقها در آرشیو و ذهن بیمار است، این بیماری درمان ندارد و فقط تا حدودی با دارو کنترل میشود.
تأثیری که وادی چهارم بر روی من گذاشت این بود که در اکثر مواقع مسبب اصلی مشکلات و گرفتاریهایی که برای من پیش میآید خودم هستم، من باید بتوانم از عهده حل کردن مشکلم بربیایم، مسئولیت آن را بپذیرم، با تفکر، تلاش و پشتکار آن مشکل را حل کنم و از خداوند توقع بیجا و بیمنطق نداشته باشم.
نویسنده: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر مهری (لژیون سوم)
ویراستاری: رابط خبری همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مهری (لژیون سوم)
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر اسماء (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سیرجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
95