English Version
This Site Is Available In English

گرفتن حس و حرکت از انسان در اثر سرمای شدید

گرفتن حس و حرکت از انسان در اثر سرمای شدید

کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر الگویی مناسب است برای هر کسی که در حال مصرف دخانیات است. از این حال خود خسته و رنجور است؛ به این دلیل که تجربه‌هایی درون آن نوشته شده است که از لایه‌های سطحی عبور‌ کرده و بسیار عمیق است. مخصوصاً برای مصرف کننده دخانیات که فهم شخص بالا می‌رود. شاید من قدرت نوشتن چنین چیزهایی را نداشتم؛ ولی وقتی کتاب را شروع به خواندن نمودم دیدم که تجربه‌هایی در زمینه مصرف دخانیات نوشته شده است که گویی از زبان و دل من حرف می‌زند، این برای من بسیار جالب بود.

این کتاب پیام‌هایی دارد که از نظر من بسیار مرتفع است؛ دست انداختن به آن‌ها و درست یافتن آن‌ها بسیار سخت است. به قول مهندس‌حسین‌دژاکام پیام باید بلعیده شود. کتاب باید آن‌قدر خوانده شده و آنالیز شود تا بتوان چیزی کوچک از آن برداشت نمود. دنیای اعتیاد و دنیای مصرف دخانیات دنیای بی‌محبتی است؛ یعنی فرد مصرف کننده منزوی و گوشه‌گیر است، ارتباط آن‌چنانی با دنیای پیرامون خود ندارد.

كاري كه سرما می‌كند حركت و حس را از انسان می‌گيرد. مواد مخدر و دخانیات نيز حس را از انسان می‌گيرد. حس محبت، انسانيت، نوع دوستی و ... در اثر مصرف مواد از انسان گرفته می‌شود. انسان است ولی آن‌طور كه بايد باشد نيست؛ چون ذره‌ای محبت، انسانيت را هنوز دارد. اين تمثيل است برای درك مطلب و مثال بسيار خوبی است كه به آن تمثيل به محسوس گفته می‌شود؛ يعنی برای درك يك مطلب حسی به يك مقوله عقلی مثال می آوريم، چون نمی‌شود حس را بيان كرد بايستی مثالی عقلی برای درك آن زد؛ مثلا خماری یا مصرف سیگار و دخانیات را افراد عادی نمی‌فهمند، می‌گويند معتادان افرادی هستند لذت‌جو و برای كسب لذت از مواد استفاده می‌كنند در حالی كه اين‌طور نيست. آن اوایل برای لذت بود؛ ولی حالا از ترس خماری و بی‌حالی سیگار می‌كشند چون می‌ترسد خمار شود. حالا اين مسئله به سرما تشبيه شده است.

فرد مصرف كننده غول يخی است، حس ندارد و درست نمی‌تواند فكر كند؛ او يخ زده، درك و حس ندارد. پس فرد بايد از آن سرما و منطقه حركت نمايد و عبور كند. اول كار خيلی سخت است؛ هيچ چيزی وجود ندارد،نه آبی، نه آبادی؛ بايد ذره‌ذره خارج شود. برای خارج شدن نياز به راه و نشانه است. تا قبل از كتاب 60 درجه زير صفر اين راه وجود نداشت. با كتاب ۶۰ درجه راه مشخص شد و نشانه گذاری شد. قبلاً يك مرتبه می‌خواستند شخص را از آن‌جا در آورند و به شخص ضربه و خسارت شديدی وارد می‌شد؛ مثل زمستان‌هايی كه انگشتان يخ می‌زد و يك‌دفعه آن‌ را روی بخاری می‌گرفتيم تا گرم شود؛ اما دچار درد شديدی بدتر از يخ زدگی می‌شد. پس شخص بايد آهسته‌آهسته خود را گرم كند. من به جرات می‌گویم زمانی که در حال مصرف دخانیات بودم انگار همه چیز برای من پنهان شده بود و اجازه درک هیچ چیز را نداشتم.

نویسنده و رابط خبری: راهنمای ویلیام‌وایت همسفر آتنا(نمایندگی ارتش)
ویراستار و ارسال: مسافر نیکوتین فاطمه رهجوی راهنمای ویلیام وایت همسفر فریبا (نمایندگی سهروردی)
گروه همسفران ویلیام‌وایت کنگره۶۰

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .