بسیار خداوند را شاکر و سپاسگزارم که مرا در مسیر کنگره قرار داد تا درس درست زندگی کردن را بیاموزم و برای آقای مهندس عمری با عزت از خداوند خواستارم؛ چراکه با نوشتن کتاب ۶۰ درجه توانستند صورت مسئله اعتیاد را حل نمایند و درمان اعتیاد که از نظر کشورهای پیشرفته یک بیماری مرموز و لاعلاج و پیشرونده است را پیدا کنند و روش درمان را در سراسر جهان گسترش دهند. آقای مهندس در این کتاب حرف از یک سفر خاص میزنند نه فقط سفر از ۶۰ درجه زیر صفر، بلکه سفری از تاریکی به نور، از بینظمی به نظم، از سردرگمی به آگاهی. این کتاب توسط شخصی نوشته شده است که خودشان ۱۷ سال در دل سختترین شرایط و سرمای زندگی بودند. تجربههایشان تلخ و شیرین کنار هم جمع شده بود تا راهی برای عبور از سختترین روزهای زندگی را بسازند. هر صفحه از این کتاب مثل صدای قلب شخصی است که میگوید: تو تنها نیستی راهی است و من نشانت میدهم. آقای مهندس سالها در سرمای عمیق و تاریکی اعتیاد گرفتار بودند، جایی که هیچ نوری نداشت و راه برگشت بسته بود؛ اما یک روز از روزهای ماه رمضان تصمیم گرفتند به مواد مصرفی خود نظمی بدهند همین یک تصمیم روزنه روشنایی امید را برایشان نمایان ساخت و توانستند در مدت ۱۰ ماه با تیپر کردن موادشان، اعتیادشان را کنار بگذارند و بر آن پیروز شدند و لحظه به لحظه زندگی تاریکشان که به روشنایی رسیده بود در کتابی به نام عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر به نگارش درآورند؛ پس این کتاب فقط یک داستان نیست، یک دست دوستی است که به سمت تو دراز شده است. این کتاب ماجرای یک پدری، که از عرش آمد به فرش، از کارخانه رسید به خماری، از غرور رسید به زانوهای تا شده؛ ولی بعد، از همان خاکستر برخاست.
از دل خاکستر بلند شد، همه تلاشهایش را کرد هزار بار زمین خورد؛ اما یکبار درست و قدرتمند برخواست. کتاب ۶۰ درجه لحظه به لحظه زندگی تجربه شده آقای مهندس است که در کتاب هم آمده: علمی که تجربه شده باشد سندی بدون نقص خواهد بود. این کتاب ماجرای سفر یک انسان است با تمام ترسها، افتادنها، شکها و برخاستنها و اگر کسی واقعاً بخواهد درمان شود؛ باید این کتاب را نه فقط بخواند؛ بلکه زندگی کند. هر صفحه آن مثل فانوسی است در دل شب که اگر درست نگاه کنی راه را به تو نشان میدهد؛ اما اگر گذرا آن را ورق بزنی، چیزی دستت را نمیگیرد. کسی که این کتاب را با دل و جان بخواند و بفهمد نهتنها مواد را کنار میگذارد؛ بلکه به شناخت واقعی خودش، خدا، هستی و زندگی میرسد. این کتاب ۱۴ تصویر دارد که هر کدام از تصاویر بیانگر حالتی از درون ما در طول سفر اول است. این کتاب به قدری ساده و روان بازگو شده است که با هربار خواندن آن احساس میکنم برای من نوشته شده است، درحالیکه مختص فرد و یا گروه خاصی نیست و نوشتههایش عین حقیقت است که کاملاً با عقل و منطق جور درمیآید. اینجا است که مهندس در کتاب ۶۰ درجه میفرمایند: «کسی که از تاریکی عبور نکرده باشد، چگونه میتواند راه روشنایی را نشان بدهد؟» یعنی اول باید خودت تجربه کرده باشی، تا بتوانی راهنمای دیگران باشی. با خواندن این کتاب من همسفر فهمیدم همه چیز دست خدا نیست؛ اگر من حرکت نکنم هیچ معجزهای رخ نخواهد داد.
رابط خبری: همسفر فاطمه مرزبان خبری پارک پردیس ابهر هیدج
نویسنده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر مهین لژیون ششم نمایندگی حکیم هیدجی (رشته ورزشی والیبال)
ویرایش و ارسال: همسفر یاسمن رهجوی راهنما همسفر سمیه از نمایندگی پاکدشت (رشته ورزشی بسکتبال) دبیر سایت
گروه ورزش همسفران کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
16