در خدمت راهنما همسفر فاطمه هستیم تا مصاحبهای در خصوص دستورجلسه «کتاب عبور از منطقه60 درجه زیر صفر» داشته باشیم.
مسافر ایشان با آنتیایکس مصرفی شیشه و متادون و هروئین و قرص وارد کنگره شدند. به مدت بیست ویک ماه به روش DST با داروی OT به راهنمایی مسافر اسکندر و راهنمایی همسفر مرجان سفر کردند، اکنون مدت نه سال و هشتماه است که از بند مواد مخدر دستان پر مهر مهندس حسیندژاکام آزاد و رها هستند.
توصیه شما برای خواندن این کتاب به رهجویانتان چیست؟
کتاب۶۰ درجه کتابی است که با محبت، آگاهی و با سادهترین کلمات به نوشتار درآمدهاست؛ چون که با محبت به نوشتار درآمده و از دل برمیآید، در دلها هم جای دارد و قابل فهم است؛ این کتاب پر از کلید برای گرههای ما و به عنوان یک راهنما و الگو برای تمام موارد زندگی ما است.
اگر هر کسی با هر مشکلی طبق صحبتهای اساتید و آقای مهندس در کتاب پیش برود قطعاً مشکلات و گرههایش به بهترین شکل ممکن باز میشود.
تعریف شما از گذرگاه زندگی چیست؟
به نظر من گذرگاه زندگی یک مسیر صاف و هموار نیست و بالا و پایین دارد؛ ناهمواری دارد که این بالا و پایینها همان گذرگاههای هستند که در مسیر زندگی قرار دارند و همان مشکلات و رنجها هستند که طبق فرمایش استادامین، الفبای یادگیری است که وقتی در مسیر زندگی قرار میگیرم من را رشد میدهند و در من نیرو به وجود میآورند که در نهایت من را تبدیل به انسانی کار آزموده میکند.
پس من باید قدر این گذرگاهها و مشکلات را بدانم زیرا که در سایه آنها است که من میتوانم رشد و توانایی پیدا کنم تا در مسیر تکامل خود به عنوان یک انسان جلو بروم.
به نظر شما چه چیزهایی در تقدیر ما نقش دارند؟
تفکرات و خواستههای ما و آن انتخابی که بر اساس آنها انجام میدهم و در مسیری که حرکت میکنم همهی اینها مسائلی هستند که تقدیر من را در آینده رقم میزنند.
من بر اساس خواستههایم تفکر کرده و مسیر را انتخاب میکنم که حتی ممکن است انتخاب مسیر من یک حرف زدن و یا یک انجام عمل باشد هر عملی که انجام دهم، آینده من را میسازد؛ که طبق کلامالله است، اگر من امروز ذرهای بدی انجام دهم، قطعاً آن بدی در آینده به خودم برمیگردد و اگر ذرهای خیر انجام دهم آن خیر هم در آینده به خودم برمیگردد؛ یعنی اگر چیزی برای آینده من به وجود میآید، آن بذری است که من امروز کاشتهام. این خواسته در آینده رشد میکند و تبدیل به درختی میشود، حالا آن درخت بر اساس خواسته و حرکت من میوههای خوبی دارد و یا اینکه حنظل و تلخ هستند زیرا که حرکت، تفکر، انتخاب من خوب نبوده پس طبعا درخت هم میوه خوبی ندارد.
به نظر شما چگونه میتوانیم نیروهای خفته درون خود را بیدار کنیم؟
این بر می گردد به سوال، تعریف شما از گذرگاه زندگی چیست؟
در هر گذرگاهی از زندگی که قرار میگیریم در هر رنجی در هر شرایط بدی و دشواریهایی که قرار میگیریم وقتی که آموزش میگیریم و بر اساس آن آموزشهایی که گرفتهایم بر اساس آن داناییها و باورهایمان به عمل و به حرکت در میآییم؛ یعنی داریم خودمان را قوی میکنیم و از میان آن چیزی که برای من در ادامه به ارمغان میآورد این حرکتها پرواز من در میان این دشواریهاست در میان این رنجهاست و این پرواز به وسیله نیروی خفته درون ما به وجود میآید که کمکم بیدار میشود و بر اثر مقابل شدن با دشواریهای زندگی، نیروهای درون ما شروع میکند به بیدار شدن و در ادامه ما را میتواند به پرواز در بیاورد و به قلهها برساند.
به نظر شما هدف از به حیات آمدن انسان چیست؟
من این سوال را خیلی دوست دارم؛ طبق پیام مهندس حسیندژاکام ما به حیات میآییم برای آموزش و خدمت، من اینجا آمدهام که قوانین زندگی و الهی را یاد بگیرم و به آنها عمل کنم قدر زندگیم را بدانم و از آن لذت ببرم اینها خدمت به خودم است و در ادامه وقتی این رشد زیادتر شود، خدمت به تمام هستی است. تمام اینها یعنی؛ برخورداری از زندگی و قدر دانستن میباشد و هدف آموزش و خدمت است.
در پایان اگر سخن خاصی دارید بفرمایید؟
من با کوهی از مسائل و مشکلات وارد کنگره60 شدم و سفرم را شروع کردم، در این سفر متون کنگره، سی دیها و علم کنگره بزرگترین و بهترین توشه من برای سفر بودند و به من علم زندگی را آموختند، علمی که در جای جای زندگی من، به فریادم رسید و کمک کرد تا پابرجا باشم و حرکت کنم و قدر لحظاتی که دارم را بدانم؛ ممنونم از مهندس حسیندژاکام و آقای امین بابت علم و کلام ارزشمندشان
طراح سوالات و تایپ: همسفر هاجر رهجوی راهنما همسفر زهره(لژیون دوم)
تنظیم و ارسال: همسفر عفیفه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)دبیرسایت
همسفران لژیون بروجن
- تعداد بازدید از این مطلب :
106