English Version
This Site Is Available In English

دراجتماع بودن یک آداب خاصی دارد

دراجتماع بودن یک آداب خاصی دارد

جلسه دوم، از دور دوازدهم، کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی ایران،با استادی مسافر راهنما جهان، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر حسن، با دستور جلسه(آداب معاشرت، ادب و بی ادبی ، تعادل و بی تعادلی ) پنجشنبه، ۲۲ خرداد ماه سال ۱۴۰۴ آغاز به کارکرد.

سخنان استاد:
سلام دوستان، جهان هستم، یک مسافر
ازحسن آقانگهبان جلسه و دبیرمحترم تشکر می کنم که این فرصت را در اختيار ما قرار دادند.

دستور جلسه امروز، دو بخش دارد ، بخش اول آداب معاشرت و بخش دوم، یکسال رهایی آقا سياوش است.
در رابطه با بخش اول که یک هفته بحث شد و راهنماهای محترم حتما درمورد این دستور جلسه صحبت کرده‌اند، حرفهای من ممکن است تکراری باشد، ولی آموزش در تکرار مطالب است.

آداب معاشرت : معاشرت یعنی اینکه در اجتماع بودن یک آداب خاصی دارد، یک رسم ورسوم هایی دارد که آنها را ما باید یاد بگیریم، برای اینکه انسان یک موجود اجتماعی است و برای تکامل و رشد، نیاز به جامعه دارد وبرای لذت بردن هم به اجتماع وجامعه نیاز دارد و در این اجتماع هرچقدر شخصیت محترم تری داشته باشد، جایگاه بالاتری خواهد داشت، به نظر من لذت بیشتری از زندگی می‌برد.
حالا این شخصیت به چه صورت بدست می‌آید؟ چند تا پارامتر وجود دارد؛ به نظر من اولین پارامتر ظاهر ما ، پوشش ما و آراستگی مااست. ممکن است فکر کنیم که مردم مگر عقلشان در چشم‌شان است ولی این طبیعی است، خود ما اینجوری هستیم، از روی ظاهر یک وقت هایی قضاوت میکنیم، طرف مقابلمان را، درست است از روی ظاهر نمی‌توان تشخيص داد طرف مقابل چه کاره است ولی تاثیر گذار است.

مسئله بعدی، اینطور بگويم فکر کن یک آدم شلخته، کثیف ، بوی عرق، بوی سیگار،می دهد از آن طرف نقطه مقابلش، شخصی تر و تمیز بوی عطر و ادکلن، کدامش بهتراست؟ خوب معلومه، آراستگی خیلی بهتره. مسئله بعدی نوع بيان ما،حرف زدن ما،ادب ما،آقای مهندس بخاطر این است که می‌گوید من یک نفر هروئینی با ادب را به یک نفر پروفسور بی ادب ترجیح می‌دهم، یعنی پروفسور هم باشی ولی بی ادب باشی هیچ هستی، خیلی مهم است که ادب ما در گفتار باشد و اینکه از چه کلمه هایی و از چه لحنی استفاده می کنیم، این‌ها هم جزئی از آداب معاشرت است. با همه این وجود همه اینها، ظاهر وکلام و اینها، در دم مشخص نمی کند که ما چه کاره ایم،آن چیزی که مشخص میکند عملکرد ما،اعمال ما وکارهای ما است، یعنی این‌ها در واقع ظاهر قضیه است، باطن قضیه اعمال ما می باشد که اینجا می‌رسیم به آن قسمت سوم دستور جلسه، تعادل و بی تعادلی آقای مهندس فرمودندکه یعنی هر چقدر ظاهر ما با باطن ما، به همدیگر منطبق باشند، آن تعادل برقرارتره،یعنی در ظاهر شیک و اراسته و حرفهای خیلی خوبی هم بزنیم ولی در باطن کارهای دیگری انجام می دهیم.

<<چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر میکنند>> در باطن ببخشید یک آدم بدی باشیم درآن موقع آن تعادل برای ما نیست ، چون تعادل در سیستم ایکس ما غیر ممکن است، برقرار باشد و ما حالمان خوب باشد، خلاصه در مورد این دستور جلسه خیلی می شود صحبت کرد، آداب معاشرت سی دی دارد و آقای مهندس کامل توضیح داده اند. اما بخش دوم دستور جلسه تولد یکسال رهایی آقا سياوش است. من در رأس تول سیاوش عزیز رابه آقای مهندس تبریک می گویم
تولد ها معمولا یک پیامی دارند، من اینطور فکر میکنم وقتی تولدی میشود یا رهایی یک مسافر است فکر میکنم که زحمت های راهنما ها و خدمتگزار ها هدر نرفته و نتیجه داده است . به ایجنت محترم آقا منوچهر تبریک میگویم که در معرفی کنگره به آقا سياوش نقش داشته اند وبه آقا عطا خداقوت و تبریک میگویم که در معرفی کنگره به آقا سياوش نقش داشته و به خودم تبریک میگویم به آقاسیاوش و خانواده محترمشان و راهنمای همسفرشان تبریک میگویم

سياوش رهجوی خیلی خوب و منظمی بود اینجا ما میگوییم سياوش در بیرون از کنگره به ایشان دکتر میگویند آقا سياوش تحصیلات دانشگاهی و مدرک دکترا دارند با اینکه سنشان از من بیشتر بود تحصیلاتشان بیشتر بود ولی دچار منیت نشد و هرچه من می گفتم میگفت چشم و انجام می‌داد همسفر آورد و سفر خوبی داشت درکل راضی بودم فقط یک مقدار روی درمان سیگار گیر کرده بودند که آن را هم توانست درمان بکند

. یک خاطره هم بگویم یک روز در پارک بعد صبحانه آمد پیش من، من فهمیدم سیگار کشیده، هیچ کس هم پیش ما نبود، گفتم سياوش بوی سیگار می آید هل شد گفت هادی اینجا کشید، من بو گرفتم گفتم این هادی نامرد درست بشو نیست نمیخواهد درست بشود کمی پشت سر هادی گفتم البته "به تو میگم عروسم بشنوه"هست.
سياوش همه این ها را شنید و به مسیرش ادامه داد و سیگارش هم درمان شد و این را هم بگویم قابل توجه دوستانی که شیشه مصرف میکنند، سياوش مصرف کننده شیشه بود و درمان شد، دوستانی که درگیر هستند باشیشه و نمیتوانند به رهائی برسند سياوش یک الگو هست. <<درکل بهشون تبریک میگم>> خیلی ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.

سلام دوستان، سیاوش هستم، یک مسافر.
عرض سلام دارم خدمت همه دوستان، مسافران و همسفران محترم.
بنده حدود ۲۱ سال درگیر اعتیاد بودم. ۱۰ سال اول تریاک مصرف می‌کردم. پس از تغییر محل کار و رفتن به قزوین، شرایط استفاده از تریاک برایم سخت شد و به‌تدریج به مصرف شیشه روی آوردم؛ زیرا شیشه نیاز به مکان خاصی نداشت و در هر جایی می‌توانستم مصرف کنم.
در این دوران واقعاً سختی‌های بسیاری کشیدم، اما همسرم، همسفرم، بیش از همه رنج کشید؛ زیرا مسئولیت نگهداری از فرزندان بر عهده او بود. در دوران اعتیاد انسان حضور مؤثری در خانه ندارد و همین موضوع فشار زیادی به خانواده‌ام وارد کرد.
خوشبختانه با وجود اینکه مدتی به‌صورت سقوط آزاد ترک کرده بودم و همچنین چند ماهی به جلسات NA می‌رفتم، به لطف خداوند و با راهنمایی آقای منوچهر با کنگره آشنا شدم. روز اولی که به شعبه ایران آمدم، مشاوره شدم، اما چون از ضرورت استفاده از دارو در روند درمان آگاهی نداشتم، آن را نپذیرفتم. خانواده‌ام نیز به دلیل تجربه‌های گذشته موافق نبودند.
چند ماه گذشت تا اینکه با اصرار آقای منوچهر و توکل به خدا دوباره به کنگره آمدم و آنجا متوجه شدم که مصرف داروی OT برای بازسازی جسم و روان کاملاً ضروری است. همان‌طور که جسم با OT به تعادل می‌رسد، روان نیز با کلاس‌های جهان‌بینی به آرامش می‌رسد.
پایبند کنگره شدم، همسفرم را نیز همراه کردم. در آزمون‌ها شرکت کردیم و هر دو در جایگاه راهنمای تازه‌واردین پذیرفته شدیم. امیدوارم بتوانیم خدمت‌گزاران شایسته‌ای باشیم.
کنگره با برگزاری جشن تولد، در واقع پیام صبر، زمان و مسیر درمان را به همه اعضا منتقل می‌کند. این جشن‌ها نماد رهایی و رسیدن به درمان هستند. از راهنمای گران‌قدرم، آقای جهان، که راهنمای من هم در زمینه مواد و هم در درمان سیگار بودند، نهایت سپاس را دارم.
مدتی هم در خدمت آقای عطا بودم، اما حس عمیق‌تری با آقای جهان داشتم. هرچه ایشان می‌گفتند، بدون چون و چرا می‌پذیرفتم؛ چون می‌دانستم که اگر قرار بود با فکر خودم ترک کنم، سال‌ها پیش موفق می‌شدم.
سپاس از تمامی خدمت‌گزاران کنگره، از ایجنت محترم، مرزبانان و تمامی عزیزانی که زمینه رهایی من را فراهم کردند.
همچنین با راهنمایی‌های آقای منوچهر موفق شدم وزنم را هم کاهش دهم و از ۱۰۰ کیلوگرم به ۸۲ کیلو رسیدم. از همسفرم و راهنمایان ایشان نیز صمیمانه تشکر می‌کنم.

سلام دوستان، زهرا هستم، یک راهنما، یک همسفر.
سپاس و ستایش خدای بزرگ را که امروز در این جایگاه قرار دارم. حضور در این جشن برای من افتخاری بزرگ است. این تولد را به بنیان‌گذار کنگره ۶۰، جناب مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان تبریک عرض می‌کنم.
به خانم مژگان عزیز و مسافر محترمشان تبریک می‌گویم. همچنین به راهنمای محترم، آقای جهان، صمیمانه تبریک عرض می‌کنم. خانم مژگان در سفر اول، رهجوی لژیون خانم مرضیه بودند و در سفر دوم افتخار همراهی با ایشان در لژیون خودم را داشتم. ایشان با حضور همیشگی و روحیه خدمتگزاری‌شان، همواره ثابت کرده‌اند که رهجوی واقعی کنگره هستند.
امیدوارم مسیر زندگی‌شان همواره سرشار از برکت، آرامش و آسایش باشد و بهترین‌ها را از خداوند برایشان آرزو دارم.
سپاس از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید.

سلام دوستان، مژگان هستم، همسفر.
بسیار خوشحالم که امروز در این جایگاه قرار دارم. از خدای بزرگ سپاسگزارم که اجازه ورودم را به کنگره صادر کرد.
از آقای منوچهر عزیز سپاسگزارم که مسیر کنگره را به ما نشان دادند. از راهنمای مسافرم، آقای جهان، صمیمانه تشکر می‌کنم. توفیق بزرگی بود که در طول مسیرم از وجود سه راهنمای بزرگوار بهره‌مند شدم: خانم مرضیه در سفر اول، خانم اعظم در سفر دوم، و اکنون در خدمت خانم زهرا هستم.
با اینکه سن خانم زهرا نزدیک به دختر من است، اما ایشان سرشار از دانش، تجربه و محبت هستند. از ایشان بسیار آموخته‌ام و قدردان‌شان هستم.
همچنین از خانم الهام عزیز، ایجنت محترم شعبه، و از تمامی خدمت‌گزاران مرزبانی سپاسگزارم. از زمانی که وارد کنگره شده‌ایم، سه دوره مرزبانی و ایجنت را تجربه کرده‌ایم و این استمرار خدمت‌ها واقعاً ستودنی است.
از همه عزیزانی که با تلاش و همت خود باعث شدند من و مسافرم به حال خوش برسیم، صمیمانه تشکر می‌کنم.

لژیون ویلیام راهنما مسافر عطا

مرزبان کشیک : مسافر شمس الدین
تایپ و عکس : مسافر بختیار لژیون دوازدهم تنظیم : مسافر ولی لژیون هفتم
ارسال : مسافر محمد لژیون یکم
نمایندگی ایران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .