اولین جلسه از دور اول کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی شقایق قشم، با استادی دیدهبان محترم آقای مجید سلامی، نگهبانی راهنما مسافر هورا و دبیری مسافر ندا، با دستور جلسه «جشن هفته دیدهبان» روز چهارشنبه ۲۱ خردادماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:
سلام دوستان مجید هستم یک مسافر
خوشحالم که امروز در خدمت شما هستم و امیدوارم که حال همگی شما خوب باشد، خوشحالم بیشتر برای این که اولین جلسه کارگاه آموزشی نمایندگی شقایق قشم، استاد جلسه شدم. همیشه اولینها در تاریخ میمانند، همیشه اولینها در خاطرهها میمانند.دلیل خوشحالیام بیشتر برای این است که بعد از گذشت ۲ سال که لژیون برقرار بوده، به تعدادی رسیدید که امروز برای اولینبار مثل تمامی گروههای خانمهای مسافر، در شهرهای مختلف بهصورت جلسات کارگاه آموزشی برقرار شده است و این بسیار جای خوشحالی دارد.
امیدوارم خیلی سریع همانطور که تا امروز رشد کردید، از این به بعد هم رشد کنید و فکر میکنم خیلی سریع این اتفاق خواهد افتاد، مخصوصاً الان که جلسات شکل تشکیلاتی به خودش گرفته، خیلی سریعتر اتفاق خواهد افتاد و امیدوارم کسانی که نیازمند درمان هستند، بیایند و به ما ملحق بشوند.امروز ترکیبی از دستور جلسات کنگره ۶۰ و همینطور جلسه «جشن دیدهبان» صحبت خواهم کرد و اولین جلسه کارگاه آموزشی شعبه قشم جشن دیدهبان است و این بسیار خوب است. در کنگره ۶۰، پنج جشن مهم وجود دارد که عبارتاند از؛ جشن همسفر، جشن راهنما، جشن مرزبان و ایجنت، جشن دیدهبان و جشن عمومی گلریزان.
در اصل چهار جشن مهم در کنگره ۶۰ است و علت این جشنها فقط پاکت دادن نیست، من خودم در تمامی جشنها به همه پاکت میدهم؛ چون سنت ما است و جشن دیدهبان اولین جشن در نمایندگی شما است. اینکه دیدهبان کیست؟ در قوانین کنگره ۶۰ آمده است که؛ بالاترین مرجع تصمیمگیری در کنگره ۶۰، دیدهبانان هستند.چیزی که باعث میشود دیدهبانان، بالاترین مرجع تصمیمگیری باشند، این نیست که هر بیست ویک روز یا پانزده روز در جلسات حضور پیدا کنند و راجع به افراد کنگره ۶۰ تصمیمگیری کنند، اگر به این صورت بود ما هیچوقت موفقیت امروز را نداشتیم.
دیدهبانان جدا از اینکه مسئولیت قانونگذاری در کنگره ۶۰ را دارند، هر کدام در یک بخش بخصوصی فعالیت دارند. مثلاً؛ من دیدهبان امور مالی هستم. این فعالیتها باعث میشود که بتوانند قانونگذاری کنند.هر دیدهبان در زمینه کاری خودش فعالیت میکند و در طول هفته سه روز در کنگره حضور پیدا میکنند و خدمتشان را انجام میدهند و یک بخش مهمتر وجود دارد که هر دیدهبان مسئول چندین نمایندگی است.
برای نمونه من مسئول نمایندگیهای اصفهان و چهارمحالوبختیاری هستم که تقریباً تعداد آنها ۲۲ نمایندگی است که به آنها سرکشی میکنم که ببینم اگر در اوضاعواحوال آنها ایرادی هست، توضیحاتی بدهم و اگر نقاط قوتی هست، در جلسات دیدهبانی مطرح کنم و این رفتوآمدها به شهرستانها و کارهایی که هر دیدهبان در دفتر مرکزی دیدهبانها انجام میدهد، باعث میشود که هر پانزدهروزه در جلسات قوانین را بتوانیم تغییر دهیم.
مثلاً مشکلی یا ایرادی در یک شعبه مشاهده شده و این در جلسه دیدهبانی مطرح میشود. این همان قوانینی است که آقای مهندس در اول جلسه روزهای چهارشنبه در لایو کارگاه آموزشی اعلام میکنند.این قوانینی که توسط دیدهبانان طراحی میشود، به دلیل اسم و شخصیت حقوقی است که به آنها تعلق دارد، و کار آنها دیدن است نه تجسس، به این خاطر که بتوانند کارها را به نحو احسن انجام دهند.
من موظف هستم و در واقع برایم تبدیل به عادت شده است که وقتی وارد هر شعبه میشوم، بهصورت اتوماتیک همه چیز را ببینم؛ چون شغل من در کنگره ۶۰، دیدن است. اگر خوب نبینم، نمیتوانم هر پانزدهروزه در جلسات، راجع به قوانین، راجع به نقاط ضعف و نقاط قوت صحبت کنم. پس این دیدن خیلی مهم است و اسم دیدهبان ازاینجهت انتخاب شده است.تعریفهایی دررابطهبا دیدهبان را شاید زیاد شنیده باشید که اگر بخواهم خط جنگی آن را بگویم؛ همیشه در جلوترین نقطه نیروهای جنگی وجود دارد که چیزی را که مشاهده میکند، گزارش بدهد و نقاط ضعف دشمن را و نقاط قوت را به عقب اطلاع بدهد و شغلش دیدن است.
ما نه تجسس میکنیم نه به دنبال ایرادات افراد هستیم و وظیفهمان را به این شکل باید به انجام برسانیم، مانند تمام اشخاصی که در کنگره ۶۰ هستند و خدمتگزارند. در شعبهای گفته شد دیدهبانها بالاترین جایگاه را دارند و من گفتم اتفاقاً برعکس است.شکل کنگره ۶۰، خارج از شکل بیرون از کنگره است، چون ریشه و بنیان کنگره ۶۰ آقای مهندس هستند، تنه درخت دیدهبانان هستند و مهمترین قسمت آن درخت، شکوفههای آن یعنی همان سفر اولیها هستند که به آن درخت ارزش میدهند. این مسئله بسیار مهمی است.
ما هر کدام بهنوعی خدمتگزار هستیم و در هر جایگاهی که خدمت میکنیم، اول به خودمان خدمت میکنیم.من اگر به شهرستانهای مختلف سفر میکنم و هر پانزده الی بیست روز به قشم میآیم در وهله اول خدمت به خودم است. همچنین راهنمایی که لژیون دارد، اول به خودش خدمت میکند؛ چون در حال آموزش است.هر شخصی در هر نقطهای از کنگره ۶۰ که هست و هر جایگاه خدمتی که دارد، قطعاً در وهله اول خدمت به خودش است. من و تمام کسانی که در کنگره ۶۰ خدمتگزار هستند، اول خودمان آموزش میبینیم و بعد آموزش میدهیم. ما به جهت ارتقا در زمین آموزش میگیریم، آموزش ببینیم که به تکامل برسیم.
اخیراً در جلسهای حضور داشتم و حدود ۱۴۰۰ نفر حضور داشتند و معمولاً باتوجهبه حسم به آنها مشارکت میدهم و یک فرد سفر اولی مشارکتی داشت که شاید من در ۲۵ سالی که در کنگره ۶۰ هستم، از این زاویه به آن مسئله نگاه نکرده بودم، پس درحالخدمت بودم؛ ولی خودم آموزش گرفتم.قضیه مهم این است که؛ وقتی وارد کنگره ۶۰ میشویم، باید بگردیم و نقش خودمان را پیدا کنیم، چون ما فهمیدیم که هیچ موجودی جهت بیهودگی پا به حیات نگذاشته است.
من همیشه میگویم خدا را شکر اعتیاد پیدا کردم که امروز بتوانم در این جایگاه باشم، شاید اگر اعتیاد پیدا نمیکردم مثل خیلی از دوستان صبح میرفتم سرکار و بعدازظهر هم برمیگشتم خانه و دوباره شب میخوابیدم و صبح بلند میشدم و سرکار میرفتم و فقط برای خودم زندگی میکردم.من همیشه شاکر خداوند هستم و شاید برای خیلیها عجیب باشد؛ ولی این دیدگاه من است که خدا را شکر میکنم که اعتیاد پیدا کردم و به کنگره آمدم و از سیاهیها گذشتم و توانستم خدمت کنم و به انسانها کمک کنم.
همیشه جناب مهندس میگویند و در دعای آخر جلسه هم داریم که؛ حتماً باید تاریکیها را تجربه کنیم. البته من هنوز از تاریکیها خارج نشدم و راه بسیاری در پیشرو دارم برای خارجشدن، ولی در مسیر خارجشدن در حال حرکت هستم و وقتی شما به سمت روشنایی حرکت میکنید؛ راهنما و ولی شما (ولی یعنی هم پدر، مادر، هم مربی) میشود خداوند.
خداوند گفتند که؛ وقتی از ظلمات خارج میشوید و در مسیر نور قرار میگیرید، البته به این معنی نیست که در نور باشید و این قرارگرفتن در مسیر نور، خداوند راهنمای ما میشود و این بسیار باارزش است که انسان از تاریکیها خارج بشود و حرکت کند و راهنمای او خداوند، قدرت مطلق یا نیروی برتر باشد.
آقای مهندس فرمودند؛ تمام نوشتارهای ما برگرفته از کلامالله است. از رسول خدا پرسیدند؛ مقربترین افراد چه کسانی هستند؟ ایشان گفتند؛ مقربترین افراد در نزد خداوند خادمین خلق خدا هستند و از این مقربتر نداریم. پس در کنگره نقش خودتان را جستجو کنید و این بسیار مهم است، چون ما بیهوده نیامدهایم.
من سال ۷۹ وارد کنگره شدم و یک فرد سقوط آزادی باحال بسیار خراب بودم و همیشه انتهای سالن مینشستم و دنبال بهانه بودم که از کنگره بروم و ازآنجاییکه خواست خداوند بود، همه با من با آرامش برخورد میکردند و این اتفاق نیفتاد.مدتی نگذشت که؛ من نزدیک به آقای مهندس شروع به کار کردم. این تجربه را تعریف میکنم که بگویم دلیل ماندن من در کنگره ۶۰، خدمت دبیری روزهای یکشنبه بود. مدت یک الی دو ماه بود که در کنگره حضور داشتم که برای جلسه دبیر نیاز داشتند و من برای دبیر انتخاب شدم که البته من تمایل به دبیری نداشتم و در آن زمان ۳۰ الی ۴۰ نفر در جلسه حاضر بودند.
از حدوداً ۶۰ نفر جمعیت کنگره، رأیگیری شد و من انتخاب شدم. در آن زمان، جلسات دیدهبانی بهصورت شورای نگهبانان برگزار میشد و اعضای آن ۵ نفر بودند و روزهای چهارشنبه یک ساعت جلسه برای قانونگذاری انجام میشد و طبق قانون کنگره، هر نگهبانی که شرایط حضور در جلسه نداشته باشد، باید دبیر در جایگاه نگهبان قرار میگرفت.شخصی که آن دوره نگهبان بود، چند جلسه حضور داشتند و به دلیل مشکلی که با ساعت جلسه شورای نگهبانان داشتند، دیگر نیامدند و من بهجای آن شخص وارد شورای نگهبانان شدم.
من دبیر بودم و به جلسه شورای نگهبانان میرفتم و حدوداً ده جلسه خدمت دبیری داشتم و منتظرم بودم زودتر تمام بشود که بروم. از قضا آن زمان درخواست داشتیم جلسه روزهای شنبه آکادمی راهاندازی شود و جناب مهندس گفتند؛ اگر شما میتوانی نگهبان باشی، امکان برقراری جلسات هست و من ۱۴ جلسه در شورای نگهبانها، نگهبان بودم و در ادامه این زنجیره به این صورت اتفاق افتاد.
هر خدمتی در هر جایگاهی، حتی اگر بهظاهر خدمت کوچکی باشد، بهخوبی نگاه کنید و توجه کنید، چون میتواند شروع یک حرکت بزرگی باشد. اولین آزمون راهنمایی در کنگره ۶۰، ما ۱۲ نفر بودیم و در سال ۱۴۰۳ دوازده هزار نفر شرکتکننده داشته است.من در آن زمان قبول شدم و لژیون گرفتم و اوضاعواحوال مالی کنگره بسیار بههمریخته بود و همیشه بدهکار بودیم و پول خزانهها برداشته میشد. یک روز رفتم پیش آقای مهندس و خواستم که اگر امکانش هست، من خزانهها را جمعآوری کنم.
ایشان گفتند؛ فراز و نشیب زیاد است و اگر تحمل داری، مشکلی ندارد و مثل این بود که یکی به من گفته باشد، این وظیفه تو است و باید انجامش بدهی. آن زمان ۴ تا خزانه بود و خروجی مبالغ بسیار کمبود تا کمکم گذشت و این کار، خدمت من شد یعنی؛ "دیدهبان امور مالی " و بعد از گذشت مدتها تازه متوجه شدم که خداوند چقدر من را دوست داشته است که در سیستمی قرار گرفتم که باید قرار میگرفتم و باید در کنگره ۶۰ قرار میگرفتم و کمک میکردم و نقش خودم را پیدا کردم.
در حال حاضر ۲۵ سال است که در کنگره حضور دارم و مدت ۲۴ سال است که دیدهبان امور مالی هستم. هدف همه ما، از آقای مهندس گرفته تا هر شخصی که همین امروز وارد کنگره شده است، مشترک است . هدف ما چیزی نیست جز رهایی انسان ها.یک سفر اولی در کنگره حضور دارد برای رهایی خودش، یعنی یک انسان. مثل روز اول که من به کنگره رفته بودم برای رهایی خودم و الان وظیفه من این است که به صد و شصت هزار نفر کمک کنم. این هدف مشترک است که باعث رشد و تعالی ما میشود.
مبدأ و مقصد در کنگره ۶۰ مشخص شده است و نقشه راه ما، کتابها و جزوههایی است که در کنگره موجود است و مهمترین مسئله خدمتکردن است، با تمام مشغلههایی که در زندگی شخصی داریم.همهٔ دیدهبانها نه فقط من، هر کس بهنوعی در نقش خودشان بازی میکنند و تلاش میکنند که مثلاً؛ در این هفته بهجای رهایی ۱۵۰ نفر،۱۶۰ نفر به رهایی برسند و این بسیار مسئله مهمی است.
من وقتی آمار رهاشدگان را میبینم، لذت میبرم؛ چون هدف ما رهایی انسانهاست و هر چه بیشتر افراد به رهایی میرسند، انرژی بیشتری میگیریم و توان بیشتری به ما داده میشود، درست مثل خود شما که یک نفر از خانمها که به رهایی میرسد، چه در شعبههای دیگر چه در شعبه خودتان، همه شما بهاندازه خود آن شخص لذت میبرید و انرژی میگیرید و در ادامه این انرژی که چشمههای جوشان است، به رودهای خروشان تبدیل میشود و در ادامه به بحر و اقیانوس میرسد.
همانطور که در دعای کنگره گفته میشود؛ همه ما آمدهایم که روزی به بحر و اقیانوس برسیم، پس بگردیم و نقش خودمان را پیدا کنیم و اگر پیدا نکنیم قطعاً نمیتوانیم موفق باشیم.وقتی نقشمان را پیدا کردیم، میتوانیم بازیگر خوبی باشیم، وقتی بازیگر خوبی باشیم، یک سریال خوب، یک فیلم خوب میتوانیم بازی کنیم، وقتی فیلم و سریال خوب بازی کنیم، بازخورد بینندههای آن فیلمی اکران میشود و دیده میشود، این افتخار کارگردان آن فیلم است و برای ما در کنگره، تعداد رهاییها افتخار همه ما است.
شعبههای دیگر خانمهای مسافر، در ابتدا شروع فعالیت، تعداد افراد کمی بودند؛ ولی در حال حاضر پیشرفت بسیار خوبی داشتند پس بگردید نقش خودتان را پیدا کنید و در آن حیطه فعالیت کنید. چون سناریو بسیار جالب و جذاب است و تلاش کنید نقشی که به شما داده شده، و در جایگاه آن کاراکتر، بهخوبی بازی کنید.بازیگرهایی که در کنگره بازیگر شدند، خیلی مهم هستند چون توانستند فیلم خوب و برنامه جالبی بسازند. خیلی ممنون که به صحبت های من گوش کردید.

تایپ: مسافر ندا - لژیون اول شقایق قشم
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه
عکس: مسافر معصومه - لژیون اول شقایق قشم
- تعداد بازدید از این مطلب :
88