هشتمین جلسه از دوره دوازدهم سری جلسات کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی شوشتر به استادی مسافر امید، نگهبانی مسافر امین و دبیری مسافر سیامک با دستور جلسه "آداب معاشرت، ادب و بی ادبی، تعادل و بی تعادلی" در روز سه شنبه مورخ ۱۴۰۴/۰۳/۲۰ رأس ساعت ۱۷:۰۰آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد: سلام دوستان امید هستم یک مسافر، خدا را شاکر هستم از اینکه امروز به من این فرصت داده شد تا در این جایگاه باشم و آموزش بگیرم. تشکر می کنم از راهنمای خوبم آقا علی و ایجنت محترم آقاکیوان عزیز بابت اینکه اجازه دادند من در این جایگاه باشم. داشتم به این قضیه فکر می کردم که معجزه چی هستش واقعا معجزه من فکر می کنم در کنگره به واقع داره به انجام می رسه بدون اینکه خبر داشته باشیم بدون اینکه اصلا حواسمان باشد. داشتم نگاه می کردم خودم را، نگهبان عزیز را و دبیر محترم، سه تا مصرف کننده، یه روزی من خودم یکی از بهترین پزشک های متخصص مغز و اعصاب اهواز رو رفتم و به من می گفت که درمانی ندارم اما امروز من نشسته ام اینجا و خدا رو شکر به واسطه راهنمایی های جناب آقای مهندس و آموزش های کنگره۶۰ به درمان رسیده ام همین طور بقیه بچه ها و واقعا می شه گفت جای خیلی خیلی خوشحالیه و یه معجزه کاملا مشهوده و این می تواند آن چیزی باشد که یک تازه وارد وقتی که می آید در کنگره۶۰ به عینه تماشا میکند وقتی می آید داخل شعبه باور نمی کند که هیچ کدام از ما مصرف کننده بوده ایم. اما آداب و معاشرت و دستور جلسه امروز، انسان یک موجود اجتماعی است و احتیاج دارد به آداب و معاشرت و هر جایی هم برای خودش یک سری رسم و رسومات و قوانین خاص خودش را دارد، انسانی که تعادل ندارد انسان بی ادبی است. افراد مصرف کننده به واسطه مصرف مواد مخدر به بی تعادلی رسیدند و افرادی که مصرف ندارند به واسطه نداشتن دانش و آگاهی و ناآگاه بودن آدم های بی تعادلی هستند، ما می آییم اینجا خیلی چیزها را در کنار درمانمان یاد می گیریم مهم ترین چیزی را که اینجا یاد می گیریم آداب معاشرت ، ادب و احترام و تعادل هست، من همیشه صحبت علی آقا توی گوشم هست که میگفتند وقتی که رهجویی ادب داشت مطمئنا شصت درصد به رهایی می رسد این خیلی مهم است. آقای مهندس هم این صحبت را قبلا گفته بود که یک هروئینی یعنی با ادب رو ترجیح دادن به یک کسی که یه مدرک بالای دانشگاهی داره و این خیلی مهمه، در کنگره ما باید ادب رو یاد بگیریم این ادبی که در کنگره هست و ادبیاتی که در کنگره رد و بدل می شود خیلی کمک می کند به درمان ما، من در سفر دوم درست است که به رهایی رسیده ام اما وظیفه ام سنگین تر شده باید مداوم حضور داشته باشم باید مداوم سی دی هایم را بنویسم چونکه من در سفر دوم الگو یک سفر اولی هستم و اون به من نگاه میکند. من باید لباس سفید بپوشم چونکه قانون کنگره هست من باید بلد باشم و یاد گرفته باشم طی این ده ماه چطور با راهنمای خودم صحبت کنم، اگر قراره وارد مرزبانی بشم اول اجازه بگیرم من یاد می گیرم اگر می خوام وارد اوتی بشم قبل از اینکه وارد بشم باید از مسئول اوتی اجازه بگیرم من یاد می گیرم اینجا کسی که شال داره ازش یاد بگیرم ازش اجازه بگیرم اگه راهنمای من ده بار، بیست بار از لژیون خارج شد و وارد شد باید به احترامش بلند بشوم، اینکه می گویم باید به این دلیل هست که راهنمای من به من زندگی داد، به من یاد داد که چطور می توانم با خانواده ام رفتار کنم. من حتی لباس کارم توی ماشینم هست یعنی کفش هایی رو که سر کارم پوشیده ام با کفش هایی رو که اینجا می پوشم فرق دارد،یاد گرفتم که در اینجا بهترین لباسم رو بپوشم یاد گرفتم که می آیم اینجا ژولیده نباشم، این ها اون چیزهایی هست که واقعا کمک می کند به یک رهجو چه برای سفرش چه بیرون از اینجا چون ما هر چیزی را اینجا یاد می گیریم یک تمرین هست برای اجتماع خودمان، ممنون از اینکه به صحبت های من گوش کردید.
- تعداد بازدید از این مطلب :
95