جلسه چهاردهم از دوره بیست و پنجم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ روزهای سهشنبه نمایندگی شیروان به استادی مسافر حسین ، نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه " آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی " 20 خرداد ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد :
به نام قدرت مطلق الله آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است. از گروه مرزبانی و ایجنت محترم قدردانی میکنم که این فرصت را در اختیار من گذاشتند تا کسب تجربه کنم و از همه شما عزیزان آموزش بگیرم. دستور جلسه: آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی . اگر دقت کنیم، مطالب این دستور جلسه در هم تنیده شده و همپوشانی دارند و اصلاً پیچیده نیستند. میتوان راجع به این جلسه ساعتها بلکه روزها بحث و گفتگو کرد. همه این مسائلی که مهندس دژاکام در این دستور جلسه بیان میکنند، در زندگی روزمره ما ارتباط تنگاتنگ دارند. در این دستور جلسه، مسائل بسیار مهم و نکات ریزی نهفته است.
اگر بخواهیم کنگره ۶۰ را با دیگر سازمانها مقایسه کنیم، شکاف بسیار عمیقی بین آنها مشاهده میشود. یکی از این تفاوتها، همین دستور جلسات هفتگی است که با وسواس و دقت بسیار بالایی توسط جناب مهندس انتخاب میشوند. دستور جلسه این هفته یکی از مهمترین دستور جلسات در کنگره است. در سازمانهایی که موازی با کنگره کارشان مربوط به مواد مخدر و مصرفکنندگان است، تنها به یک مسئله (ترک اعتیاد) میپردازند، در حالی که در کنگره جناب مهندس به زیبایی میفرمایند: "درمان فوق ترک و تعادل فوق درمان است." این یعنی ما در اینجا تمامی مسائل مربوط به حوزه مواد مخدر و مصرفکنندگان را بررسی و راهحل ارائه میکنیم و این بزرگترین تفاوت کنگره با دیگر سازمانهای مردمنهاد است. وقتی از تعادل صحبت میکنیم، یعنی یک مصرفکننده وقتی به رهایی میرسد، باید به یک تعادل نسبی رسیده باشد؛ در غیر این صورت، درمان مؤثر محقق نشده است.

از ابتدای ورود به کارگاه آموزشی، تمام مطالب این دستور جلسه اجرایی میشود. از وقتی که همدیگر را در آغوش میگیریم و سلام میدهیم، تا زمانی که با کمال ادب و احترام با مرزبانها و راهنماها برخورد میکنیم، این مسائل عملیاتی میشوند. سوال اینجاست که من، که با کلی تخریب و عدم تعادل و در کمال بیادبی وارد کنگره شدم، آیا به درمان و تعادل میرسم؟ جواب قطعاً بله است و این را به عینه در رفتار، گفتار و منش تمامی پیشکسوتان میتوان دید. کافی است کمی با دقت نگاه کنیم.
برای منی که از دنیای پر از درد و رنج و مشکلات فراوان وارد کنگره شدم، صرفاً آمده بودم تا چند روزی دوام بیاورم و دنبال چارهای میگشتم تا مگر فرجی شود. اینجا بود که دریافتم برای رهایی ابتدا باید تغییر کنم؛ باید از ریشه و اساس دگرگون شوم. ابتدا باید تفکرم را تغییر دهم و بعد دنبال رهایی و تعادل باشم. یاد گرفتم که در برابر تغییرات نباید مقاومت کرد. جناب مهندس میفرمایند: "ظاهر شما نشانه ادب شما نیست، بلکه درون شما و گفتار و کردار شما نشانه ادب شماست."
بیادبی مجموعه رفتار و کردار من در اجتماع است یا آنطور که من دوست دارم با من برخورد شود. ادب مجموعه رفتار، کردار و گفتاری است که در من نهادینه شده است تا افرادی که در کنار من هستند، حس خوبی نسبت به من داشته باشند. آداب معاشرت مسئله پیچیدهای نیست؛ اینکه من وسط حرف دیگران نپرم یا به موقع گوش بدهم و به موقع صحبت کنم، یعنی آنچه که از رفتار دیگران مورد پسند من نیست، از آن پرهیز کنم. به قول لقمان حکیم: "ادب را از که آموختی؟ از بیادبان."
سوء مصرف مواد مخدر باعث شده بود من به عدم تعادل برسم و برخلاف میل باطنی، آدم بیادبی شده بودم. ولی اکنون که به رهایی رسیدم، میتوانم بگویم به تعادل نسبی رسیدهام. با رعایت همین نکات ریز و البته مهم و با پرهیز از بیادبی، به جایگاهی رسیدم که میتوانم ادعا کنم به تعادل رسیدهام.میتوانم بگویم به تعادل نسبی رسیدهام. با رعایت همین نکات ریز و البته مهم و با پرهیز از بیادبی، به جایگاهی رسیدم که میتوانم ادعا کنم به تعادل رسیدهام. در پایان، رسیدن به رهایی و تعادل را برای همه شما عزیزان آرزو میکنم.
مرزبان خبری : مسافر صادق
تایپ : مسافر نظیر لژیون چهارم
عکاس : مسافر مهدی لژیون پنجم
ویراستاری : مسافر جواد لژیون یکم
ارسال : مسافر محمد رضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
204