دهمین جلسه از دوره هفدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، همسفران نمایندگی چالوس، با استادی همسفر الهام، نگهبانی همسفر فائزه و دبیری همسفر بهاره با دستور جلسه «آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بی تعادلی» در روز دوشنبه ۱۹ خرداد ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
با سپاس فراوان از نگهبان لژیون سردار راهنما خانم سمیرا که این فرصت ارزشمند را دوباره در اختیار من قرار دادند تا بتوانم بار دیگر جایگاه استادی جلسه را تجربه کنم. همچنین از گروه مرزبانی و ایجنت شعبه نهایت تشکر را دارم که شرایط خدمت در این جایگاه را برایم فراهم نمودند.
موضوع دستور جلسه این هفته، «آداب و معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی» است. در این روزها، با دقت منابع مختلف را مطالعه کردم و بهطور کامل سیدی «آداب و معاشرت» جناب مهندس دژاکام را گوش دادم. جالب است که تا پیش از این، برداشتی سطحی از مفهوم آداب و معاشرت داشتم؛ آن را صرفاً محدود به رعایت ظواهر و تشریفات اجتماعی، مانند نحوه لباس پوشیدن یا نوع رفتار در مهمانیها میدانستم. به یاد دارم زمانی که با مادرم بیرون میرفتیم به نوع پوشش من توجه میکردند و تذکر میدادند که چگونه لباس بپوشم، آرایش داشته باشم یا نداشته باشم. در ذهنم این موارد را آداب و معاشرت تلقی میکردم؛ اما زمانیکه به سیدی آقای مهندس گوش دادم و صحبتهای خانم غزل را در لژیون سردار شنیدم، متوجه شدم که معنای آداب و معاشرت در کنگره ۶۰ بسیار عمیقتر و ریشهایتر است.
در کنگره۶۰، «تعادل» نه تنها به درمان فیزیولوژی فرد مربوط میشود؛ بلکه به سطح بالاتری از رشد انسانی و رفتاری اشاره دارد. درمان مقدمهای برای رسیدن به تعادل است و تعادل نیز نشانهای از ادب، احترام و پایبندی به قوانین و ارزشها است. بیادبی، نشانهای از بیتعادلی درون فرد است و ادب حاصل تعادل درونی است. آقای مهندس در سیدی بهزیبایی موضوع را به دستههای مختلف تقسیم کردند؛ آداب غذا خوردن، مهمانداری، راه رفتن، سخن گفتن و... که هر یک از این موارد در واقع تمرینی برای رشد شخصیت ما است. برای مثال، آداب گفتوگو در کنگره بسیار مهم است؛ حتی اگر فردی از ما کوچکتر باشد، اما در جایگاه خدمتی؛ چون راهنما، مرزبان یا ایجنت قرار داشته باشد، موظف هستیم حرمت جایگاه او را نگه داریم و با احترام کامل صحبت کنیم.
از خاطرات شخصیام نیز دریافتم که بسیاری از نکاتی که شاید در گذشته نادیده میگرفتم، اکنون برایم معنا یافتهاند. یکی از خاطرات من مربوط به روزهای ابتدایی ورودم به کنگره است. ماهرو کوچک بود و من هنوز با قوانین آشنا نبودم. گاهی لازم میدیدم که به سمت مسافرم بروم و با او صحبت کنم؛ اما به من تذکر میدادند که اینجا قسمت خانمها و آقایان جدا است و اگر کاری دارید، باید با مرزبانی مطرح کنید تا پیگیری کنند. تذکراتی که از طرف راهنما یا مرزبانی دریافت میکنیم شاید ابتدا خوشایند نباشند؛ اما اگر با درک و تأمل به آنها نگاه کنیم، متوجه میشویم که همین ریزهکاریها، چه تأثیر عمیقی بر آرامش درونی و رشد شخصی ما گذاشتهاند.
بارها از اطرافیانم شنیدهام که میگویند: «تو چقدر صبور و آرام شدی» و این را مدیون آموزشها و فضای کنگره۶۰ هستم. روزی دوستی با اضطراب و حال بد به دیدنم آمد و پس از گفتوگو با من احساس آرامش بیشتری پیدا کرد و از من پرسید: "تو چرا اینقدر صبور شدی؟" گفتم: "راستش از لحظهای که تو رو دیدم استرس شمارا رو حس کردم؛ اما من هم مثل تو بودم و این آرامش را از کنگره دارم."خوشحالم که وارد کنگره شدم. درست است که به واسطه مسافرم آمدم؛ اما در واقع خودم حال خوشی نداشتم. احساس بیتوجهی و بیمحبتی داشتم با کوچکترین حرفی میرنجیدم؛ اما امروز خدا را شاکرم که در مسیر تعادل قرار گرفتهام. مشکلات هنوز وجود دارد، زندگی بالا و پایین دارد؛ اما حال میتوانم خودم را کنترل کنم و آرامتر باشم.

تایپ: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون ششم)
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون ششم)
مرزبان کشیک: همسفر سکینه، مسافر مجید
تنظیم و ارسال: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چالوس
- تعداد بازدید از این مطلب :
102