English Version
This Site Is Available In English

ریشه بی ادبی در جهل و نادانی من است

ریشه بی ادبی در جهل و نادانی من است

دوازدهمین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاه‌های خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان به نگهبانی مسافر علی، استادی راهنمای تازه‌واردین مسافر حسن و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه «آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی» یکشنبه 18 خرداد‌ماه 1404 ساعت 17 آغاز شد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان حسن هستم یک مسافر؛ خداوند را شاکر و سپاسگزارم که در جمع شما دوستان هستم. در ابتدا از ایجنت محترم، لژیون مرزبانی، نگهبان و راهنمای عزیز مسافر عباس تشکر می‌کنم که این فرصت را به من دادند؛ تا در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.

دستور جلسه " آداب معاشرت، ادب و بی‌ادبی، تعادل و بی‌تعادلی" است. آداب معاشرت یک سری قوانین و ابزاری است که من باید آن را رعایت کنم تا بتوانم روابط دوستانه و موفقی بین دوستان خود داشته باشم. این آداب و معاشرت چه فوایدی دارد؟ وقتی که من آداب و معاشرت را رعایت کنم اصول را رعایت می‌کنم؛ در نتیجه می‌توانم روابط بهتری با دوستان، خانواده، همکاران و جامعه داشته باشم، تأثیرپذیری من روی دیگران بیشتر می‌شود و در نهایت می‌توانم زندگی خوب، دوستانه و مثبتی در جامعه داشته باشم. بزرگ‌ترین مشکل من در ارتباط با جامعه این است که گوش نمی‌کنم تا منظور را بفهمم؛ بلکه بیشتر گوش می‌کنم که جواب بدهم.

آقای مهندس دژاکام روی دو موضوع همیشه تأکید دارند؛ یکی نظم و دیگری ادب. من زمان مصرف مواد تنها چیزی که نداشتم نظم بود. بی‌نظمی در تغیر رفتار و گفتار و حتی خواب و بیداری من تأثیر گذاشته بود. اولین چیزی که در کنگره 60 باید یاد بگیریم، اصول و آدابی است که بعنوان حرمت کنگره 60 باید رعایت کنیم. اگر این اصول و حرمت کنگره 60 را رعایت نکنیم خود ما دچار تخریب وآسیب می‌شویم. اگر من بخواهم در جامعه زندگی کنم باید رسوم و آدابی را رعایت کنم. انسان باادب فردی است که حد و حدود خود را تشخیص دهد و به حقوق دیگران تجاوز نکند. ایام قدیم فکر می‌کردم که آدم بی‌ادب کسی است که فحاشی می‌کند یا حرف بد می‌زند؛ ولی به‌مرور متوجه شدم که آدم بی‌ادب کسی است که از حدومرز خود عبور کند و به حقوق دیگران احترام نگذارد.

در زمان مصرف ادعا می‌کردم که آدم با ادبی هستم؛ حتی فرزند خود را روی سر می‌گذاشتم و با دوستان خود درست برخورد می‌کردم؛ ولی زمانی که مواد مصرف نمی‌کردم از تعادل خارج می‌شدم. ریشه بی‌ادبی در جهل و نادانی من است. آقای مهندس دژاکام می‌فرمایند: ما باید سه چیز را یاد بگیریم؛ اول تشکرکردن، دوم لطفاً گفتن و سوم هم ببخشید گفتن. اگر این موارد را یاد بگیرم و در زندگی کاربردی کنم، مطمئناً در روابط زندگی خود، قوی‌تر می‌توانم عمل کنم.

در کنگره 60 مسئله مهم بعد از درمان، تعادل می‌باشد. وقتی که به درمان رسیدم رفتار، کردار و گفتار من با خانواده و همکاران بیانگر این می‌باشد که چقدر به آن تعادل نزدیک شده ام. تعادل خود قانون است؛ افراط و تفریط بی تعادلی می باشد. یکی از نشانه های بارز افراد متعادل این است که مودب هستند. اگر بخواهیم به تعادل برسیم باید روی مثلث دانایی کار کنیم و اضلاع تفکر، تجربه وآموزش را به درستی در زندگی به کار ببریم.  متشکرم که با سکوت خود به صحبت های من گوش کردید.

مرزبان خبری: مسافر وحید
تصویربردار: مسافر محمد
نگارش: مسافر عباس
ویرایش: مسافر یاسر
ارسال خبر: مسافر سجاد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .