دومین جلسه از دوره اول سری کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره 60 نمایندگی تربت حیدریه در روزهای یکشنبه با استادی مسافر پهلوان ابراهیم و نگهبانی موقت مسافر علی و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه " آداب و معاشرت، ادب و بی ادبی، تعادل و بی تعادلی " در تاریخ 1404/03/18 راس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر...
خداوند را شاکرم که اجازه حضور در خدمت شما دوستان هستم تا آموزش بگیرم..
دستور جلسه این هفته آداب معاشرت، ادب و بی ادبی ،تعادل و بی تعادلی است. کنگره 60 جایی است که در نهایت قرار است به تعادل برسید، در زندگی، عملکرد و تمام ابعاد زندگی به تعادل برسیم، خوب آداب و معاشرت ما هم خارج از این موضوع طبیعتاً نیست. همیشه در زمان مصرف یک سری حرمت ها را نگه نمیداشتیم و الفاظ ناشایست بیان میکردیم و شوخی های ناجور انجام میدادیم. خوب انسان نمیتواند بگوید من رفتم جایی و آموزشی دیدم و زمانی آن آموزش به ثمر مینشیند که در وادی اول نشان داده میشود و عمل داشته باشیم، خوب اگر من آموزش دیدم و در کنار افراد همان الفاظ و شوخی ها را انجام میدهم این درست نیست. یک شعر از سعدی میخونم خیلی جالب است ( آن ستمکاران که با هم محرمند گرگ ها شمع آشنایان همند) حالا گرگ درون همان جن درون است یا نفس اماره، وقتی من در کنگره نشستم همه چیز خوب است به خاطر این مکان یکسری کارها را انجام نمیدهم به خاطر محیط کنگره اما اگر من توانستم در بیرون از کنگره این کارها را انجام ندهم به تعادل نسبی رسیدم و آنجاست که خودم را کنترل کردم و ادامه شعر که ( هر که گرگش را در اندازد به خاک رفته رفته میشود انسان پاک) و اگر مانند همان انسان قبلی باشم اینجا به تعادل نرسیدم و هیچ آموزشی نگرفتم. در کنگره روز اول اتمام حجت میشود اینجا اینطور داستانی دارد یا میای یا نه و ما اینجا فقط میگوییم چشم، اینجا میگن خدمت باید بگی چشم و چرا ندارد، ما اینجا لحن و حرف زدن مان فرق میکند و من اگر بخواهم به درمان برسم فقط باید بگویم چشم و آن چشم گفتن باید خیلی با احترام باشد، چون یک وقتهایی چشم گفتن با اعتراض است.

زمانی که اینجا آموزش میگیریم آن لحن گفتار ما فرق میکند. ما اینجا میآیم برای سپاسگزاری و اگر میخواهید درست باشد به نظر شخصی من باید سه قسمت باشد. اول: بیان کردن است اگر میخواهم از راهنمایم تشکر کنم آن را به زبان بیاورم و بیان کنم دوم: باید حتماً دلی باشد، من اینجا سپاسگزاری کنم و بعد پشت سرش حرف بزنم درست نیست و مطمئن باشید که آن شخص میشنود پس باید حتماً قلبی و دلی باشد. سوم: این است که من از بهترین خودم به آن شخص بابت سپاسگزاری ببخشم ، من اگر سپاسگزارم بابت رهایی و این را یاد گرفتم و به تعادل رسیدم و بگم حالا من که رها شدم حالا دو ماهی یک بار بروم ، این سپاسگزاری نیست و بهترین من این است که از پول و وقت خودم بگذرم تا بروم و خدمت کنم. یک نفر میاد 100 یا 150 کیلومتر و مرزبان میشود این است سپاسگزاری و در نهایت انسان ناسپاس از درگاه خداوند مردود است و خداوند به انسانهایی که ناسپاس هستند خیلی کم فرصت جبران میدهد. اولین چیزی که خداوند در قرآن به انسانها میآموزد این است که میگوید:(الحمدلله الرب العالمین) سپاسگزاری را از رب و از کسی که به شما یک کلمه میآموزد انجام دهیم. خیلی ممنون از شما که به مشارکت من گوش کردید.
مرزبان کشیک: مسافر خیرالله
تایپ،ویرایش و ارسال: مسافر رضا
عکس: مسافر امیرحسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
64