دومین جلسه از دوره سیزدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60؛ نمایندگی دانیال اهواز با استادی دیدبان محترم مسافر آقای علیرضا زرکش و نگهبانی مسافر آقای پوریا و دبیری مسافر حسن و با دستور جلسه ( وادی چهاردهم و تاثیر آن بر روی من ) در روز پنجشنبه 28 شهریور 1398 ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر
خیلی خوشحالم که امروز توفیق شد که در خدمت شما بزرگواران باشم. فکر میکنم 4 سال پیش بود که من به اینجا آمده بودم، بعد از 4 سال دیدهاید میروید و بعد یک نفر را بعد از چند سال میبینید و قیاس میکنید از آن لحظه تا این لحظه را، حالا نمیگویم درست یا نادرست ولی این حس در درونم به وجود آمد که این شعبه 4 سال بزرگتر شده و این قانون کنگره است که باید باشی یا باید نباشی و اگر میخواهیم باشیم باید تغییر کنیم؛ یعنی هرلحظه در درون خودمان این تغییرات را به وجود بیاوریم فرق نمیکند ازنظر جا و مکان یا ازنظر مادهای که درون کنگره قرار دارد یاماهایی که درکنگره در حال آموزش دادن و آموزش گرفتن هستیم. در این چرخهی هستی محکومبه تغییر هستیم وگرنه از این دایره مجبور به خارج شدن میشویم.
سفر اول هم همینطوراست در سفر اول زمان کند میگذرد ولی هر چه این 21 روزها اضافه میشود، زمان تند میگذرد. در سفر دوم برعکس میشود و زمان در سفر دوم خیلی تند میرود برای همین است ما دائماً در حال آموزش دادن و آموزش گرفتنیم و دائماً در حال امتحان شدن هستیم. من خوشحالم که شعبهی دانیال را توانمندتر از قبل میبینم. آقای مهندس و کنگره خوشحال است که چنین شعبههایی دارد شعبههایی که پویا هستند، تلاش میکنند، تغییر میکنند، کاووش میکنند یا تغییر به وجود میآورند، رشد میکنند و حفظ میکنند خودشان را و اصلاً ساختار کائنات اینچنین است. ما از وادی یکم تا سیزدهم دائماً در حال دریافتیم. وادی سیزدهم میگوید؛ پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است. اگر قرار است شروعی وجود داشته باشد، لازمهاش وادی 14 است، وادی 14 نمیگوید بگیر میگوید ببخش. اگر قرار باشد این پایان آغازی داشته باشد آن چیزی که به تو دادهشده موظف به پرداختی. در وادی گفتهشده؛ آنچه به تو دادهشده باید پرداخت کنی. رفتن، رسیدن، دریافت کردن و حالا پرداخت کردن. کسانی که به این توانمندی میرسند همیشه در حال تغییرند. کسانی که دوستشان بسته است، کتفشان بسته است، آغوششان همبسته است تا یک حدی اجازهی رفتن دارند و از یک مقطعی به بعد درکنگره نمیتوانند جلو بروند. کسانی که خوشحال میشوند ولی توانایی خوشحال کردن کسی را ندارند، کسانی که میگیرند ولی توانایی پرداخت کردن را ندارند اینها تا یک حدی میتوانند رشد کنند و از آن به بعد اجازه ندارند چون این مرحله نیازمند این است که آن چیزی که به تو دادهشده را به دیگران انتقال بدهی یعنی بخشش، یعنی محبت، یعنی عشق این را ما از روز اول که درکنگره میاییم به ما یاد میدهند، اینکه خودت را ببخش، اینکه از موادت بگذر، اینکه از گذشتهات بگذر. ما در سفر اول عشق و محبت را در درون خودمان مهیا میکنیم. از همان سفر اول ما با مشارکت کردن و از اینکه هر آن چیزی را که داریم را در اختیار دیگران میگذاریم، کمک میکنیم، در سبد پول میندازیم، میگذریم، میبخشیم. اینکه کنگره به تو میگوید ببخش، چه چیز را باید ببخشید؟ تو که نمیتوانی در جیب من دست کنی و پولهای من را ببخشی. تو میتوانی دست در جیبت و پول خودت را ببخشی.میگوید چه کسی عاشق است؟ کسی که دریافت کرده و این را انتقال میدهد. برای همین وادی 14 رو میخوانیم و ما رهایی را گرفتیم حال خوشرو گرفتیم ما جدا شدیم از آن شرایطی که داشتیم و وادی 14 میگوید اگر دریافت کردی، اگر میخواهی اثبات کنی که صاحب آن چیز هستی، موظفی آن را به دیگران انتقال بدهی یا حداقل در این مسیر یاری برسانی. به این افراد چه صفتی اطلاق میشود؟ میگویند کسی که عاشق است، کسی که محبت دارد، کسی که چیزی را دریافت کرده و توان پرداخت دارد یا مسیر را هموار کرده تا تشنگی دیگران برطرف شود که کار بسیار سهل و سختی است. من معتقدم که هیچ جایی به تو این اجازه را نمیدهد که کامل این کار را انجام بدهی ولی کنگره این اجازه را به تو میدهد. کنگره میگوید: با هر توانایی من به تو اجازه میدهم عشق و محبت را مشق کنی. من با هر توانایی که توی علیرضا داری این اجازه را به تو میدهم که درکنگره خدمت کنی. این خیلی مهم است، اینکه به من اجازه میدهد میکروفون گردان باشم، نشریات بایستم، ایجنت باشم، مرزبان باشم، دیدهبان باشم، اینکه به من اجازه میدهد تا با هر مبلغی که دارم کمک کنم تا مسیر درمان اعتیاد را برای دیگران هموار کنم. امیدوارم خداوند کمک کند تا این اتفاق همچنان بیفتد. ممنون از اینکه به مشارکتم گوش دادید.
عکس: مسافر آرش لژیون پنجم
تایپ و نگارش : مسافر نوید لژیون سوم و مسافر حسین لژیون ششم
- تعداد بازدید از این مطلب :
2377