بدون در نظر گرفتن صبر و عمل به آن، هرگز به درمان اعتیاد نمیرسیم. صبر یکی از زیباترین مفاهیمی است که در کنگره با آن آشنا میشویم. درمان اعتیاد زمان میخواهد، خروج از تاریکیها زمان میخواهد و این مستلزم صبر است.
ضمن عرض سلام خدمت همسفر اکرم گفتگویی با ایشان تهیه گردید که توجه شما را به آن جلب میکنیم.
همسفر اکرم و مسافرشان محمدرضا با تخریب آنتی ایکس شربت تریاک در سال ۱۴۰۰ وارد کنگره شدند. مدت ۱۰ ماه و ۱۲ روز به روش DST و داروی اپیوم به راهنمایی همسفر طاهره و مسافر ناصر سفر کردند. هم اکنون به مدت ۲ سال و ۳ ماه و ۲۸ روز است که آزاد و رها هستند. همسفر اکرم در رشته ورزشی والیبال فعالیت دارند و رشته ورزشی مسافرشان تنیس روی میز است. همسفر اکرم در پارک طالقانی در جایگاه ورزشبان والیبال و دبیر و نگهبان نمایندگی و لژیون سردار خدمت کردهاند. همچنین توفیق قبولی در آزمون راهنمایی تازهواردین را هم دارند.
وجود همسفر در کنگره چه نقشی در درمان یک فرد مصرف کننده دارد؟
همانطور که میدانیم همسفر کسی است که مسافر را در طول سفر همراهی میکند. همسفر در کنگره نقش مکمل را دارد و اگر او آگاهی و دانایی داشته باشد، مسافر سفر خوبی را طی میکند. به گفته جناب مهندس: عملکرد همسفر به سان یک بال پرواز است و اگر همسفر نقش خود را درست ایفا کند پرواز موفقی در انتظار او و مسافرش خواهد بود؛ البته میتواند این همسفر بودن برعکس هم نتیجه بدهد یعنی اینکه همسفر با دل سوزی بیجا و نداشتن آگاهی در مسافر تخریب ایجاد کند و او نتواند سفر خوبی را طی کند و به درمان نرسد.
تجربه خودتان از حضور در کنگره به عنوان یک همسفر را برایمان بیان کنید، و بفرمایید آیا آداب خاصی هست که در کنگره باید رعایت کنیم؟
با یک حال خیلی بد وارد کنگره شدم ولی میدانستم و دلم روشن بود که اینجا همه چیز درست میشود. مهمترین دست آوردم این بود که تا حدودی توانستم خودم را ببخشم و همین مسئله باعث شد، راحت از کسانی که به من آسیب زده بودند، بگذرم. اما در مورد آداب خاص که در کنگره پرسیدید: البته که کنگره آداب خاص و قوانین خاصی دارد و اگر نباشد به قول معروف سنگ روی سنگ بند نمیشود. فرمانبردار بودن و رعایت ادب و احترام به یکدیگر که کوچک و بزرگ هم ندارد در همه جا لازم است. به قوانینی که وضع شده است باید احترام گذاشت و رعایت کرد.
بزرگترین چالش در مقابل مسافرتان با آموزشهای کنگره چه بوده است؟
برای من دو موضوع پیش آمد که یکی نیامدن مسافرم به نمایندگی و دیگری ننوشتن سیدیهایش بود. فکر میکردم که تا من به مسافرم گوشزد نکنم، سیدی نمینویسد، غافل از اینکه تا خواست درمان، در ایشان قوی نشود فایده ندارد. من نتوانستم حرف خود را به ایشان تحمیل کنم ولی وقتی که مسافرم خودش خواست به نمایندگی آمد و سیدی نوشتن را شروع کرد. گاهی اوقات از من هم جلوتر است و تمام کارهایی که یک رهجوی خوب باید انجام بدهد را سرموقع انجام میدهد؛پس نتیجه میگیریم در کار هم دخالت نکنیم.
شما سابقه خدمتکردن در آشپزخانه و آشپزی در روزهای ماه رمضان را هم داشتید لطفاً حس و حالتان را برای ما بیان کنید؟
این توفیق حاصل شد و من به عنوان سرآشپز دو سال پیاپی در قسمت آشپزخانه، خدمت کردم. قابل توجه اینکه خانم های همسفر نمایندگی ایمان، سنگ تمام گذاشتند و از هیچ خدمتی دریغ نکردن و با کمک و یاری این عزیزان این خدمت سنگین به نحو احسن انجام شد و همینجا از همه عزیزانی که در این خدمت نقش داشتن و در کنارم بودند، سپاسگزارم. و اما حس و حال این خدمت خوشمزه، من آشپزی زیادی انجام دادم ولی آشپزی در نمایندگی، حس و حالش با بقیه خیلی فرق دارد؛ در عین حال که خیلی کار کردم و بار مسئولیت مهمی با من بود، احساس سبکی میکردم. در ماه رمضان سال گذشته یک مطلب جالب برای من اتفاق افتاد، این بود که وقتی ساعت هفت غذا بین خانمها ارائه شد من از آنجا تازه به محل کارم رفتم و تا ساعت یک شب مشغول به کار شدم؛ با این همه کار که از صبح انجام داده بودم، چطور توانستم تا یک نیمه شب کار کنم؟ فقط میتوانم بگویم که این از معجزات خدمت در کنگره است.

از حس و حال خودتان لحظه قبولی در آزمون راهنمایی بگویید؟
من برای قبولی شال نارنجی خوانده بودم ولی، اذن شال سبز به من داده شد. خوشحالم که میتوانم در کنگره خدمتگزار باشم و میدانم در این مسیر باید بسیار آموزش بگیرم تا بتوانم خدمت بهتری ارائه بدهم.
چه چیزی باعث جذب و ماندگاری شما و خدمت کردن در جایگاههای مختلف در کنگره۶۰ شد؟
همانطور که گفتم من با حال خراب وارد کنگره شدم. روزی که آمدم بسیار روز بدی را گذرانده بودم و پر از خشم، نفرت، کینه و درصدد تلافی ظلمی که به من شده بود، بودم. آن قدری که در ظاهرم همه چیز نمایان بود؛ ولی با ورودم به کنگره کم کم اینها کمرنگ شد. من در کنگره به حال خوب رسیده بودم، من اکرم از آن حالت عصبی پرخاشگر و پر سر و صدا تبدیل به یک آدم نسبتاً شاد شده بودم؛ گاهی اوقات آن سر و صداهای بد به سراغم میآید ولی به خودم تلنگر میزنم که حواست کجا است؟ داری چکار میکنی؟ به خود نهیبی میزنم و آن افکار و حالات بد از من دور میشود که این هم جای شکر دارد. خلاصه که شکر خدا حالم خوب است و برای آمدن به نمایندگی کلی ذوق دارم؛ چون انرژی میگیرم و آمدن به نمایندگی برای من اولویت شده است. جالب اینجا است که دوستانم و یا کسایی که با آنها رفت و آمد دارم از من میپرسند چه روزهایی کلاس داری که در آن روزها برنامه نگذارند، آن بندههای خدا هم با روزهای کنگره هماهنگ شدهاند.
واژه صبر را تا جایی که برایتان امکان دارد برای خوانندگان این مطب بشکافید.
من مفهوم صبر را در کنگره به خوبی آموختم. من تا قبل از کنگره صبر نداشتم در واقع باید بگویم که من علاوه بر تحمل سختیها، مهارت گذر کردن از سختی ها را نیز یاد گرفتم. دفعه اول، زمانی که به شعبه آمدم با مسافرم سفر کردیم، ایشان برگشت خوردند؛ وقتی پسرم فهمید گفت: مامان! چطور توانستی تحمل کنی؟ این همان پسری بود که میگفت: بابا گناه دارد و از من میخواست در کنار پدرش باشم، حالا که فهمیده پدرش برگشت خورده است برای من ناراحت شده بود؛ به پسرم گفتم: اشکالی ندارد به روی پدرتان نیاورید بالاخره درست میشود و من با صبر کردنم همچنان منتظر هستم. (پایان شب سیاه سپید است)
از تجربیات خود برای همسفرانی که مسافرشان به کنگره وصل نشده است یا خوب سفر نمیکند بگویید؟
برای همه نمیشود یک نسخه پیچید. تجربه من در زندگی این است که خودم وصل به کنگره ماندم و مسافرم یک سال و نیم کنگره نیامد، همین موضوع باعث شد دوباره شروع به سفر کند و خدا را شکر تا اینجا به خوبی پیش رفته است؛ امیدوارم که مستدام باشد. صبر کردم و امید خود را از دست ندادم، توکلم به خداوند بوده و هست؛ فقط میتوانم بگویم که آمدنم به کنگره از هر تفریحی، دورهمی و مسافرتی مهمتر است. اگر میخواهید هم حال خودتان، هم مسافرتان و هم خانوادتان خوب باشد به کنگره وصل باشید، تمام آموزشهایی را که میگیرید، عملی کنید. دانایی که آموزش گرفتید را به دانایی مؤثر تبدیل کنید تا به نتیجه مطلوب برسید.
کلام آخر:
در پایان از خداوند بزرگ برای آقای مهندس و خانواده ارجمندشان، طلب سلامتی و طول عمر خواهانم به نوبه خودم از ایشان، خانواده محترمشان و تمام عزیزانی که در کنگره خدمتگزار هستند صمیمانه سپاسگزارم.
در نهایت از شما عزیزان که وقت با ارزش خود را در اختیار ما گذاشتید کمال تشکر و قدردانی را داریم.
طراح سوال و مصاحبه کننده: همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر زهرا ( لژیون چهارم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر رقیه
ویراستار و ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر بهاره ( لژیون دوازدهم)
همسفران نمایندگی ایمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
515