وادی پنجم به صراحت به ما میگوید که تفکر کردن به تنهایی کافی نیست و باید آن را عملی کنیم. درست همانگونه که یک ساختار بدون تفکر نتیجه خوبی ندارد؛ تفکر بدون عملی کردن هم ارزشی ندارد. این وادی این را به من همسفر آموخت که افکار منفی را کنار بگذارم و با یک تفکر درست و عملی کردن آن به خودم و زندگیام کمک کنم. همانطور که آقای مهندس میفرمایند: در سکون هیچ زایشی اتفاق نمیافتد و انسانی که تحرک ندارد و برای رسیدن به خواستههایش تلاشی نمیکند درست مثل یک مرداب است که بوی ناخوشایندی دارد و همه را از اطرافش میراند، انسانی که حرکت میکند و برای رسیدن به هدفش تلاش میکند را به یک رودخانه خروشان تشبیه میکنند که زلال است و سنگلاخ یا هر چیز دیگری که سر راهش باشد عبور میکند و در نهایت به دریا میرسد که همان هدف انسان است. در کنار رودی که روان است آبادانی، سرسبزی و زندگی وجود دارد؛ ولی همه از یک مرداب دوری میکنند و اگر به آن نزدیک شوند در آن فرو خواهند رفت.
قبل از اینکه این وادی را بخوانم درک درستی از حرکت نداشتم که یک تفکر درست و حرکت کردن و سعی و تلاش میتواند اینگونه زندگی من را عوض کند و به من فهماند که فقط فکر کردن کافی نیست. همچنین این وادی به من آموخت که سعی و تلاش در کنار دوری از ضدارزشها، خودداری کردن از چیزی که مطمئن نیستم به نفع من است یا به ضرر من، همچنین صبر و قناعت در این راه و توکل کردن به خداوند و راضی و تسلیم شدن در برابر پروردگارم میتواند واقعا کمک کننده باشد و موفقیت من را تضمین میکند. اگر بتوانم فقط درصدی از این وادی را کاربردی بکنم مطمئناً انسان موفقی خواهم شد. در نهایت اگر من تمام پندارها، نصیحتها را بلد باشم یا حتی نویسنده باشم و همه اشعار مولانا، سعدی و... رت حفظ باشم بدون اینکه آنها را کاربردی کنم هیچ ارزشی نخواهد داشت و نه به درد خودم میخورد نه به درد دیگران چون آنها آنچه را که میبینند میپذیرند.
نویسنده: همسفر گل جهان (لژیون یکم)
ویرایش و ارسال: همسفر هانیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارومیه
- تعداد بازدید از این مطلب :
89