English Version
This Site Is Available In English

با درمان سیگار حس ها تغییر می‌کنند

با درمان سیگار حس ها تغییر می‌کنند

جلسه یازدهم از دوره دوازدهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی صادق قم با استادی مرزبان محترم مسافر مهدی و نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه "دخانیات (سیگار ، قلیان ، ناس ، پیپ ، ویپ)"سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

در ابتدا تشکر می‌کنم از آقای مهندس بنیان‌گذار کنگره ۶۰ و خانواده محترمشان بابت فراهم نمودن این بستر، تشکر می‌کنم از ایجنت محترم و گروه مرزبانی و تشکر می‌کنم از راهنمای درمانم آقا جواد و درمان سیگارم آقا قاسم،خدا قوت عرض می‌کنم به ایجنت بخش همسفران و مرزبانان گرامیبخش همسفران. 

امروز که در مسیر آمدن به کنگره بودم با خودم می‌گفتم امروز قرار است چه بگویم؟؟گفتم باید صحبتی بکنم که به کار بیاید. 

بنده در بحث سیگار برای درمان بسیار زور زدم و با خودم بسیار کلنجار می‌رفتم و این کلنجارها در دو سه جلسه اول بود ،میزان مصرف سیگار من روزانه دو نخ بود و آن هم آخر شب‌ها موقع حساب کتاب کردن و با خودم می‌گفتم من که سیگاری نیستم. 

آن زمان که با درمان سیگار کنار نیامده بودم جمله‌های تکراری آقای مهندس من را اذیت می‌کرد،برجک‌های راهنما و حتی صحبت آنها و محبت‌هایشان هم من را اذیت می‌کرد ،حرف‌های بچه‌های کنگره ۶۰ من را اذیت می‌کرد،قوانین کنگره ۶۰ من را اذیت می‌کرد، هر کاری که می‌خواستم در زندگی انجام بدهم انگار یک سنگی جلوی پای من انداخته بودند اما زمانی که شروع کردم به درمان سیگار نه تنها این سنگ‌ها از جلوی پای من برداشته شد، بلکه یک جفت کفش خوب هم به من داده شد برای انجام آن کارها و راه برای من هموار شد و مشکلات یکی پس از دیگری حل می‌شدند و وقت‌هایی که خود من می‌خواستم پا بندازم به سنگی نمی‌شد،بعدها جملات تکراری آقای مهندس که در سی دی ها که گوش میدادم برایم تکراری نبود و آموزنده بودند آن زمان به بچه‌های کنگره بیشتر علاقمند شده بودم. 

زمان درمان سیگار حس‌های من کلاً تغییر کرد نسبت به افراد کنگره به مشتری‌هایم و اطرافیانم،قبل از درمان سیگار من با خودم می‌گفتم نمی‌توانم اما این جمله را در ذهن خودم تغییر دادم و گفتم به جای نمی‌توانم باید گفت نمی‌خواهم نباید گفت نمی‌توانم،انسان خواسته هر چیز را داشته باشد می‌تواند به آن برسد و خواسته بسیار مهم است،در کنگره حس‌ها تغییر می‌کنند و دلیل تغییر این حس‌ها این بود که کار درست را انجام می‌دهیم و مفید هستیم و احساس اینکه مفید هستیم در زندگی بسیار به ما کمک می‌کند. 

من با همه چیز مشکل داشتم با خودم گفتم که حرف این عزیزان را که گوش نمی‌دهی ۵ دقیقه زمان بگذار و به بیمارستان برو و با آن‌هایی که به دلیل مصرف دخانیات بستری هستند صحبت کن،بسیار سخت است من با یکی از همین عزیزان در ارتباط هستم خودشان و خانواده‌شان در گرفتاری بزرگی هستند. 

همیشه من سپاسگزار بچه‌های کنگره ۶۰ هستم حتی آن شخصی که برای اولین بار به من جارو را داد برای نظافت کردن،من زمانی که به ترک فکر می‌کردم آرزویم بود که یک سال بتوانم پاک باشم و تمام افکار من ضد ارزش بود برای بعد از ترک اما در کنگره این افکار برای من تغییر کردند. 

از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید ممنونم.

تایپ خبر: همسفر امیرمحمد،مسافر احسان لژیون هفتم 

ارسال خبر:همسفر امیرمحمد 

عکاس:همسفر امیرمحمد 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .