English Version
This Site Is Available In English

اسیر نیکوتین

اسیر نیکوتین

من و مسافرم برای این‌که راه را پیدا کنیم، هر‌کدام در جایگاه خود و به یک شکل، شرایط بسیار سختی را گذراندیم و البته هر دو در بند سیگار نیز بودیم. آن زمان فکر می‌کردم سیگار می‌تواند مرهمی باشد برای حال خرابم و بود؛ این‌گونه که من در زندان سیگار به بند کشیده شده بودم و هر یک نخ سیگار، گویی این اسیر را به هوا خوری خارج از بند می‌برد، غافل از این‌که این هواخوری در واقع از اسارت بیشتر است. دو سال پیش در پی تلاش‌های پی در پی و بی‌نتیجه‌ی مسافرم برای ترک یکباره‌ی مصرف مواد‌مخدر، یکی از موانعی که وجود داشت مشکل قلبی و درد شدیدی بود که او را اذیت می‌‌کرد و این بیماری همیشه بهانه‌ای می‌شد برای مصرف دوباره مواد مخدر. به یاد دارم یک‌بار به اسرار زیاد من برای پیگیری مشکل قلبی‌اش به پزشک مراجعه کردیم و جوابی که شنیدم خیلی برایم سخت بود؛ اما باز من‌ را بیدار نکرد.

دکتر از مسافرم پرسید: چیزی مصرف می‌کنید؟ گفت قبلاً شیشه مصرف می‌کردم، پرسید: سیگار هم که می‌کشی؟ گفت بله؛ دکتر گفت تریاک بکشی بهتر از سیگار است این سیگار را بگذار کنار؛ من خیلی ترسیدم که مبادا این حرف باعث شود مسافرم مجدد سمت مواد برود، اتفاقی که در هر صورت می‌افتاد و بارها افتاد چون درمانی صورت نگرفته بود؛ اما آن روز درسی داشت که من متوجه آن نشدم؛ من متوجه اصل مطلب که سیگار بود نشدم در اصل سیگار همان چیزی بود که مسافرم به دلیل سال‌ها مصرف آن دچار بیماری قلبی شده بود و من هم داشتم همان مسیر را می‌رفتم. آن‌جا تلنگر نخوردم اما امروز به واسطه‌ی حضورم در کنگره۶۰، آگاهی و آموزش‌هایی که زیر سایه پر مهر آقای مهندس دژاکام در اختیار ما گذاشته شده است در تلاش هستم تا به امید خدا و به کمک و راهنمایی راهنمای ویلیام‌، همسفر سهیلا از بند و اسارت سیگار رهایی یابم.

نویسنده: مسافر نیکوتین همسفر زینب رهجوی راهنما ویلیام همسفر سهیلا  (لژیون ویلیام)
ویرایش و ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر بهاره ( لژیون دوازدهم)
همسفران نمایندگی ایمان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .