نخستن جلسه از دور سوم جلسات هماهنگی اعضای لژیون سردار؛ نمایندگی نیما یوشیج با استادی دیده بان محترم آقای علیرضا زرکش، نگهبانی همسفر ملیحه و دبیری ولی الله با دستور جلسه ( نقش همسفر در توانمندی لژیون سردار ) روز پنجشنبه 14 شهریورماه 1398 ساعت 14:30 آغاز بکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما بزرگواران هستم. امروز علاوه بر بچههای خود شعبه و یک سری راهنما، چند نفر از اعضاء شعبه چالوس هم در جلسه حضور دارند. درهرصورت همه به هم وصل هستیم حالا شاید عنوانها متفاوت باشند. همه ما تلاش میکنیم طوری به کنگره وصل باشیم، فکر میکنم این وصل بودن از هر چیز مهمتر باشد. کنگره اگر سیستم اش هرروز بهتر و بهتر میشود به دلیل این است که گوش شنوا دارد، این خودش یک توانایی است که بتوان صدای دیگران را شنید و نسبت به صحبت یا نظری که دیگران میدهند تجزیه و تحلیل کرد و بهترین را انجام داد. در لژیون سردار هم مثل کلیه ساختارهای کنگره همینطور است. از دو سال پیش تا الآن تغییرات زیادی در سیستم لژیون سردار به وجود آمده است و من بهتنهایی نمیتوانستم این کارها را انجام دهم. این فرصتی است برای خدمت سایر افراد که در لژیون سردار مینشینند و برای دستور جلسات و مبالغی که میگیرند یا مهمانانی که دعوت میکنند باهم مشورت و تصمیمگیری مینمایند.
تکتک اعضای لژیون سردار میتوانند در روند بهبود این لژیون کمک نمایند و این وظیفه آنها است. این که من صرفاً در لژیون سردار شرکت کنم و سر سال شش میلیون، یک یا ده میلیارد کمک کنم یا یک هکتار زمین به کنگره بدهم به نظر این قضیه خوشایند نیست زیرا افراد در هر زمینهای که خدمت میکنند باید حتماً در کنگره حضور داشته باشند تا بتوانند با خدمت خود از سیستم بهرهمند شوند زیرا اگر این اتفاق نیافتد خدمت من مقطعی خواهد بود و به سرعت از جایگاه خدمتی که دارم خسته میشوم، من در این چند سال به عظمت کنگره واقف شدم و کنگره میگوید اگر میخواهی در من باشی و با من باشی باید تحتفشار دانش کنگره حرکت کنی. چند وقتی است که، من توانستم به واسطه خدمت در لژیون سردارمفهوم حقیقی بخشش را یاد بگیرم. زیرا به واسطه مصرف مواد مخدر این توانایی در من به وجود نیامده بود که بتوانم چند میلیون تومان پول پرداخت کنم، بدون این که نگاه کرده یا بدانم این پول کجا رفته یا با این پول چه کار میکنند. این کار یک توانایی میخواهد که توسط تفکر کنگره به افرادی که میخواهند خدمت کنند داده میشود. این قضیه زیبایی کنگره را صدچندان میکند. آنهایی که این قضیه را تجربه کردهاند قطعاً امسال هم شرکت میکنند. من با یکی از اعضای دنور (افرادی که با حداقل 50 میلیون تومان کمک مالی عضو لژیون سردار میشوند) صحبت میکردم؛ از او پرسیدم آیا امسال هم دنور خواهی شد؟ در جوابم گفت: من به این فکر میکنم که چطور میتوانم از پنجاه میلیون بیشتر پرداخت کنم. برایم خیلی جالب بود که در کنگره 60 فقط یازده نفر دنور داریم که یک نفر آن از نمایندگی بهشهر است. همانقدر که علم کنگره اهمیت دارد، میزان و اندازه خدمتگزارانش و بحث مالی هم مهم است. وقتی بحث مالی میشود گوش افراد سنگین میشود، خاصیت پول همین است.
هنوز ابتدا راه لژیون سردار است، کسانی دیگر میآیند و خوشا به حال شما بزرگواران که چند سالی است در این حرکت پیشقدم شدهاید. کسی که با مصرف مواد مخدر وارد کنگره میشود برای اینکه به درمان برسد و رها شود، باید خیلی توانمندیها به دست بیاورد وگرنه این اتفاق نمیافتد. افرادی که به رهایی میرسند یک ضمانتنامه میخواهند، هرچند دانش و تواناییهایشان آنها را حمایت میکند ولی یکچیزی فراتر از این میخواهد و آن خدمت است. من در پانزده سالی که در کنگره هستم این را دیدم و به این باور رسیدم که خدمت ضامن رهایی افراد است. این خدمتها بر اساس توانمندی اشخاص است، یکی میکروفن گردان، یکی راهنما و ... . در حال حاضر کنگره تشنه خدمت مالی است، برای همین است که آقای مهندس میگویند در حال حاضر بالاترین خدمتی که میتوانید در کنگره داشته باشید خدمت مالی است. ما نان و آب کنگره را خوردهایم و فرزند کنگره هستیم و باید کنگره را در راه رسیدن به اهدافش کمک کنیم. تحقق اهداف کنگره 60 و آقای مهندس و جهانیشدن کنگره نیاز به حجم عظیمی از انرژی مالی دارد کمک مالی مهم است که در حد توان واقعی شخص باشد. یکی توان ده هزار تومان است، یکی صد میلیون تومان. اگر راهنما نتواند این حس را به رهجو انتقال دهد کارش را کامل انجام نداده است. کسی که به این دانش میرسد که ببخشد، قطعاً یک اتفاقی در درونش اتفاق افتاده است. برای این نمایندگی که دارید زحمتکشیده شده و هزینه زیادی پرداخت شده، من وقتی اینها را میبینم به خود میبالم که در چنین ساختاری در حال انجام خدمت هستم.
دستور جلسه، در مورد نقش همسفر در توانمندی لژیون سردار است. من تماسهایی در ارتباط با این موضوع که یکی از مسافران میخواهد عضو لژیون سردار شود همسفرش اجازه نمیدهد، یا یکی از همسفران میخواهد عضو لژیون سردار شود مسافرش نمیگذارد داشتم. با خود گفتم نقش همسفر چقدر مهم است. آدمها فراموش کارند، فراموش میکنیم که با چه حالی به کنگره آمدیم. کنگره به من فرصت میدهد و میگوید حال که درمان شدی، برو توانمندتر شو و هر وقت فهمیدی بیا و بهایش را پرداخت کن. بهای خوبی هم همینطور است. بهایش در حد توانمندی و تفکر ماست. این دستور جلسه برای این است که از یک منظر به همسفران یادآوری کند که کنگره برای زندگی و مسافرشان چه کرد و از منظر دیگر خود همسفر بیاید و در این قضیه مشارکت کند. نه تنها جلوی مسافرش را نگیرد بلکه به این توانمندی برسد خودش هم عضو این لژیون شود. الان در شعبه شما سه نفر از همسفران عضو لژیون سردار هستند. اگر کنگره نبود من و مسافرم الان کجا بودیم. باید حسابمان را تسویه کنیم. احترام اعضای لژیون مالی بر همه ما واجب است همانطور که احترام راهنماها، دیده بانان و بقیه خدمت گذاران بر ما واجب است. برگه رهایی که میگیریم امضاء راهنما در زیر این برگه به منزله تسویه حساب کامل شما با کنگره است. آقای مهندس میگویند هیچکدام از ما هیچگونه بدهی به کنگره نداریم. اما آیا من علیرضا فکر میکنم که حسابم با کنگره و اعتیاد صاف است؟ من حس میکنم افرادی که توانایی حفظ رهایی خود را ندارند به این دلیل است که با اعتیاد تسویه حساب نکردهاند. همسفران و مسافران باید این قضیه را بدانند. خالصترین جایی که میتوانم تسویه حساب کنم و بدهی خود را پرداخت کنم کنگره است.
نمایندگی نیما یوشیج بهشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
1979