اولین جلسه از دوره پانزدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران آقا نمایندگی شفا مشهد با استادی راهنمای تازهواردین همسفر مهدی، نگهبانی همسفر معین و دبیری همسفر مهرشاد با دستور جلسه " دخانیات (سیگار، قلیان، ناس، پیپ و ویپ)"، شنبه 10 خرداد ماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک همسفر.
از خداوند سپاسگزارم که به من فرصت داد تا در جمع با محبت شما باشم.
مسئلهای که برای من خیلی از اتفاقات را رقم میزد و من از آن خبر نداشتم، اطرافیانم بودند. انسانها با کسانی معاشرت میکنند که با آنها همفرکانس باشند. اگر دقت کنید در دوران مدرسه، دانشگاه و در زمینه کار و شغل، انسانهایی به سمت ما میآیند که فرکانسمان با آنها یکی باشد.
انسانی که فرکانسش با من متفاوت باشد، با من دوست نمیشود و شما از بودن با او لذت نمیبرید. در مورد سیگار هم، انسانهای سیگاری اطراف من بودند و اگر جایی میرفتم و فردی سیگار نمیکشید، میگفتم او مشکل دارد و «از ما نیست». طبیعتاً همه انسانهای سیگاری آدمهای بدی نیستند. مثلاً ما دکتر سیگاری هم داریم یا سیگاریِ بیکار هم داریم. قشر معمولی که مصرفکننده سیگار هستند، آگاهی محدودی دارند. ما دو نوع دخانیات داریم: یک نوع آن خوراکی است، مانند ناس که روی سلامت دهان و دندان خیلی تاثیرات مخربی دارد؛ نوع دیگرش کشیدنی است، مثل قلیان و سیگار.
من در طول کنگره سه بار سفر ویلیام داشتم و بار سوم آن به نتیجه رسید. هنگامی که ۶ ماه از سفرم گذشته بود، به وسیله آدامس هیچ حسی به سیگار و آدمهای سیگاری نداشتم. این باعث شد که دوباره به تاریکیها برگردم؛ زیرا میگفتم که من معتاد نبودم و نیاز نیست الکی سفر کنم

ببعد از آن یک سیگار کشیدم و مصرفم از ۳ روزی یک پاکت، به هر ۲ روز یک پاکت رسید. دفعه دوم فرق میکرد و زور من نمیرسید. من قصد داشتم مانند سری قبل مرتب سفر کنم، اما نشد. بار سوم با تمام وجود آمدم و خواسته قلبی داشتم. در این سفر جهانبینی خیلی به من کمک کرد. سیدیهایی که راجع به سفر ویلیام بود، در این زمینه کمککننده بود.
مشکل دیگری که در این سفر داشتم این بود که من مشکل اخلاقی داشتم و اگر آدامس من به موقع مصرف نمیشد، به همه گیر میدادم و به اصطلاح «پاچه میگرفتم». تا یک مدتی بعد از سفر هم به این شکل بودم و با کوچکترین اتفاقی بهم میریختم. با کوچکترین تنشی وارد واکنش میشدم؛ اما بعد از گذشت چند ماه خیلی بهتر شدم. سیگار روی مسائل جسمی خیلی تاثیرگذار است.
برای مثال: من یک زمانی به سالن کشتی میرفتم و در هنگام کشتی گرفتن نفس کم نمیآوردم و حریف را شکست میدادم؛ اما بعد از مصرف سیگار در ۲ دقیقه اول کشتی، نفسم تمام میشد و شکست میخوردم و آنهایی که قبلا از من شکست خورده بودند، من را مسخره میکردند و میگفتند تو یک زمانی قوی بودی، اما الان معتاد هستی. در کل، سیگار روی همه چیز تاثیر میگذارد.
ممنونم که با سکوت خودتان به صحبتهای بنده گوش دادید.
دعای پایان جلسه

تهیه و گزارش:
مرزبان خبری: همسفر امین
تایپ: همسفر محمدصدرا (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال خبر: همسفر جمال (لژیون اول)
سایت همسفران آقا نمایندگی شفا مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
431