هشتمین جلسه از دوره هشتاد و دوم کارگاههای آموزش خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران آقا نمایندگی شادآباد به استادی مسافر سجاد و نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر مجیدبا دستور جلسه «وادی سوم وتاثیر آن روی من» چهارشنبه7 خرداد ماه سال ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سجاد هستم یک مسافر
خیلی خوشحالم که در این جایگاه قرارگرفتهام.داشتم به این موضوع فکر میکردم که چه اتفاقی میافتد که فردی نمیتواند مسئولیتی را که به او واگذارشده است، انجام بدهد. وقتی دقیقتر شدم، متوجه شدم که وادی سوم دقیقاً به همین موضوع اشاره دارد. آقای مهندس در وادی سوم میفرمایند که گاهی اوقات انسان در زندگی به خود اعتماد ندارد.
در وادی سوم عنوان میشود که باید دانست هیچ موجودی بهاندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند. من به این موضوع فکر میکردم که چه دیدگاهی نسبت به خودم دارم، چقدر به خودم فکر میکنم و چه افکاری در مورد خودم دارم؟ در فارسی اصطلاحی به نام «نشخوار فکری» داریم که همه انسانها بهنوعی درگیر آن هستند و با خود در کشمکش و درگیری ذهنی قرار دارند؛ اما این مسئله در مصرفکنندگان مواد بسیار شایعتر است. شاید بسیاری از ما این موضوع را تجربه کرده یا دیده باشیم که فردی الکل یا مواد مصرف میکند و به خود یا دیگران آسیب میزند.
این وادی با کلمه «باید» آغاز میشود و اشاره دارد که اگر کاری را انجام نمیدهم، به این معناست که نمیدانم چگونه انجامش دهم. اگر بدانم مسئولیت کارها وزندگی بر عهده خودم است، تنها من میتوانم به خودم کمک کنم و هیچکس دیگری نمیتواند این کار را برایم انجام دهد؛ این نشانهای است از اینکه مفهوم وادی را درک کردهام.
وادیهای کنگره قوانین زندگی هستند و آقای مهندس همواره تأکید میکنند که این وادیها مانند کلیدی برای حل مسائل و مشکلات زندگی در سطوح مختلف عمل میکنند.
در وادی سوم به طبیعت نیز اشارهشده و بیان میشود که ما باید از طبیعت الگو بگیریم. من وقتی به طبیعت و دیگر موجودات نگاه میکنم، میبینم که تنها موجودی که غرغر میکند انسان است. سایر موجودات به بهترین شکل ممکن کار خود را انجام میدهند و در تمام فصول سال تلاش میکنند؛ چه در گرمای تابستان و چه در سرمای زمستان، بدون وقفه میکوشند؛ اما انسان اینگونه نیست و معمولاً غرغر میکند و این مسئله در میان مصرفکنندگان مواد بسیار رایجتر است. به نظر من دلیلش این است که اولین تأثیر مواد مخدر بر انسان، سلب انسانیت از اوست. آیا تابهحال شنیدهاید که بگویند: «چه انسان مصرفکنندهی خوبی!» یا «چه انسان معتاد بزرگی!»؟ منظورم این است که معمولاً از فرد مصرفکننده با الفاظ مثبت یاد نمیشود، بلکه اغلب با عبارات ناپسند از او نامبرده میشود.
من باید واقعاً یاد بگیرم که رنج و سختیها بخشی از زندگی هستند. باید تلاش کنم، سختی بکشم و رنجها را تحملکنم تا بتوانم ابتدا به خودم کمک کنم و سپس به خانواده و دیگران یاریرسانم. اگر دقت کرده باشید، هنگام سوارشدن به هواپیما، مهمانداران توضیح میدهند که در شرایط اضطراری، ابتدا باید ماسک اکسیژن خود را بگذارید و بعد به دیگران کمک کنید. داستان زندگی ما نیز همین است: اگر بخواهیم زندگیمان بهبود یابد، ابتدا باید خود را اصلاح کنیم تا بعد بتوانیم به دیگران کمک نماییم.
امیدوارم بتوانیم به یکدیگر کمک کنیم و همگی باهم رشد کنیم، چراکه همه ما ساکنان یک کشتی هستیم. از پذیرش مسئولیتهای جدید نترسیم، حتی اگر استرس داریم. ما مانند دانهای هستیم که در زیرخاک قرارگرفتهایم: باید سختی را تحملکنیم، پوسته خود را بشکنیم و رشد کنیم. امیدوارم دوستانی که تاکنون به دلیل استرس و کشمکشهای درونی نتوانستهاند مشارکت کنند یا اعلام سفر نمایند، امروز بتوانند بر این ترس غلبه کنند و این قدم مهم را بردارند.
رهایی این هفته:


تایپ ویراستاری :مسافرمحمود
ارسال :خدمتگزاران سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
219