English Version
This Site Is Available In English

هر شخص می‌تواند دیده‌بان خود باشد.

هر شخص می‌تواند دیده‌بان خود باشد.

پنجمین جلسه از دور اول کارگاه‌های آموزشی‌ عمومی‌ کنگره۶۰؛ ویژه مسافران و همسفران؛ با استادی دیده‌بان محترم‌ مسافر بابک لطفی، نگهبانی ایجنت مسافر امیر و دبیری مسافر علی‌، با دستورجلسه «هفته‌ی دیده‌بان» روز سه‌شنبه ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

قبل از این‌که فرد به کنگره بیاید حالا چه مسافران چه همسفران، خب همه ما شاید یک سری حلقه‌های گمشده‌ای داشتیم فارغ از بحث مصرف مواد مخدر که مسافر درگیر بود قاعدتا یک سری حلقه‌های گمشده‌ای داشتیم که آن نیاز حس شده که ما به کنگره شصت مراجعه کردیم حالا قاعدتا آن نیاز اولیه برای مسافر درمان اعتیاد بود برای همسفر هم این‌که راهی پیدا بکنند که نحوه برخورد با فرد مصرف‌کننده را یاد بگیرند. ما در کنگره که می‌آییم در ابتدای کار حالا با هر هدف اولیه‌ای که وارد می‌شویم با چیزی که مواجه می‌شویم آموزش‌های کنگره است که هر کسی به اندازه ضعف خودش از آموزش‌ها برداشت می‌کند. اگر نگاه کنیم همه تغییراتی که در ما انجام می‌شود زمانی که کنگره فارغ از آن زمانی که در کنگره حضور داریم بر پایه دانایی که ما از آموزش‌ها کسب کنیم یعنی این‌که به آن اندازه‌ای که من اجازه می‌دهم آموزش‌های کنگره در من نهادینه بشود به همان اندازه من می‌توانم از آن آموزش‌ها استفاده بکنم ما با استفاده از آن آموزش‌هایی که در کنگره در اختیارمان قرار می‌گیرد سعی می‌کنیم سطح دانایی را بالاتر ببریم ولی آیا بالا بردن سطح دانایی به تنهایی برای ما در کنگره کافی است؟ خب اگر این‌جوری بود که ما خیلی نیازی به حضور در کنگره نداشتیم تمام این آموزش‌هایی که در کنگره است را به صورت پکیج‌های مختلف حالا ما می‌توانستیم دریافت بکنیم با استفاده از سی‌دی‌هایی که در اپلیکیشن قرار می‌گیرد آن چیزی که مهم است این است که من در کنگره یاد گرفتم آموزش زمان حضور اتفاق می‌افتد زمانی که من حضور داشته باشم آن موقع دری آموزش رو به من باز می‌شود حالا این حضور معنی‌های مختلفی دارد یک وقتی من در کنگره حضور دارم روی صندلی نشستم ولی فکرم کنگره نیست فکرم به مشکلاتی است که بیرون از کنگره دارم سر جلسه عمومی نشستم سر کارگاه نشستم فکرم یا در اتفاقاتی است که دیروز افتاده یا در اتفاقاتی که فردا قرار است برایم بیفتد. اینجا حضور شکل نمی‌گیرد پس در واقع در حضور زمانی آموزش اتفاق می‌افتد زمانی شکل می‌گیرد که من در اکنون حضور داشته باشم یعنی اینکه در زمان حاد اون لحظه همون جایی که هستم باشم. آموزش در جمع اتفاق می‌افتد به خاطر همین یک سری کارگاه‌های آموزشی را در کنگره در جلسات در نظر گرفتیم در ادامه افراد گروه گروه شدن و هر کدام یک راهنما دارند که باز آموزش به صورت جمع خصوصی برایشان اتفاق می‌افتد ما می‌آییم در کنگره این دانایی را به هر شکلی حالا از طریق راهنما یا از طریق نوشتارها از طریق وادی‌ها سیر مشارکت بقیه این آموزش را می‌گیریم این دانایی را کسب می‌کنیم چه زمانی این دانایی به درد ما می‌خورد چه زمانی ما می‌توانیم از این دانایی استفاده بکنیم برای خود من اینجوری اتفاق افتاده که من زمانی می‌توانم از آن دانایی استفاده کنم که قبل از هر چیزی بپذیرم که چه اشکالاتی دارم به خاطر همین زمانی که به کنگره نگاه می‌کنیم سر در همه‌ی نشریات‌ها نوشته اول ندانی را بدان تا بدانی را بدانی من زمانی که قبول داشته باشم که خیلی شاید نقص‌ها در وجود من وجود دارد حالا چه به صورت فیزیولوژی در سفر اول چه به صورت جهان‌بینی در کل طول مسیری که جلو می‌روم و باید یک سری چیزها را یاد بگیرم داشته‌های اشتباه یا ناقص گذشته‌ام را دور بریزم تا جا باز بشه برای دانایی‌های جدید وقتی این‌ها را کسب کردم حالا به چه شکلی باید این‌ها را به مرحله اجرا در بیاورم من فکر می‌کنم بهترین راهش این است که ما کنگره را یک زمین تمرین در نظر بگیریم که می‌آییم تمرین می‌کنیم که بیرون اجرا بکنیم اگر من بتوانم چیزهایی که در کنگره یاد می‌گیرم ذره ذره اجرایی بکنم قاعدتا توانستم دانایی را به مرحله عمل در بیاورم یعنی در واقع به دانایی موثر تبدیل بشوم و زمانی این دانایی‌ها که در کنگره یاد می‌گیریم ارزشمند است که من بتوانم آن را به دانایی موثر تبدیل کنم اگر تبدیل نکنم فقط به عنوان مثال یک فایل یک فلش را در نظر بگیرید شما هر مطلبی که در آن بریزید خب آن دانایی‌ها در آن فلش وجود دارد ولی هیچ سودی برای آن فلش ندارد در واقع من حکم آن فلش را دارم که بیایم کنگره مثل سی‌دی می‌مانم که همه این‌ها روی من ضبط می‌شودذتازه اگر بتوانم آن را حفظ بکنم در خودم نگهش دارم زمانی که اجراش نکنم خب قاعدتا هیچ سودی برای من ندارد زمانی من می‌خواهم این‌ها را به دانایی موثر تبدیل کنم که این دانایی جاری بشود برای من. با یک آشغال سیگار ننداختن با سر چهارراه بوق اضافه نزدن با این‌که آدم یک جایی یه چیزی را خلاف خواسته‌اش می‌شنود عصبانی نشدن با این تمرین‌های کوچک آدم‌ها به دستاوردهای بزرگ می‌رسند زمانی که آن پذیرشی که عرض کردم خدمتتان اتفاق می‌افتد که من این را پذیرفتم که خب نیاز به کمک دارم و آن ابزار کمکی جهان‌بینی که در کنگره وجود دارد یعنی اگر که ما نگاه بکنیم یک فردی که به کنگره می‌آید حالا چه مسافر چه همسفر و از آموزش‌های کنگره استفاده می‌کند و ذره ذره تغییر می‌کند زمانی تغییر می‌کند که توانسته باشد دانایی را به دانایی موثر تبدیل کرده باشد یا به اندازه‌ای تغییر می‌کند که چیزی را که یاد گرفته بتواند عمل  کند نمونه ساده مثل سفر اولی. من به عنوان یک سفر اولی از آموزش‌های راهنما و روش DST استفاده می‌کنم و یاد می‌گیرم که چطوری باید دارو را مصرف کنند ذره ذره در کنار یک چاشنی بزرگ مثل جهان‌بینی کنگره می‌آید این‌ها دست به دست همدیگر می‌دهد که من ذره ذره تغییر می‌کنم برای همین نگاه می‌کنیم فردی که اولین باری که وارد کنگره شده اگر از او یک عکس بگیریم یا این‌که خودش خودش را اون لحظه بتواند یک تصویری از خودش داشته باشد چهار ماه پنج ماه شش ماه بعد که می‌گذرد می‌بینیم آدم اصلا قابل مقایسه با آدم قبلی نیست یا حتی همسفرا هم که دارو مصرف نمی‌کنند اگر نگاه کنیم اول که به کنگره می‌آیند به واسطه‌ی همان نداشتن یک سری آگاهی‌ها و شاید جهان‌بینی که خب خیلی جهان‌بینی هدفمندی نبوده است و آسیب‌هایی که فرد مصرف‌کننده به وجود آورده با یک حال نامساعدی وارد کنگره می‌شوند ولی بعد که از آموزش‌ها استفاده می‌کنند می‌بینید شش ماه که گذشت یک همسفر سفر اولی هم یک آرامشی دارد که با شش ماه قبل قابل مقایسه نیست این‌ها همه زمانی اتفاق می‌افتد که من چیزهایی که یاد گرفتم بتوانم کاربردی کنم و وقتی که این کار را نکنم قاعدتا برای خودم و برای اطرافیانم یک معرکه می‌شوم یعنی چی یعنی همه‌ی حرف‌های خوب را بلدم بزنم کلی آموزش‌ها را در کنگره یاد گرفتم ولی زمانی که می‌خواهم عمل بکنم خودم نمی‌توانم عمل کنم فقط بلدم قشنگ خوب حرف بزنم و این هم در کنگره ثابت شده است که حرف من زمانی روی بقیه تاثیرگذار است که خودم بتوانم به آن عمل کنم یعنی راهنماها این را خوب حس کردند که چیزی را رهجو یاد می‌گیرد که خودشان قبلا انجام داده باشند‌. وقتی که جلوتر می‌آییم و از این آموزش‌ها استفاده می‌کنیم حالا هر کس به اندازه توان خودش می‌تواند ظرفش را بزرگ کند و کاربردی بکند و اجرایی بکند و به دانایی موثر تبدیل بکند بعد که جلوتر می‌آییم تازه در آن پله قرار می‌گیریم که حالا به یک ثبات حداقلی رسیدیم در بحث جهان‌بینی و در مسیر رشد قرار گرفتیم حالا باید بیاییم گره‌های خودمان را باز بکنیم، با همان تمرین که عرض کردم وقتی در طول این مسیر حرکت می‌کنیم حالا چه برای خود چه برای بقیه یک نقطه اتکا می‌شویم یک آدم قابل اعتماد می‌شویم و این خیلی مهم است که آدم قبل از اینکه بخواهد برای بقیه یک آدم قابل اعتماد باشد برای خودش یکدآدم قابل اعتماد می‌شود چه زمانی این اتفاق می‌افتد برای من زمانی که من ببینم کارهایی را در گذشته انجام می‌دادم و کارهای خوبی نبوده یا کارهایی را انجام می‌دادم که حس مثبتی به من نمی‌داد حالا دقیقا برعکسش اتفاق می‌افتد یا آن کارها را کمتر انجام می‌دهم و انجام نمی‌دهم یک کار بزرگی که کنگره برای ما می‌کند این است که با تزکیه و پالایشی که ما در کنگره یاد می‌گیریم باعث می‌شود که حسابمان قوی بشود یعنی خود من الان نگاه می‌کنم این ادعا را ندارم که هیچ کار بدی انجام نمی‌دهم ولی هر وقت کار بدی انجام می‌دهم می‌فهمم و حس می‌کنم که این کاری که من کردم کار خوبی نبوده از یک برخورد نامناسب با یک فرد گرفته تا این‌که یک کاری که انجام می‌دهم چه برای خودم چه برای بقیه بخواهد تخریب داشته باشد چه داخل کنگره چه بیرون. همه ماها می‌توانیم اگر در مسیر قرار بگیریم دیده‌بان خودمان باشیم دیده‌بان کارش چیست دیده‌بان کارش این است که نظارت می‌کند بر انجام امور درست حالا غیر از بحث قانون‌گذاری و اتفاقاتی که در کنگره می‌افتد در قسمت دیده‌بان‌ها یکی از کارهای اصلی و کلی دیده‌بان‌ها این است که بتواند به صورت کلی به همه چیز نگاه بکند و نظارت کند و اشکالات را بسنجد و نقاط قوت را هم پیدا بکند از انرژی نقاط قوت استفاده بکند و جوی را ایجاد کند که نقاط ضعف ذره ذره برطرف شود. خب اگر هر کدام از ما در مسیر زندگی حالا چه در مسیر خدمت در کنگره چه در بیرونی و اجتماعی که داریم زندگی می‌کنیم از همین دستور کار استفاده بکنیم دیده‌بان می‌شویم و این خیلی مهم است که اگر هر کدام از ما به اندازه خودمون بتوانیم خودمون را ببینیم نظارت بکنیم نمی‌گویم که من هیچ کار بدی انجام ندهم نمی‌گویم که هیچ کار ضد ارزشی نداشته باشم چون همه این‌ها به صورت نسبی است دست پیدا کردن به آن‌ها به صورت نسبی است مطلق نیست ولی اگر که هر کدام از ما بتوانیم به صورت نسبی این کار را بکنیم قاعدتا همیشه آن مسیری که می‌رویم مسیر رو به رشد و تعالی مسیر رو به پیشرفت است در کنگره که در نظر بگیریم اگر همه خدمت گذارها در هر جایگاهی که هستند بتوانند این دستور کاری که گفتم خدمتتان را انجام بدهند هر کسی در جایگاه خودش برای خودش یک دیده‌بان است و در عرض شاید مثلا دو سال سه سال چهار سال یک نمایندگی مسیری را می رود که خب شاید یک نمایندگی دیگر همان مسیر را عرض هشت سال و ده سال دارد اگر نگاه بکنیم به گذشته سال هشتاد و هفت که من به کنگره آمدم کنگره سه تا یا چهار تا الان که نگاه می‌کنیم باید بعد از گذشت مثلا چهارده پانزده سال کنگره بیش از صد و چهل و نه نمایندگی دارد خب چه اتفاقی افتاده که در عرض چهارده پانزده سال چهار پنج نمایندگی تبدیل به صد و چهل پنجاه نمایندگی می‌شود قطعا این اتفاق را فقط دیده‌بانان نمی‌تونستن رقم بزنند درست است که تاثیر بسزایی دارند در رشد و پیشرفت ولی قاعدتا اگر نگاه بکنید عملکرد بقیه خدمتگزارها عملکرد درستی که ابتدای جلسه تا الان توضیح دادم باعث شده که هر کدامشان یک دیده‌بان کوچک باشند در قسمت و در نمایندگی‌هایی که افراد نتوانستند خدمتگزارها این کار را بکنند آن نمایندگی رشد نکرده خداروشکر خیلی تعدادشان کم است تعدادشان واقعا به دو سه تا نمی‌رسد که در طول سال‌های گذشته نتوانستند آن رشد و تعالی و پیشرفت کامل را داشته باشند ولی واقعیت اینجوری نیست که بگوییم چون یک جایی که تابلوی کنگره شصت هست پس همه اتفاقاتی که در آن می‌افتد رو به سمت پیشرفت رو به سمت تعالی رو به سمت رشد است نه اگر حواسمان نباشد همان تابلوی کنگره شصت  با روش دی اس تی همان فضای مقدسی که ازش اسم می‌بریم اگر حواسمان نباشد اگر مواظبش نباشیم قاعدتا رو به سمت پیشرفت نخواهد بود یک مطلب مهم که ماهیت وجودی جایگاه‌ها در کنگره دلیلش برای این است که شاکله اصلی کنگره حفظ بشود یعنی اگر در کنگره جایگاه‌های مختلف را تعریف کردند مهندسی درستی که بنیان کنگره شصت در تعریف جایگاه‌ها داشتد از سال‌های دور تا به الان این بوده که جایگاه‌ها وجود داشته باشند برای این که آن اسکلت اصلی کنگره شصت همیشه پابرجا بماند و هر روز هم سعی در تقویت این قضیه و تکمیل آن داشتند اگر نگاه بکنیم مثلا ما در سال‌های دور ایجنت نداشتیم یک سری از جایگاه‌هایی که الان وجود دارد شاید آن موقع یا وجود نداشت اگر که این اتفاق در طول مسیر افتاد به خاطر این بوده که نیازش حس شده کنگره رو به پیشرفت بوده و اسکلت اولیه اسکلت محکمی بوده است حالا تغییراتی که در آن انجام دادند باعث شده که امروز ما صد و چهل و نه نمایندگی با کیفیت مطلوب داشته باشیم که به استاندارد کنگره تقریبا نزدیک هستند پس ماهیت وجودی جایگاه‌ها به خاطر این نیست که آدم‌ها در آن جایگاه‌ها قرار بگیرند و حال اون آدما خوب بشود یا اینکه یک نفر بالاتر باشد یک نفر پایین‌تر اصلا بالاتر و پایین‌تر نداریم اگر یک سری جایگاه‌ها به قول معروف اهمیت بیشتری دارند به خاطر این که همان شاکله اصلی که گفتم خدمتتان حفظ بشود یعنی ما اگر نگاه بکنیم در هر تشکلی در هر مجموعه‌ای اگر سلسله مراتب وجود نداشته باشد و آن سلسله مراتب رعایت نشود آن مجموعه نمی‌تواند به هدفش برسد تمام مجموعه‌هایی که سلسله مراتب دارند و ولی به سلسله مراتب اهمیت نمی‌دهند ترتیبی که در جایگاه‌ها وجود دارد اهمیت نمی‌دهند نظم به هم می‌ریزد و به آن هدفی که می‌خواهند نمی‌رسند هدف ما در کنگره چیست من خب سال‌های اخیر خیلی به این قضیه فکر کردم که هدف ما در کنگره چیست و به یک جواب خیلی ساده رسیدم هدف ما در کنگره این است که حالمان خوب بشود اگر توانستیم کمک بکنیم بقیه آدم‌ها هم خوب شوند. ما آدم‌ها را نمی‌توانیم تغییر بدهیم ما می‌توانیم به تغییر آدم‌ها کمک کنیم همان طور که هر کدام از ما را نگاه بکنیم هیچ کس ما را تغییر نداد راهنما رهجو را نمی‌تواند تغییر بدهد راهنما کمک می‌کند آموزش‌های کنگره مثل یک گنج در اختیار ما قرار می‌گیرد تا ما استفاده کنیم و خودمان خودمان را تغییر بدهیم همان اتفاقی که در روش دی اس سی می‌افتد ما با روش دی اس تی به بدن کمک می‌کنیم بدن خودش خودش را درمان می‌کند ما فقط این مصالح لازم را به عنوان دارو می‌دهیم از علم دی اس سی استفاده می‌کنیم و آن کسی که کار اصلی را انجام می‌دهد خود فیزیولوژی بدن است من در هر جایگاهی که خدمت می‌کنم حالا هر اسمی که دارد با هر رنگ شالی که دارد اگر که حال خودم خوب نباشد برای هیچ کس نمی‌توانم حال خوش ایجاد کنم. اگر بابک لطفی امروز حالش خوب است این نیست که تا ابد حالش خوب است و برای همه حال خوش ایجاد می‌کند اگر من هر روز از آموزش‌های کنگره استفاده کردم اگر هر روز مواظب این نهالی که کاشتم که حالا ذره ذره به یک درخت تبدیل می‌شود مواظبش بودم به موقع خوراک لازم را که حالا سی‌دی‌های هفتگی و استفاده از بقیه آموزش‌های کنگره حضور در جمع،  یک وقت‌هایی نگاه کردن به گذشته حالا هر کدام از این‌ها را کنار همدیگر قرار بدهیم باعث می‌شود که من مواظب آن درخت باشم که ذره ذره قرار است یک درخت تنومند بشود اگر اینجوری به آن نگاه کردم در هر جایگاهی که قرار دارم هم حال خودم خوب است هم می‌توانم کمک بکنم حال بقیه هم خوب باشد ولی اگر نوع دیدگاهم نسبت به این مطلب جور دیگری باشد و درگیر یک سری حاشیه‌های جانبی بشوم که شاید از ارزش پایین‌تری برخوردار است ذره ذره آن حال خوب را برای خودم از دست می‌دهم و به بقیه هم نمی‌توانم کمک کنم که حالشان خوب باشد پس همیشه باید یادم باشد که هیچ چیزی مطلق نیست یعنی اگر من در جایگاه بالایی هم قرار می‌گیرم برای خدمت کردن این‌که من بگم به خاطر این‌که من دیده‌بان هستم به خاطر این‌که من مرزبان هستم پس مسیر را درست می‌روم دقیقا اولین پله سقوط من است مطلب آخر این‌که ماهیت اصلی کار کنگره شصت درمان افراد سفر اولی است یعنی تازه‌واردها مهم‌ترین آدم‌ها در کنگره هستند پس سفر اولی‌ها به نظر من ممکن است مهم‌ترین آدم‌ها نباشند ولی باید عزیزترین آدم‌ها باشند چرا چون اگر سفر اولی‌ها را از کنگره بگیریم باید در کنگره را ببندیم. یادم نرود که سفر اولی‌ها تازه‌واردها عزیزترین آدم‌هایی هستند که در کنگره وجود دارند و آن محبتی که من قرار است داشته باشم به اعضای کنگره شصت مقدار بیشترش را باید صرف آن‌ها بکنند حالا یک وقت‌هایی ممکن است این محبت کردن یا آن چیز‌هایی که در وادی چهارده یاد می‌گیریم در ظاهر ظاهر خیلی خوشایندی نداشته باشد مثل چی مثل مرزبانی که حالا به هر دلیلی رهجو تخطی کرده از قوانین کنگره و کمیته انضباطی برایش حکمی صادر می‌کند هیچ کدوم از این اتفاقات اتفاق خوشایندی برای یک فرد نیست ولی دقیقا عین محبت است اما من همه این قاطعیت‌های محبت را می‌توانم داشته باشم به شرطی که به هیچ کس بی احترامی نکنم به شرطی که حتی آن لحظه‌ای که از لبه تیز شمشیر قاطعیت استفاده می‌کنم یادم باشد که آدم‌ها هر کدامشان تکه‌ای از وجود خداوند هستند حتی اگر که فرد درگیر هرگونه از ضدارزش‌ها شده باشد و خاکسترهایی از ضد‌ارزش روی او قرار گرفته باشد باز ما نمی‌توانیم به خودمان اجازه بدهیم که به یک آدم بی‌احترامی بکنیم یا با یک آدم بد صحبت کنیم. امیدوارم که نمایندگی خوب ملایر در ادامه با گسترش بیشتری روبرو باشد من با توجه به این‌که افتخار این را دارم که مسئول اوتی کنگره شصت هستم شهر ملایر درگیری زیادی بابت بحث دریافت دارو داشتند خداراشکر در ماه‌های گذشته با فعالیت مسئول روابط عمومی استان و بقیه بچه‌هایی که در سیستم اوتی استان خدمت می‌کردند تا حدود زیادی تا این لحظه مرتفع شده الباقی هم انشاالله مرتفع می‌شود ولی باز صحبتم سفر اولی‌ها است که وقتی که ما بخواهیم خوب بشویم بخواهیم درمان بشویم داروی اوتی یک ابزار است یک ابزاری که با روش دی اس تی معنا پیدا می‌کند و حرمت پیدا می‌کند حتی نبود دارای اوتی هم اگر من بخواهم درمان بشوم جلوی درمان شدن من را نمی‌تواند بگیرد درست است که داروی اوتی داروی خوبی است درست است که باید به موقع و شرایط مناسب در اختیار ما قرار بگیرد که آرامش داشته باشیم در طول درمان ولی اینکه بگوییم نبودش باعث می‌شود که من از حرکت در مسیر درمان جا بزنم خب این هم قاعدتا انتخاب درستی نیست این هفته را به همه عزیزان تبریک می‌گویم در راس آقای مهندس عزیز و خانواده محترمشان و بقیه دیده‌بان‌هایی که در سیستم دیده‌بانی خدمت می‌کنند.

 جشن و قدردانی از دیده‌بان محترم آقای بابک لطفی

عکاس : مسافر شکری لژیون ششم
تنظیم و ارسال: مسافر وحید لژیون چهارم
مسافران نمایندگی ملایر

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .