کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی رز تهران با استادی دیدهبان محترم مسافر رضا تراب خانی، نگهبانی مسافر معصومه و دبیری مسافر مهناز، با دستور جلسه «هفته دیدهبان» روز یکشنبه ۲۸ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.
.jpg)
سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر.
خیلی خوشحالم امروز فرصتی شد در خدمت دوستان و مسافران محترم خانم، باشم. اولین بار است که من سعادت دارم در خدمت شما باشم و برای شما با چنین انسجام و اتحادی، آرزوی موفقیت می کنم.
از روزهای اولی که کنگره کار خود را آغاز کرد، در قسمت مسافران خانم یک نگاه تعصبی خاصِ خوبی وجود داشت، به همین علت همیشه حریمهایی که جناب مهندس قرار دادند را رعایت کردند که امروز با این صلابت کار خود را انجام میدهند. نمایندگیهای کرمان، کرج، مشهد، و....که الان در خاطرم نیست.
قسمت مسافران خانم در شهرهای دیگر بسیار محکم و با درایت از تهران ساپورت میشود. واقعاً دستمریزاد میگویم به همه دوستانی که در این قسمت کار انجام میدهند، مخصوصاً سرکار خانم حاجی میر که با درایت ایشان و هماهنگیهای لازم، این انسجام را پیدا کردند.
در قسمت دایره امتحانات هم صددرصد گروهی هستند که کار را به نحو خیلی شکیل، زیبا و دقیق پیش میبرند و این از هماهنگی است که در قسمت مسافران خانم وجود دارد. برای شما آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم که بتوانیم در کنار یکدیگر تجربهای بسیار خوب را داشته باشیم که انشاءالله در جایگاه انسانی، بتواند باعث رشد و شکوفایی و توان فکری ما باشد.
امروز جشن هفته دیدهبان است. خیلی از دوستان قدیمی هستند و میدانند که این دستور جلسات به چه صورت است. من در جلسه چند روز پیش در شعبه مسعود به طور ناگهانی خاموش شدم، نمیدانم چه شد! در حال صحبتکردن بودم، ناگهان هیچچیز در ذهنم نیامد و نتوانستم مطلبی بگویم. نمیدانم چرا اینطور شدم، حال اگر الان هم اینطور شدم دیگر طبیعی است.
کنگره از روز اولی که کار خود را شروع کرد، تفکرها به این صورت نبود. زمانی که من وارد شدم، دیدگاهها و نگرشها فرق میکرد. دیگران دست خود را بالا میبردند و مثلاً میگفتند؛ رضا هستم یک مسافر، میگفتم مسافر یعنی چه؟ من آمدهام ترک کنم و بروم. این تکرارها به چه علتی میآید و اتفاق میافتد؟اما دست روزگار و این شب و روزهایی که دارد اتفاق میافتد، یک پیامهایی برای ما دارد؛ ولی چون ما درگیر دیدگاهها و تفکرات خود هستیم، هیچوقت نمیگذارند آنها را ببینیم، به همین خاطر همیشه نگرش ما، نگرش مادی است.
دنبال چیزی هستیم که بهاصطلاح از نظر مادی، چیزی گیرمان بیاید. یادم هست اوایل، اینطور نبود، افراد با همچنین دیسیپلینی یا همه چیز بهصورت پروتکل و آماده باشد. بیست و چند سال است آقای مهندس روی این موارد و مقالات، تفکر و اندیشه میکنند. این نیست که بگوییم همینطور به وجود آمده است.سفر من خیلی طولانی شده بود، حدود ۷ ماه و ۲۰ روز. بقیه را اگر ببینید همه سفرها دو ماه، سه ماه، چهار ماه و خیلی مارکوپولو بودند.
یکی از افراد میگفت: دیدید زمانی که فردی به رهایی میرسد، کسانی میآیند روی او گل میریزند؟ من با خود میگفتم؛ چقدر باید آدم بدی باشم که آنها را نمیبینم. بعدها متوجه شدم این موارد، اصلاً چیزی نیست که بتوانی با چشم سر ببینی، یک سری چیزها را باید در دلت ببینی، باید درک و احساسش کنی.
قوانینی که در کنگره، گذاشته میشود و چارچوب قوانین و مقرراتی که وجود دارد، بر اساس یک سری اتفاقاتی است که بیرون از کنگره رخ میدهد، بهوسیله همسفران ما که با آنها زندگی میکنیم، بهوسیله کسانی که به ما خدمت میکنند بهعنوان راهنما، کسانی که بهعنوان مرزبان و ایجنت، این حفاظ، امنیت و چارچوب را برای ما به وجود میآوردند.
اینها باعث میشود که ما یک سری چیزها را اصلاً نبینیم، برای همین همیشه متوقع هستیم که خانواده برای من چهکار کرد؟ پدر من مگر برای من چه کرد؟ درصورتیکه پدرش هم برای او زن گرفته، هم خانه و کار در اختیارش قرار داده است.
واقعاً صحبتهای آقای مهندس که یکی دو هفته پیش شنیدم قابلتأمل است. ما چه کردیم؟ برای پدر یا مادر خود، چه کردیم؟ برای این عمر و این تن سالمی که در اختیار ما قرار دادهاند، چه کردیم؟ آقای مهندس اینها را به ما شناساندند که همسفر کیست؟ همسفر وقتی دارد به من محبت میکند یا کار من را انجام میدهد تا من سفر مرتبی داشته باشم، باید برای او ارزش قائل باشم و بتوانم ببینم. دیدن محبت یک شخص، نصیب هر کسی نمیشود و هر کسی نمیتواند این را ببیند.
مرزبان ها خدمت می کنند و این کار را کنگره دارد برای ما انجام می دهد، حال چه اتفاقی می افتد؟ این ها خود به خود به وجود نمی آید! ما یک سری وادی ها را داریم، بر اساس آموزش این وادی ها در لژیون ها و نوشتن آن ها، دل ما، روشن می شود و می توانیم یک سری حقیقت هایی را ببینیم، دیدن این حقیقت ها باعث می شود یک سری قوانین از آن ها بیرون بیاید که یک پروتکلی اجرا شود تا بعد از گذشت ۱۰ الی ۱۱ ماه، سیستم جسمی ما به رهایی برسد.
وادی هفتم میگوید: رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت مینماییم. این مطلب را بیرون از کنگره خیلی میشنویم؛ ولی چه کسی راجع به آن و در مورد حقیقت و برداشت، صحبت میکند؟ یا هیچ مخلوقی جهت بیهودگی نیست، یعنی ارزش خودت را بدان! ما زمانی که آمدیم و کار خود را شروع کردیم، کنگره این ارزشها و زندگی را به ما نشان داد.
در مورد وادیها یک مورد را بگویم، من احساس میکنم همانطور که هر دستگاهی یک کاتالوگی دارد که کمک میکند تا بهینه از آن استفاده شود، وادیها هم کاتالوگ جهانبینی انسانها است که اگر میخواهید زندگی ارزشمندی داشته باشید، این کاتالوگ انسانیت را بخوانید، وادیها را بخوانید تا بدانید انسان چگونه کار میکند، چگونه تفکر میکند!
تا زمانی که من نتوانم نیمه پر لیوان را ببینم و نتوانم این برداشتها را داشته باشم، نمیتوانم زندگی خوبی داشته باشم. به همین علت، زندگیام در چارچوب افکار منفی، دچار اعتیاد و مواد مخدر میشود. این قوانین را دیدهبانها گذاشتند. ما دیدهبانها این قوانین را در چارچوب کلی زندگی با درایت آقای مهندس پیدا کردیم و روی آنها کار میکنیم.
من این هفته را خدمت همه دوستان عزیز تبریک عرض میکنم و امیدوارم مسئولیتهایی که در این چارچوب، در اختیار ما قرار گرفته شده است را بتوانیم کامل ببینیم. من در قسمت راهنمایان فعالیت میکنم. اجرای قوانین و پروتکلهایی که توسط آقای مهندس قانونگذاری میشود تا در قسمت مسافران به مرحله اجرا برسد را اجرا میکنیم.
دیدهبانهای دیگری هم هستند، دیدهبان مالی، دیدهبان ورزشی، دیدهبان انضباطی… اینها یک کلی است که باعث میشود چرخه گردونه کنگره بچرخد. هر چه این چرخه، کاملتر شود، هدف آن قدرتمندتر و قدمهایش، محکمتر میشود و در کنار آن، ما رشد میکنیم.
بالاخره کنگره وجود دارد و ما در کنار کنگره، افکار آن را پیدا میکنیم و خود، رشد میکنیم. در کنار رشد ما، کنگره هم رشد پیدا میکند. امیدوارم که بتوانیم در کنار یکدیگر، باعث رشد و شکوفایی و تفکر یکدیگر شویم.
در آخر نکتهای را بیان میکنم که به نظرم خیلی مهم است. اگر من میخواهم یکسری مسائل درونم روشن شود و جای آن پیدا شود، باید کینه نداشته باشم، دروغ نگویم، حسادت نکنم، باید آنقدر دروغ راستی بگویم که این بشود جزء زندگی من و راستگفتار شوم، بسیار باید تمرین بکنم تا این نور، در دل من روشن شود تا متوجه شوم وادی اول که میگوید تفکر یعنی چه!
وادی پنجم که از رضا و توکل و تسلیم صحبت میکند؛ یعنی چه! وادی دهم میگوید در آخر امر، امر اول اجرا میشود؛ یعنی چه! یعنی شما باید آنقدر این مطالب را زندگی کنید و در چهارچوب آن قدم بردارید، تا بعد از گذراندن ۱۳ وادی متوجه شوید محبت چه میگوید! ما فکر میکنیم محبت این است که بچه را در آغوش بگیریم و او را ناز و بوس کنیم و هر آنچه میخواهد برایش فراهم کنیم.
محبت یعنی چه؟ چه کسی میتواند راجع به محبت صحبت کند؟ ارزش محبت چیست؟ چه کاری در قبال این برداشتی که دارد برای ما اتفاق میافتد، انجام میدهم؟ بعد از ۶۰ تا ۷۰ سال عمری که خداوند به ما عطا کرده است، میگوید: من به شما جان و عمر دادم، تن سالم دادم، همین اتفاقی که دررابطهبا لژیون جونز در حال انجام است، اعتیاد به مواد مخدر هم که در رأس آن است.
در عمرت چهکار کردی؟ برای خودت و دیگران چه کردی؟ متراژ خانهات ۵۰ متر بود شد ۲۰۰ متر، ماشینت پیکان بود شد bmw، ولی از انسانیت خود چه به دست آوردی؟ میگوید من به شما وادیها، فرمانها و قوانین را دادم، چه میزان توانستی روی خودت کارکنی تا تغییرات را در خود به وجود آوری؟ حسن این قضیه در این است که تمام این کلامها از زبان کسی گفته میشود که خود ایشان به آنها عمل میکنند و انجام میدهند، تأثیرگذاریاش برای ما به این دلیل است.
میگویند عصا باید در دست موسی باشد، آن عصا دست من باشد جز چوب خشکی نیست و هیچ کاری برای من انجام نمیدهد، نه دریا میشکافد و نه تبدیل به مار میشود، اصطلاحاً باید دست کنندهاش باشد. خیلیها به کنگره آمدند، چند نفر خدمتگزار هستند؟ چند نفر حضور دارند؟ چند نفر این درک را پیدا میکنند که باید در قبال آموزشهایی که میبینند، آموزش بدهند؟ البته با درستی نه اینکه با منافع من قاطی شود. باصداقت، مطالبی که وجود دارد، نباید منیت و خواستهٔ من در آن دخیل شود، طبق صداقت و شرافتی که همان کلام دارد، آن موقع عمل میکند.
من الان این را متوجه شدم که کنگره بعد از بیست و چند سال اگر موفق است، به این خاطر است که آدمش انسان است، بهاینعلت است که عمل میکند. همین قوانین را اگر بتوانیم در زندگی خود اجرا کنیم، این قواعد در زندگی ما نیز عمل میکند. در درمان سیگار عمل میکند، در جونز و درمان اعتیاد هم همینطور، پس قانون درستی است. اگر تأثیر نمیگذارد رفتار من است که باید تغییر کند.
از این که به صحبتهای من گوش دادید متشکرم.
تایپ: همسفر محدثه - لژیون آموزشی - نمایندگی رز تهران
ویرایش: راهنما مسافر سمیرا - نمایندگی رز تهران
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
عکس: همسفر محدثه - نمایندگی رز تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
90