English Version
This Site Is Available In English

در هر سیستمی اگر قوانین خوبی وضع نشود و خوب بر اجرای آن نظارت نشود، قاعدتاً نتیجه خوبی هم در پی نخواهد داشت.(نمایندگی میخک مشهد)

در هر سیستمی اگر قوانین خوبی وضع نشود و خوب بر اجرای آن نظارت نشود، قاعدتاً نتیجه خوبی هم در پی نخواهد داشت.(نمایندگی میخک مشهد)

کارگاه‌های آموزشی - خصوصی ویژه خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی میخک مشهد، با استادی دیده‌بان محترم آقای بابک لطفی، نگهبانی مسافر محبوبه و دبیری همسفر مژگان با دستور جلسه " هفته دیده‌بان " روز شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ رأس ساعت  ۱۳:۳۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان بابک هستم مسافر
خیلی خوشحالم که در جمع مسافران و همسفران خوب میخک مشهد هستم.نمایندگی‌های مشهد کلاً حس جداگانه‌ای برای من دارد. البته از نظر احساسی، از نظر مسئولیتی قطعاً هیچ‌کدام از نمایندگی‌های کنگره برای من فرقی ندارد و این به‌خاطر این است  که من اصالتاً خراسانی هستم.

در مورد دیده‌بان اگر بخواهم صحبت کنم؛ هر گروه یا تشکّلی که شکل می‌گیرد  برای رسیدن به اهدافش نیاز به یک سری قوانین و چهارچوب دارد. ‌ حتی اگر نگاه کنید گروه‌هایی که کار منفی هم انجام می‌دهند هم به همین صورت هستند؛ یعنی اگر چهارچوب‌هایشان را حفظ نکنند نمی‌توانند به آن اهداف برسند؛ چه برسد به این که تشکلی در جهت مثبت حرکت کند.

تشکل‌هایی که کوچک‌ترین آن خانواده است تا برسیم به تشکل‌های خیلی بزرگ‌تر، اگر قوانین درستی داشته باشند و اگر آن قوانین درست اجرا شود قاعدتاً نتیجه  آن رسیدن به اهداف و آرامش و آسایش است   و اگر قوانین خوبی وضع نشود و خوب بر اجرای آن نظارت نشود، قاعدتاً نتیجه خوبی هم در پی نخواهد داشت.

کنگره ۶۰ هم از این قاعده مستثنی نبوده است. کنگره ۶۰ به‌عنوان یک تشکل با درایتی که جناب مهندس دژاکام داشتند  در خیلی سال پیش، این پیش‌بینی را کردند که زمانی که نمایندگی‌های کنگره و جمعیت کنگره زیاد شود، آن موقع است که چهارچوب و قوانین خیلی به درد می‌خورد و از همان روز اول این فکر را کردند و گروه دیده‌بان‌ها را درست کردند.

شاید بخواهید بدانید که گروه دیده‌بان‌ها چگونه شکل گرفت؟ آقای مهندس نفر اول را انتخاب کردند و بعد با کمک هم نفر دوم را انتخاب کردند و به‌این‌ترتیب گروه شکل گرفت. این که دیده‌بان‌ها چه‌کار کردند و چه‌کار می‌کنند و طی این سال‌ها، چه سال‌های گذشته، در حال حاضر  و سال‌های آینده چه‌کار خواهند کرد؛ من فکر می‌کنم کلیاتش همین مواردی بود که خدمت شما عرض کردم.دیده‌بان‌ها سعی می‌کنند قوانین کنگره را وضع کنند و بر اجرای آن نظارت داشته باشند. یکی از موفقیت‌هایی که کنگره دارد و توانسته است که مسیر روبه‌رشدی را طی کند  این بوده که اگر قوانینی وضع می‌شود؛ سعی می‌کند که بر اجرای آن قوانین هم نظارت  شود.

تقریباً همه تشکل‌ها قوانین دارند، اساس‌نامه دارند، یک سری چهارچوب دارند؛ ولی اگر خیلی از این سازمان‌ها و گره‌ها و تشکل‌ها نتوانستند که به نتیجه خوبی برسند، به‌خاطر این است که قوانینی که دارند  را درست اجرا نمی‌کنند یا اگر قوانین قدیمی هستند نیاز به تغییر دارند در تغییرنکردن آن پافشاری می‌کنند.

اگر به کنگره نگاه کنیم یکی از امتیازهایی که دارد این است که هیچ‌وقت نمی‌ترسد. گروه دیده‌بان‌های کنگره و کسانی که قانون وضع می‌کنند  اگر به هر دلیلی قانونی باید عوض شود؛ حالا چه زمان آن گذشته باشد  یا حس کنند که این قانون باید تغییر کند؛  چه‌بسا که بر ضد آن قانون باید اجرا شود؛ از این نمی‌ترسند و سریع قانون را عوض می‌کنند و همان کسانی که قانون  را وضع کرده‌اند  بر اجرای قانون جدید  سریع نظارت می‌کنند من فکر می‌کنم که این برگ برنده‌ای است که سیستم کنگره را نسبت به سازمان‌های دیگر متمایز کرده است، چرا که؛ وقتی قانونی وضع می‌شود بلافاصله نظارت کامل بر آن هم اجرا می‌شود  و این باعث شده است در سطح کشور کلِ خدماتی که از طرف کنگره ارائه می‌گردد خدمات یکسانی باشد. ‌

اگر نگاه کنیم در تمام نمایندگی‌ها چه در قسمت آقایان و چه در قسمت خانم‌ها از همین دستور کار و دستورالعملی که بنیان کنگره ۶۰ ارائه می‌دهند؛ حالا چه در روش DST و چه خدماتی که به سفر اولی‌ها و سفر دومی‌ها ارائه می‌شود کیفیت یکسان است. مثلاً خدماتی که در تبریز یا قشم یا بندرعباس ارائه می‌شود با هر جای دیگر در سطح کشور کاملاً یکسان بوده و برابری می‌کند.

اگر خانم‌های مسافر را نگاه کنیم، همان اتفاقاتی که در کرمان می‌افتد،  در مشهد هم همان‌طور است  یا شعبه کرج که تازه‌تأسیس شده است را اگر با شعبه رُز تهران یا آکادمی مقایسه کنیم؛ شاید از نظر تعداد نفرات و تعداد خدمتگزارها فرق کند؛ اما از لحاظ کیفیت خدمات کاملاً یکسان هستند.همه این‌ها برمی‌گردد به آن نظارت قوی که کنگره دارد. موضوع مهم دیگری که اینجا مطرح می‌شود این است که یک سری از آدم‌ها به‌عنوان دیده‌بان اینجا جمع شده‌اند و قوانین تعیین می‌کنند و بر آن نظارت می‌کنند و اگر نیازی به تغییر باشد حواسشان هست. این خیلی خوب است؛ اما آدم‌ها، قاعدتاً این انرژی را از کجا می‌آورند؟ یا قوانینی که وضع می‌کنند بر پایه چه چیزی است؟

در اینجا به این موضوع پی می‌بریم که اگر برای همین اشخاص هم آموزش‌های کنگره جاری نباشد و هر هفته سی‌دی‌های جناب مهندس را ننویسند؛ شاید نتوانند کامل و باکیفیت خدمت کنند. مسئله دیگری که در جایگاه‌ها در کنگره خیلی تأثیرگذار است و شاید به موضوع دیده‌بان هم زیاد ارتباطی نداشته باشد؛ همان‌طور که در کنگره فضا امن و خوشایند  و خیلی لذت‌بخش است؛ فرقی نمی‌کند مرزبان، راهنما و ایجنت، هر شخص با هر رنگ شال که خدمت می‌کند برایش لذت‌بخش است به واسطه احترامی که دیگران به او می‌گذارند و در اطرافش جمع می‌شوند و حس خوبی که از دیگران دریافت می‌کند جهت خدمتی که ارائه می‌دهد؛ هم می‌تواند خیلی خوشایند و مؤثر باشد و هم خیلی خطرناک باشد و مخرب. یعنی من فکر می‌کنم به نوع نگاه من به آن جایگاه بستگی دارد.

اگر نوع نگاه من این‌گونه باشد که بگویم یک سری پله‌های ترقی را طی کرده‌ام و بعد از گذراندن جایگاه‌های خدمتی، الان به جایگاه راهنمایی، مرزبانی و ایجنتی و دیده‌بانی  رسیده‌ام، این یک نوع نگاه است. نوع دوم نگاه من این‌گونه است که؛ من ذره‌ذره در جایگاه‌های مختلف قرار گرفتم و حالا باتوجه‌به آموزش‌هایی که گرفته‌ام؛  این اجازه به من داده می‌شود که بتوانم خدمت کنم. این دو نگاه مختلف است.

یکی این که من خودم را به آن جایگاه ، رسیده می بینم ؛ عملاً حس می کنم نیازی به آموزش گرفتن ندارم . نوع دوم  یک حالت پویایی هست که من خودم را نیازمند آموزش می بینم. کسی که خودش را نیازمند آموزش نمی بیند، فکر می کند از بقیه برتر است و دچار منیت می شود ولی این را بدانیم  هر لحظه اگر ببیند که با تمرین  نقاط قوتی را در وجودش به وجود آورده ؛ ممکن است خیلی گره های دیگری هم داشته باشد،  اما با تکرار و تمرین سعی می کند خودش را تغییر دهد بنابر این از بقیه خودش را برتر نمی بیند. . ثلاً من به عنوان راهنما یک سری موارد را از رهجو بیشتر می دانم . روش درمان را بلدم و در بحث آموزش های کنگره پیشسکسوت ترم . من این ها را تمرین کرده ام اما بالاتر نیستم . وقتی نگاه من اینگونه باشد، به یک سفر اولی و تازه وارد هم احترام می گذارم .

هر انسانی یک‌تکه از وجود خداوند را در درون خود دارد، یعنی آن سفر اولی و تازه‌وارد هم شخصیت دارند. من فکر می‌کنم اگر با دیدگاه اول به شالم نگاه کنم؛ در هر جایگاهی که هستم این موارد را نمی‌بینم؛ ولی اگر با دیدگاه دوم نگاه کنم که من هم نیاز به آموزش دارم و کامل نیستم؛ در هر شرایطی انسان‌ها را لایق احترام می‌دانم. ممکن است انسان در هر جایگاهی، خاکسترهای ضد ارزشی روی آن تکه از وجود خداوند را بپوشانند و اصلاً مهم نیست که در چه لِوِل و چه رنگ شالی خدمت می‌کند؛ البته که دیده‌بان‌ها هم از این قاعده مستثنی نیستند و فقط یک امتیاز دارند و آن هم بنیان کنگره جناب مهندس دژاکام است که ارتباط مستقیم با ایشان دارند.

این مواردی را که گفتم در اصل خودم را مثال زدم؛  ولی در مورد دیده‌بان‌های عزیز دیگر، آن چه را که می‌بینم این است که به بهترین نحو ممکن خدمت می‌کنند و درگیر هیچ‌کدام از این ضدارزش‌ها نیستند. چرا؟ چون تمرین کرده‌اند و حواسشان هست. پس خودم تمرین کنم بقیه هم تمرین کنند و با این تکرارها و تمرین‌هاست که کنگره می‌تواند در مسیر رود خروشان تفکر جناب مهندس حرکت کند. به فرمایش جناب مهندس با تمرین‌کردن صور آشکار و صور پنهان خودمان را با هم منطبق کنیم تا به تعادل برسیم.

اگر نگاه کنیم هنر بزرگی که جناب مهندس دارند این است که طوری صحبت می‌کنند که همه بفهمند. برای هر انسانی با هر رده علمی، اجتماعی، فرهنگی  و با هر میزان سواد و فهم، صحبت‌های ایشان قابل‌درک و فهم است. یعنی یک راننده‌تاکسی، سوپر مارکتی، معلم، ورزشکار و ...... فرقی نمی‌کند؛ همه می‌توانند با این صحبت‌ها آموزش بگیرند و برای آن‌ها دریایی از علم است.

در کنگره چیزی که خیلی جالب است این است که ما یک اقیانوس از جنس معرفت داریم و هر کدام از افراد به‌اندازه ظرف وجودی خود از آن برداشت می‌کنند و قاعدتاً ظرف هر کسی بزرگ‌تر باشد بیشتر برداشت می‌کند. مهم نیست ظرف بزرگ یا کوچک  باشد؛ مهم این است که هر شخصی کارش را درست انجام دهد و به‌اندازه ظرف خودش پُر برداشت کند. چرا؟ زیرا وقتی پُر برداشت کنیم ذره‌ذره یاد می‌گیریم ظرفمان  را بزرگ‌تر کنیم در غیر این صورت ظرف من رفته‌رفته کوچک‌تر خواهد شد. حالا چگونه ظرفم را پُر برداشت کنم ؟ یعنی وقتی سی دی می نویسم کاملاً حواسم به سی دی و نوشتن آن و فهمیدن مطالب گفته شده در سی دی باشد .

مبحث مهم دیگری که می‌خواهم عرض کنم بحث " حضور " است. طبق فرمایش جناب مهندس خوشبختی زمانی اتفاق می‌افتد که من در لحظه حضور داشته باشم. در لحظه حضور داشتن نیاز به تمرین دارد و خیلی کار آسانی نیست. در طول روز ما، یا در افکار گذشته هستیم یا نگران آینده‌ایم پس کلید کاربردی‌کردن آموزش‌ها حضور در لحظه است . وقتی سرکار هستم فکرم کنگره نباشد یا بالعکس.

آخرین مطلب این که؛ در ۱۲ یا ۱۳ سال اخیر کنگره رشد خوبی داشته است و از نمایندگی‌های تک‌رقمی به ۱۴۷ نمایندگی رسیده‌ایم. این پیشرفت در پی تفکر جناب مهندس بوده است که با یک مهندسی خاص هر فردی را نسبت به توانایی که دارد به طور تخصصی سر جای خودش برای ارائه خدمت گذاشته است  و این یعنی این که تمام قوانین کنگره بر پایه تفکر و معرفت است.

تایپ: مسافر زهره لژیون دوم، نمایندگی میخک مشهد
ویرایش: مسافر زهره لژیون دوم، نمایندگی میخک مشهد
بازبینی: مسافر فائزه
عکس: راهنما همسفر محدثه – همسفر پریسا - نمایندگی میخک مشهد
ارسال:همسفر فاطمه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .