سلام دوستان حدیث هستم یک همسفر
دستور جلسه این هفته باعث شد نگاهی به مسیرم بیندازم و از خود بپرسم: «من برای استحکام پایههای مالی و علمی کنگرهٔ۶۰ چه کردهام؟»
وقتی به این دستور جلسه فکر میکنم میبینم که پایههای مالی و علمی کنگره؛ مثل ریشههای یک درخت تنومند هستند که هر چقدر قویتر باشند درخت هم میتواند بهتر رشد کند. روزی که وارد کنگرهٔ۶۰ شدم، نه حال خوب داشتم، نه علم این مسیر را و نه حتی توان مالی خاصی. اما کمکم در کنگرهٔ۶۰ یاد گرفتم که ساختار کنگرهٔ۶۰ مثل یک خانواده است و در هر خانوادهای هر کسی باید وظیفهی خودش رو انجام بدهد و اگر فردی شانه خالی کند مسلماً خودش در نهایت ضرر میکند. طبق فرمان آقای مهندس این هفته، اعضا باید در مورد خود و عملکردشان صحبت کنند. من از لحاظ مالی سعی کردم در حد فهمم کمک کنم و خدا را شاکر هستم به جهت این که فرصت به من داده شد تا به امروز چهار دوره عضو لژیون سردار باشم. از نظر علمی نیز باید بگویم من در مورد اعتیاد آگاهی نداشتم و هرچه یاد گرفتم از طریق آموزشهای آقای مهندس بوده است و در این راه تلاش کردم که حداقل امانت دار خوبی باشم و هر چیزی که یاد میگیرم را با عشق به رهجوهایم منتقل کنم. امیدوارم بتوانم فرزند خلفی برای کنگرهٔ۶۰ باشم و مسئولیت خودم را انجام دهم و نقشی هر چند کوچک در انتشار علم کنگرهٔ۶۰ داشته باشم.
سلام دوستان مریم هستم یک همسفر
وقتی با دستور جلسهی «برای استحکام پایههای مالی و علمی کنگرهٔ۶۰، من چه کردهام؟» روبهرو شدم، ناخودآگاه به روزهای اول ورودم به کنگرهٔ۶۰ فکر میکردم. روزهایی که ذهنم پر از سئوال بود و قلبم لبریز از امید. کنگرهٔ۶۰ برای من فقط مکانی برای درمان نبود؛ بلکه به یک پناهگاهی امن و خانهای دوم برای من مبدل شد. وقتی فهمیدم این سیستم عظیم تنها با مشارکت اعضا پابرجاست، نگاهم به مسئولیتهایم تغییر کرد. دریافتم؛ اگر امروز در آرامش نشستهام، به واسطهی زحمات و بخشش کسانی است که پیش از من آمدهاند و حالا نوبت من است که برای آنهایی که پس از من میآیند، سهمی داشته باشم. شاید اکنون در زمینهٔ مالی شرایط فراهم نباشد؛ برای خدمات مالی لژیون سردار شرکتی داشته باشم؛ اما آموختهام که حتی کمکهای کوچک ولی مستمر، همانند قطراتی هستند که در کنار هم دریایی میسازند. در گلریزانها شرکت میکنم و هر جا که بتوانم سهم کوچکم را میدهم؛ نه از روی اجبار، بلکه با تمام عشق. در زمینهٔ علمی هم نیز هرجا فرصتی باشد از کنگره میگویم؛ از معجزهای که با چشمان خود دیدهام. از مسیری که تاریکی را به روشنایی رساند. هر زمان با خود در این گفتگو هستم که؛ حتی اگر فقط یک نفر هم با شنیدن حرفهایم امیدوار شود، من رسالتم را انجام دادهام.
سلام دوستان شایسته هستم یک همسفر
دستور جلسه این هفته میتواند برای همه ما همسفران و مسافران تلنگر باشد و ما را به تفکر فرو ببرد؟ من وقتی وارد کنگره شدم پر از ناامیدی، آشوب و نگرانی بودم و حتی یک لحظه هم تصور نمیکردم که مسافرم به رهایی و حال خوب برسد و زندگی من سرشار از حس آرامش شود؛ برای تمام مسائل و مشکلاتی که در ذهنم بود، آموزش گرفتم و متوجه شدم؛ برای هر مشکلی راهحلی وجود دارد و تنها کارم استفاده درست از آموزشهای ناب کنگره۶۰ بود. هر روز و هر روز که میگذرد، وابستگی و دلبستگی من به کنگره بیشتر میشود؛ چون هر آنچه که از زندگی میخواستم، کنگره به من بخشیده و آرامشی که در اینجا دارم را هیچ مکانی به من نمیدهد و هر خدمتی هم که انجام بدهم، بازهم برای آرامش خودم است که البته هیچ جوره نمیشود، این همه برداشت و جبران کرد. آقای مهندس بارها گفتهاند که کنگره با کسی حسابی ندارد و حسابش با همه صفر است؛ ولی من نوعی همیشه؛ باید این را در ذهن داشته باشم که اگر در مقابل خدمات و کمکهایی که به ما میشود، پاسخ ما بیتفاوتی باشد، بهطور قطع بیتفاوتی پاسخ خود را خواهد داشت و آنهم از دست دادن شرایطی است که در آن به ما کمک شده و اگر پاسخ ما تلاش در جهت بازپرداخت آن باشد؛ قطعا پاسخی که به دنبال خواهد داشت، ادامه در وضعیت بهتر خواهد بود. به یاد داشته باشیم، جبران نفس کشیدن پس دادن آن است و اگر پس ندهیم نفس بعدی نخواهد بود و این سادهترین قانون بقا است، به قول نگهبان کنگره خداوند لیاقت خدمت به بندگانش را به هر کسی نمیدهد. علم کنگره نیاز به کمک ندارد، ما میتوانیم در قسمت مالی هر آنچه که در توان داریم را انجام بدهیم؛ پس آن کنیم که فرمان است.
ویراستاری: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر ژیلا (لژیون اول) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ژیلا (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صفادشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
118