دوازدهمین جلسه از دوره دوم کارگاههای آموزشی- خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی نسترن اصفهان، با استادی مسافر کبری، نگهبانی مسافر مینا و دبیری مسافر مونا، با دستور جلسه «در استحکام پایههای مالی و علمی کنگره ۶۰ من چه کردهام؟» روز شنبه ۲۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان کبری هستم یک مسافر
خدا را شاکر هستم به خاطر کنگره ۶۰، وجود پر برکت آقای مهندس و حضور تکتک شما عزیزان که باعث قوت قلب من هستید. دستور جلسه امروز دو سوال از من میپرسد؛ کنگره برای من چه کرده؟ من برای کنگره چه کردهام؟
بهطورکلی جهان هستی و نظام طبیعت بر مبنای دادوستد، پایهریزی شده، یعنی همه چیز دوطرفه است. مثلاً یک معلم وظیفه دارد به شاگردش درس بدهد، شاگرد هم وظیفه دارد از معلم خود تبعیت کند، به او احترام بگذارد و حرفشنوی داشته باشد. یک پدر و مادر زحمت میکشند و فرزندان را بزرگ میکنند، مخارج تحصیل آنان را فراهم میکنند، بار مادی و عاطفیشان را به دوش میکشند و... متقابلاً فرزندان هم وظایفی در قبال والدین خود دارند.
من وقتی یک نهال میکارم، از آن مراقبت میکنم، به آن آب میدهم، اگر نیاز به تقویت داشته باشد، کود میدهم... تا زمانی که این نهال بزرگ میشود و به من سایه و میوه میدهد، دی اکسید کربن هوا را میگیرد و اکسیژن تولید میکند. پس در جهان هستی، همه چیز دوطرفه است. میبینیم یک درخت در قبال چیزی که دریافت کرده، چگونه بازپرداخت دارد!
پس قانون جبران در طبیعت، کائنات، هستی و در کل این نظام وجود دارد و باید باشد. همانطور که من یک سری دریافتها دارم، باید یک سری پرداخت هم داشته باشم، هیچ چیز یکطرفه نمیشود.
برخی به این سیستم آمدند، درمان شدند، به حال خوب رسیدند و پس از دریافت، سرشان را زیر انداختند و رفتند. برخی به خیال خودشان با این کار زرنگی کردند، اما دیری نپایید که حال خوبی که به دست آورده بودند را از دست دادند و متضرر شدند.
جناب مهندس میگویند؛ اگر میخواهید در آرامش و آسایش باشید، باید قوانین و فرامین را رعایت کنید. یعنی اگر میخواهم حالم خوب باشد، باید تابع قوانین باشم. هر کدام از قوانین را رعایت نکنم، در واقع به خودم آسیب زدهام. اکثر مشکلات و مصیبتهایی که برای ما به وجود میآید، به خاطر عدم رعایت همین قوانین و فرامین است.
اگر بخواهم بگویم کنگره ۶۰ چه کارهایی برای من انجام داده است، یک کتاب میشود و در این فرصت اندک، امکان بیان آن نیست، اما یک اشاره مختصر به چند مورد میکنم:
من حدود ۵ سال پیش با مصرف تریاک و داروهای مخدر وارد کنگره شدم. شبها با قرص میخوابیدم و کابوس میدیدم، حسرت داشتم که یک شب بدون قرص بخوابم. مواد مخدر مصرف میکردم، غرق در تاریکیها بودم و یک سری از ارزشهای انسانی و هویت اصلی خود را از دست داده بودم. مصرف مواد و قرصهای مخدر، باعث میشود سیستم ایکس انسان از کار بیفتد و کمکم انسان رو به نابودی میرود. هیچوقت نمیتوانستم صبح زود بیدار شوم، اگر یک کار اداری یا بانکی داشتم، نمیتوانستم در وقت اداری آن را انجام بدهم.
اولین کاری که کنگره برای من انجام داد، این بود که مواد مخدر و قرص را از من گرفت، خوابم در کنگره درست شد، نظم و انضباط، مدیریت مالی و پسانداز کردن را به من یاد داد، طریقه برخورد و معاشرت با مردم را آموختم، و از من، یک شخصیت صبور و متفاوت ساخت.
مهمتر از همه اینها، کنگره عقل و نیروی ازدسترفتهام را به من بازگرداند. همه ما دارای قدرت تعقل و نیروی درونی هستیم که با مصرف مواد مخدر، آن نیروها را زائل کرده بودیم، به همین خاطر احساس پوچی و بیارزشی میکردیم. در صورتی که یک زن، موجود قدرتمندی است و قدرت او فقط در بازو و عضلاتش نیست. قدرت زن در قلبش است.
حس من در اثر مصرف مواد و اختلال در کارکرد سیستم ایکس، آلوده شد، چون تمام اطلاعات، توسط حس، به عقل منتقل میشود و عقل فرمان صادر میکند. بنابراین تصمیمات من غلط بود و همیشه منجر به شکست و ناکامی میشد.
کنگره به من آموزش داد تا مهارت درست زندگی کردن را یاد بگیرم، و این با هیچ گوهر گران بهایی قابل قیاس نیست. اگر من تمام زندگی و دارایی خود را در راه کنگره بدهم، هنوز کم است، فکر میکنم فقط همان خوابیدن درست و بدون دارو، خیلی بیشتر از اینها میارزد.
اما من برای کنگره چه کردهام؟ قطعا هیچوقت نمیتوانم کارهایی که کنگره برای من انجام داد را جبران کنم. آقای مهندس کتب زیادی منتشر کردهاند و این علم را به صورت رایگان در اختیار انسانها قرار دادهاند، نشانها در بینشانی دارند و در خفا میلیاردها تومان برای کنگره هزینه کردهاند، همچنین اقدام به ساخت دانشگاه نمودند، ولی میگویند من هنوز به کنگره بدهکار هستم! پس من دیگر حرفی برای گفتن ندارم.
کنگره یک سازمان مستقل است و تحت حمایت هیچ ارگانی نمیباشد، تنها توسط اعضای خود حمایت میشود و از هیچ موسسه یا ارگانی کمک قبول نمیکند. به همین دلیل روزبهروز قدرتمندتر میشود و شعاع اضافه میکند.
من پس از ۸ ماه سفر، متوجه تغییرات زیادی در زندگی خود شدم، حالم هر روز بهتر میشد و اینها همه به خاطر کنگره و آموزشهای آقای مهندس و راهنمایان عزیز بود. به همین دلیل با عشق وارد لژیون سردار شدم و پس از آن سه دوره در گلریزان شرکت کردم و دنور شدم.
هر روز که میگذرد، من بیشتر به عظمت و عمق کنگره پی میبرم و احساس میکنم خداوند چقدر ما را دوست دارد که لطف خود را شامل حال ما نموده و در این مسیر سازندگی قرارمان داده است، این توفیق و سعادت نصیب هر کسی نمیشود. در واقع کنگره۶۰ و آموزشهای اساتید محترم، نفس مرا از مرحله اماره، به مراتب بالاتر سوق داد و اکنون احساس میکنم که میتوانم به خواستههای نامعقول خود، نه بگویم.
در کدامین مکتب و در جوار کدام استاد میتوانستم اینگونه با محبت، هدایت شوم و به خودشناسی برسم؟ من آنقدر خود را مدیون این سیستم میدانم که اگر تا آخرین لحظات عمرم در اینجا خدمت کنم، هنوز کم است. سال گذشته توانستم از آقای مهندس اجازه پهلوانی بگیرم، به امید خدا در گلریزان امسال از دستان پرتوان ایشان شال پهلوانی را دریافت خواهم کرد.در واقع این اولین و تنها خدمتی است که من طی این سالهای متمادی، در حق خودم انجام دادهام و توانستم توشهای برای بُعد دیگر ذخیره کنم.

برگزاری آزمون داخلی
تایپ: مسافر زینب، لژیون یکم- نمایندگی نسترن اصفهان
ویرایش: مسافر کبری لژیون یکم- نمایندگی نسترن اصفهان
بازبینی و ارسال: مسافر خاطره
- تعداد بازدید از این مطلب :
103