English Version
This Site Is Available In English

اولین شاخه فراگیری پذیرش است

اولین شاخه فراگیری پذیرش است

در مسیری که تاریکی‌ها ما را در خود بلعیده بود، نوری پدیدار شد به نام کنگره۶۰ که نه‌تنها مسافران را به آرامش و تعادل رهنمون شد؛ بلکه همسفران را نیز به خودشناسی و رشد دعوت کرد. در این مسیر پرفرازونشیب، همراهی و هدایت کسانی که خود از سختی‌ها گذشته‌اند نعمتی بی‌بدیل است.

دیده‌بان محترم گروه خانواده، خانم آنی ازجمله رهروان این روشنایی هستند؛ با ایشان به گفت‌وگو می‌نشینیم تا از تجربیات، مسئولیت‌ها و نگاه‌ ایشان به این مسیر مقدس بهره‌مند شویم.

مسئولیت‌های شما در جایگاه دیده‌بان همسفران چیست؟

خب من به‌عنوان دیده‌بان همسفران انتخاب شدم. تقریباً ۲۴ اسیستانت داریم که در حوزه‌های مختلف خدمت می‌کنند و هرکدام مسئول یک قسمت هستند: مثل اسیستانت لژیون سردار، مالی، آموزش، سایت، راهنمایان، راهنمای تازه واردین، مرزبانی، صوتی، ویلیام وایت، تغذیه و ... که هرکدام از اسیستانت‌ها با توجه به نوع خدمت و نیازشان، تعدادی دستیار دارند (از یکی دو نفر تا پنج یا شش نفر) که در جایگاه دستیار اسیستانت خدمت می‌کنند. یکسری اسیستانت رابط داریم که در شمال، جنوب، شرق و غرب کشور هستند و هرکدام بین ۸ تا ۱۰ نمایندگی زیر نظرشان است. مثلاً ۷ تا ۸ نمایندگی اصفهان، ۷ تا ۸ نمایندگی مشهد یا نقاط مختلف دیگر که اسیستانت رابط بر آن‌ها نظارت می‌کنند. اسیستانت‌های رابط دستیار ندارند، خودشان مستقیم کارها را انجام می‌دهند؛ ولی اسیستانت‌های دیگر، همان‌طور که گفتیم برای انجام کارهای اداری نیاز به دستیار دارند؛ اگر در ساختمان ققنوس رفته باشید، ملاحظه کرده‌اید که هر طبقه بخش‌های مختلفی دارد که اسیستانت‌ها و دستیاران آنجا کارهایشان را انجام می‌دهند.

از حستان نسبت به جایگاه دیده‌بانی و سختی‌های آن بگویید؟

حقیقت این است که من اصلاً نمی‌خواستم دیده‌بان شوم؛ یعنی نقشه و برنامه‌ای برای این خدمت نداشتم؛ ولی خب برای این خدمت انتخاب شدم. این سؤال تکرار شده ولی اشکال ندارد، درس‌های ما، وادی‌ها، کتاب‌هایی که در کنگره آموزش می‌دهیم، خب دائماً تکرار می‌شود و ما راجع به آن‌ها به تکرار صحبت می‌کنیم تا مؤثر واقع شود؛ باید بگویم در حقیقت برای من یک سری مسائل و مشکلاتی بود که دائماً به من فشار می‌آورد و من پاسخی برای آن‌ها نداشتم و این برای من رنج‌آور و سخت بود. فقط من سعی می‌کردم برای این‌که آن رنجم کمتر بشود، پاسخ آن سؤال‌ها را پیدا کنم؛ یعنی به دنبال پاسخ سؤال‌ها می‌رفتم تا رنجم کاهش پیدا کند. آهسته‌آهسته لطف خداوند هم شامل حالم شد و از طریق پدرم، استادهای پدرم، استاد امین، این دانش به من منتقل شد و توانستم از جهان‌بینی استفاده کنم و مشکلاتم را یکی‌یکی حل کنم. بسیاری از آن‌ها حل شد، آن‌قدر که فراگرفتم، یاد گرفتم، رنجم هم کمتر شد و این باعث شد که به یک نقطه‌ای برسم که برای دیده‌بانی انتخابم کردند.

چگونه یک عضو کنگره می‌تواند از آموزش‌ها استفاده کاربردی کند و تغییر واقعی را تجربه کند؟

اساس تصفیه و پالایش این‌ است که شما یک سری آموزش جهان‌بینی را یاد می‌گیرید. مثلث درمان که شامل جسم، روان و جهان‌بینی است باعث می‌شود روی جهان‌بینی‌ شما کار شود. مسافران هم که با داروی اپیوم روی جسمشان درمان انجام می‌شود؛ ولی همسفران که دارو ندارند، پایه آموزش‌ آن‌ها جهان‌بینی است که با آموزش گرفتن از دانش جهان‌بینی، کم‌کم آموزش‌ها روی روان و جسم آن‌ها تأثیر می‌گذارد. اولین شاخه برای فراگیری پذیرش است؛ وقتی شخصی وارد کنگره می‌شود؛ باید پذیرش داشته باشد؛ یعنی واقعاً بخواهد که به او کمک شود اگر خواسته‌اش قوی باشد، آموزش‌پذیر می‌شود؛ ولی اگر کسی که دارد غرق می‌شود، وقتی دستش را بالا نیاورد و کمک درخواست نکند شما نمی‌توانید به او کمک کنید. نکته دیگر این است که وقتی جهان‌بینی را آموزش گرفت، آن را روی خودش پیاده کند، نه روی دیگران، نه روی اعضاء خانواده‌اش؛ چون این‌طوری باعث درگیری و نزاع در خانواده می‌شود. اساس تصفیه و پالایش نیز همین است که آموزش ببینید و روی خودتان پیاده کنید تا کم‌کم تغییر در شما ایجاد شود و درنهایت تبدیل شوید. مثل مسافری که وارد کنگره می‌شود، در سفر اول سر لژیون می‌نشیند و یکی‌یکی وادی‌ها را آموزش می‌گیرد و کم‌کم تغییر در او نمایان می‌شود و درنهایت به یک مسافر سفر دومی تبدیل می‌شود؛ مثل جنین که در طول ۹ ماه ذره‌ذره در آن تغییر و رشد انجام می‌شود و بعد از ۹ ماه تبدیل به یک جنین کامل شده و بعد ترخیص اتفاق افتاده و به دنیا می‌آید. همچنین ایشان باید بتواند از ابزار جهان‌بینی درست استفاده کند؛ وقتی درست یاد بگیرد، می‌تواند آموزه‌های خود را عملی کند. همان‌طور که مثلث دانایی از سه ضلع تفکر، آموزش و تجربه تشکیل‌ شده است؛ یعنی اول آموزش می‌بیند، بعد تجربه می‌کند و تفکر می‌کند و باید بین این سه رفتار تعادل برقرار کند تا به دانایی برسد؛ مثلاً انسانی که فقط تجربه می‌کند و آموزش نمی‌بیند، درنهایت یک خط آن‌قدر بلند می‌شود که دو خط دیگر را تحت تأثیر قرار داده و مثلث یک خط می‌شود و دیگر سطح دانایی ندارد.

یک سفر اولی بعد از رهایی چگونه می‌تواند در کنگره ثابت‌قدم باقی بماند؟

ثبات در کنگره، به درک و پذیرش فرد از آموزش‌ها و اهمیت آن‌ها در زندگی‌اش بستگی دارد. مهم این است که وقتی می‌خواهید با مسافر یا هر شخص دیگری صحبت کنید، در شرایط روحی مناسب این کار را انجام دهید. خواسته‌تان اگر معقول و به‌جا باشد؛ باید با حس خوب و آرامش بیان شود. اگر بخواهید با عصبانیت، نفرت یا دادوفریاد صحبت کنید؛ حتی اگر حرفتان حق باشد، اثر منفی خواهد داشت. شنونده ممکن است بگوید «این خودش مشکل دارد» بنابراین باید خواسته یا صحبتتان را با آرامش و احترام مطرح کنید تا اثرگذار باشد.

اگر بخواهید کنگره۶۰ را در یک جمله توصیف کنید چه می‌گویید؟

پررنگ‌ترین جمله‌ای که در مورد کنگره۶۰ به ذهنم می‌رسد جمعیت احیاء انسانی است.

بزرگ‌ترین درسی که از کنگره۶۰ گرفته‌اید چیست؟

کنگره درس‌های زیادی دارد. همه اتفاق‌های بد و خوب، دردها، غم‌ها و شادی‌ها برای من درسی به همراه داشته است؛ اما مهم‌ترین درس‌ها این بود که متوجه شدم رفتار آدم اول و آخرش به خودش برمی‌گردد و به همین دلیل انسان بایستی ابتدا از خودش شروع کند. بدترین دشمن انسان خودش است. بی‌تعارف می‌گویم هر شخصی باید در درجه اول روی خودش کار کند؛ وقتی نواقص شخصیتی خودتان را پیدا کنید، ضعف‌های خودتان را پیدا کنید و آن‌ها را به نقطه قوت تبدیل کنید؛ آن موقع است که در برخورد خود با آدم‌ها کمتر دچار مشکل می‌شوید و دیگر دشمن بیرون برای شما مفهومی ندارد. وقتی آدم می‌تواند به تاریکی خودش غلبه کند، با محیط اطرافش به صلح می‌رسد؛ اما چون این خیلی سخت‌تر است که انسان بخواهد به روی آرامش خودش کار کند؛ برای همین اکثراً می‌خواهند دیگران تغییر کنند؛ بنابراین اگر شما فریب هم می‌خورید. شما اجازه داده‌اید که فریبتان بدهند؛ پس خودتان در فریب خوردن خودتان نقش داشته‌اید. حالا نمی‌خواهم بگویم مقصر ولی در آن اشتباه نقش داشته‌اید و سهیم بوده‌اید؛ بنابراین اگر دقت کنیم و درس را خوب یاد بگیریم، ارتباطمان با محیط اطرافمان خیلی بهتر می‌شود و می‌توانیم با آدم‌ها به صلح برسیم.

خانم آنی عزیز کلامتان نه‌تنها از جنس تجربه و دانش، بلکه آمیخته با عشق، آرامش و ایمان بود. سپاسگزاریم از شما که با حضور پرمهرتان و کلام روشنگرتان مسیر و راه را برای ما روشن کردید. به امید این‌که این گفتگو، چراغی باشد برای دل‌هایی که هنوز در آغاز راه‌ هستند.

مصاحبه‌کننده و طراح سؤال: همسفر رضوان رهجوی راهنما نرگس دبیر سایت
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر نرگس نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صبا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .