پیام از استاد رعد:
و برای جهانهای غیر قابل باور، مورد استفاده خواهد بود
و هر یک از این رها یافتگان، پرندهای خواهند شد
که از ناباوری مطلق به باور واقعی، دست خواهند یافت
در نتیجه؛ وجود آنها مانندِ غرش رعد، خواهد بود
در سپاس از این عملِ بسیار عظیم.
گروه سایت همسفران نمایندگی اروند آبادان با دیدهبان محترم مسافر رضا مصاحبهای پربار و آموزنده جهت آموزش گرفتن از تجربیات و آموختههای ایشان انجام داده است که ایشان از تجربیات خویش سخن بگویند. شما را به خواندن این مصاحبه زیبا و آموزنده دعوت میکنیم.
مسافر رضا با تخریب 10 سال آنتیایکس مصرفی تریاک وارد کنگره شدند. به مدت 7 ماه و 20 روز به روش DST و داروی اپیوم به راهنمایی مسافر مجید سفر کردند. هم اکنون 24 سال و 2 ماه و 1 هفته است که با دستان پر توان آقای مهندس از بند اعتیاد آزاد و رها شدهاند. ایشان تمام جایگاههای خدمتی را گذراندهاند و در حال حاضر در جایگاه خدمتی دیدهبان در شعبه آکادمی حضور به سزایی دارند.
لطفا معنی این جمله که بدون بخشش دست آدمها خالی است را برای ما بفرمایید؟
به نظرِ من باید اول بدانیم خودِ بخشش چیست؛ چون اکثراً من خودم فکر میکردم بخشش یعنی اینکه دیگران را ببخشم، در صورتی که الان من فکر میکنم که بخشش این نیست، بخشش در بخشیدنِ نگرشِ خودم به اطرافم است. وقتی که من میبخشم میآیم این چرخه دورانی را قیچی میکنم و از ادامه دادن آن جلوگیری میکنم و آن بازتاب خیرَش باز میگردد به خودم، حالا اگر طرف مقابل میخواهد انجام بدهد یا ندهد مهم نیست، مهم این است که من خودم این انرژی بخشش را در خودم بوجود بیاورم.
بفرمایید از نظر شما مشکل مسافر گره درونی همسفر است یعنی چه؟
من فکر میکنم به صورت کلی هر کسی درون خودش مسئلهای دارد و به نسبت هر جایگاه تفکری که شما قرار بگیرید، این مصداق را میتواند داشته باشد نه صرفاً در موردِ همسفر، در محیط کارتان ممکن است این گره باشد، با خودت میتواند این گره باشد و هر کاری که میخواهید انجام بدهید، ببینید خیلی وقتها ما در کنگره با بیرون دیگر مشکلی پیدا نمیکنیم، در دیگران مشکلی نمیبینیم؛ زیرا هر کسی کار خودش را انجام میدهد، مهم نگرش و برداشت من است نسبت به آن موضوع مثل این میماند که شما از سوراخ یک کلید نگاه میکنید؛ میبینید یکی دارد مداوم میزند پشت سر فرزندش، میگویید این عجب آدمی است چرا بچه 5 ساله را میزند، در را باز میکنید میروید داخل میبینید یک تیله در گلوی بچه افتاده است و او دارد میزند که تیله از گلویش در بیاید، میگویید عجب کار خوبی دارد انجام میدهد؛ پس در نتیجه نگاه و نگرشِ ما از چه زاویهای به آن موضوع میباشد خیلی مهم است که تعیین و تکلیف میکند که آن گره درون من و برای من چگونه است؛ با همسفرم است، با فرزندم، با همکارم در محیط کارم است، در چه قسمتی آیا سطح تحصیلی من هست، در کجا این نگرش باعث پیشرفت من میشود و چه نگرشی باعث پسرفت من میشود و توقعات نسبت به کینهها، حسادتها، لجبازیها به وجود بیاید.
(1).jpg)
نظر خودتان را راجع به تفکر و جایگاه آقای مهندس بفرمایید؟
ببینید همه اینها یک چیز شخصی است، به آدمهایی که این توانایی و فرمان را میدهند در جایگاهش قرار میگیرند که میدهند، خیلیها قبل از آقای مهندس شاید آمدهاند ترک کردهاند، ولی هیچ وقت نه اجازهاش را داشتهاند و نه به فکرشان رسیده است که بیایند؛ چه طور ترک کردن را در اختیار کسی قرار دهند، اما فکر بزرگ آدمهای بزرگ را میخواهد، تفکر و آموزش بزرگی را میخواهد، آقای مهندس را قبل از این آمدهاند آموزش دادهاند، پرورش دادهاند 17 سال این دوران را طی کردهاند، بعد آموزششان دادهاند برای رهایی، کسانی که بعد از این دچار مواد شدهاند، به فکر رهایی بودهاند و این علم را در اختیار دیگران قرار دادهاند این خودش یک تفکر و توانمندی است که نصیب هر کسی نمیشود، چون هر کسی ذاتاً به فکر خودش است که میگویند؛ زندگی من، مال من، کار من، هنر من، منیت من چیزهایی هست که در کنگره راجع به آن صحبت میکند؛ اما گذر از اینها را مهندس آمدهاند راجع به آن صحبت میکنند؛ زیرا که خودشان از اینها گذشتهاند و گذراندهاند؛ میآیند بعد از گذشت بیست و اندی سال یک تعداد نفرات 7 یا 8 نفره به اینجا میرسد که 180 شعبه و دانشگاه یک اندیشه است که بزرگ است، اینها دارد انسان را و ما را به یک جایی راهنمایی میکند که گذشتن از حسادتها و منیتها پاداشش آن چیزی هست که حتی به آن فکر هم نمیکنید؛ اینجاست که خداوند میفرماید: یک قدم بردار من ده قدم برمیدارم، یک قدمی بوده است که آقای مهندس طبق فرمان انجام دادهاند و ده قدم را همه ما مشاهده میکنیم دیگر میخواهم بگویم وظیفه هر کس را خودش تعیین میکند، زیرا ما هیچ وقت جای کسی نیستیم که بخواهیم تعیین کنیم که شما وظیفهات این است یا که وظیفهات آن است، ما وظیفهمان در رابطه با آموزش در جایگاهی است که در رابطه با آن مطلبی هست که داریم آموزش میگیریم که ما فقط آن را در خودمان میتوانیم پیاده کنیم نه روی دیگران، آقای مهندس این روش درمان مواد مخدر را کشف کردهاند در اختیار دیگران قرار دادهاند، آن کسی که باید این راه را برود، هر کسی یک مصرف کنندهای است که مصرف کننده است، آن باید این راه را برود و ما هم در کنار این آموزشها این مطالب را که داریم آموزش میگیریم از سیستم تفکری خودمان باید رونده آن راه باشیم وگرنه کسی که دارد میگوید خب آقای مهندس این مسیر را گذراندهاند و دارند این را آموزش میدهند، نسبتش به من چیست؟ نگرش و دیدگاه من است.
برای ما بفرمایید وظیفه اعضاء کنگره60 در قبال این تفکر و بخشش بزرگ آقای مهندس دژاکام چیست؟
این است که من در قبال این آموزشها چه برداشتی میکنم که متوجه این تغییر شوم.
میفرمایید چه چیز باعث میشود که در دام تکرار بیفتیم؟
ناآگاهی
(1).jpg)
برای ما بفرمایید چهطور میتوانیم دیدهبان زندگی خودمان باشیم؟
من این مطلب را همیشه سعی میکنم اصلا اینطور به موضوع نگاه کنم این که ما هیچ وقت هیچ کس را نمیتوانیم تغییر بدهیم، من هر موضوعی را که در هر کس ببینم آن موضوع در نگرش و دیدگاه من است و من نسبت به آن دیدگاه مسئولیت دارم نه به عملکرد اشخاص، چرا که اگر اینطور نگاه کنم راحتتر میتوانم ببخشم، راحتتر میتوانم ایرادات خودم را پیدا کنم، ما همیشه دنبال این هستیم که دیگران را ببین چه اشتباهی دارند، فلانی را ببین چه کار کرد، آن یکی را ببین چه کار کرد، پس آن چیز در من وجود دارد که من آن حسادت را میبینم، آن وابستگی در من وجود دارد که من آن را میبینم، زشت و زیبا را نگاه من تعیین کننده است که من دارم میبینم، اگر قدمم را کمی فراتر بگذارم آن طرفتر دیگر آن را نمیبینم، مثلا میگوییم شما کار نداشته باش کار خودت را انجام بده چه کار دارید که فلانی چه کار میکند، ما در کنگره روابط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی اصلا راجع به آن صحبت نمیکنیم، ما فقط راجع به خودمان صحبت میکنیم، در رابطه با اینکه دیگران چه کار میکنند کاری نداریم که اینکه من از چه نقطهای، از چه مبدا تفکری شروع میکنم و به چه مقصدی میخواهم برسم این مسیری که دارم نگاه میکنم و دارم میروم، روند تفکری من را تشخیص میدهد.
میفرمایید دیدگاه مشترک دیدهبانان کنگره60 چه میباشد؟
ما همیشه دیدهبانهایی که هستیم با یکدیگر مراوده داریم و صحبت میکنیم، تفکر میکنیم راجع به مطالب و مسائل، 14 دیدهبان دو هفته و سه هفته جلساتی که در دیدهبانی برگزار میشود خب آن خط مشی که در کنگره وجود دارد، سعی میکنیم دیدگاهمان را یکی بکنیم و در آن سمت حرکت کنیم و این از همبستگی دیدهبانها است، هر چه این ارتباطها و این آموزشها قویتر باشد، هر چه کاملتر باشد نشان دهنده آن است که آن مسیری که میرویم قویتر است، موفقیتها از کجا به وجود میآید از اینکه یک شعبه میشود دو تا، سه تا و به امید خدا تا سال دیگر میشود هزار تا و دو هزار تا، ما باید از لحاظ آموزشی و پرورشی که آقای مهندس اینها را در اختیار ما قرار میدهند اینقدر درست عمل کنیم که ایشان وقتی را که دارند بگذارند در رابطه با مقالاتی که از لحاظ بینالمملی دارند در جهتشان ارائه میدهند که جای فکر خالی داشته باشند برای این مقالات.
سخن از دوست شنیدن خوش است؛ لطفا به عنوان کلام آخر سخنی را برای ما به یادگار بفرمایید؟
من از طرف خودم به همسفران محترم خدا قوت و خسته نباشید میگویم؛ زیرا از یک لحاظهایی کارشان با مسافران کاملا متفاوت است، اینکه بیایند یک همسفری را مجاب بکنند که یک فرد مصرف کنندهای را که بالاخره در زندگیاش چندین سال با او زندگی کردهاند ایشان را آماده ذهنی کنند که این دوران تمام میشود و رنگ سفید و شادی زندگی میآید در خانواده یک آموزش و یک آدمهای قویتری میخواهد که این آموزشها را بتوانند در خانواده آن امنیت را بوجود بیاورند که آن فرد مصرف کننده به خودش و مسیرِ خودش پی ببرد، من واقعا از طرف خودم خسته نباشید میگویم به همسفران محترم، چرا که کارشان، جایگاهشان، جایگاه خیلی محکمی است دست کمی از مسافران ندارد و این ارتباط و تبادلی که بین همسفر و مسافر میباشد، آموزشهایی که دارند میگیرند؛ پر پروازی است که در کنگره برای خانواده به وجود میآید، از شما هم مچکرم و خدا قوت.
طراح سوالات و مصاحبهگر: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر مولود (لژیون یازدهم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر فرحناز
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی اروند آبادان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1079