English Version
This Site Is Available In English

دیده‌بانان به روی لبه شمشیر دو لبه

دیده‌بانان به روی لبه شمشیر دو لبه

جلسه دوم از دوره سی و هشتم  کارگاه‌های آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره۶۰ نمایندگی شمس به استادی دیده‌بان محترم مسافر رضا، نگهبانی ایجنت محترم مسافر وحید و دبیری مسافر علی‌اصغر با دستور جلسه «هفته دیده‌بان» روز شنبه ۲۰ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خیلی خوشحالم که امروز هم در شعبه شمس در خدمت شما هستم. من آن اوایل که به دنبال تأسیس شعبه شمس بودیم، حضور داشتم که امروز ماشاءالله هم در قسمت همسفران و هم مسافران جمعیت قابل قبولی حضور دارند و این نشان‌دهنده زحماتی است که توسط همه دوستان در دوره‌های قبل و حال کشیده شده است و این مسیر را به انجام می‌رسانند، انجام‌شده است و من برای شما آرزوی موفقیت می‌کنم.
دستور جلسه‌ امروز در رابطه با هفته دیده‌بان است. این دستور جلساتی که گذاشته می‌شود، مانند شب و روز تکرار می‌شوند. شاید ما دلیل خیلی از اتفاقاتی که می‌افتد را ندانیم ولی همه این اتفاقات می‌افتد که ما با یک نگاه جدیدتر و تازه‌تر به زندگی، هستی، عملکرد و رفتارهای خود نگاه کنیم.

تازه واردین شریان‌ها و جریان کنگره۶۰ هستند و همه‌کسانی که الآن به‌عنوان راهنما، مرزبان ، همسفر و خدمتگزار اینجا حضور دارند یک روز خودشان به‌عنوان سفر اولی روی این صندلی‌ها نشسته‌اند و این مسیر را سپری کرده‌اند. ما فقط راجع به چگونگی این مسیر صحبت می‌کنیم که در این مسیر چه اتفاقی می‌افتد تا آن راهنمایان یا مرزبانانی که در آینده در اینجا می‌خواهند خدمت کنند، این نقشه راه را بدانند که خودشان بعد از این‌که به رهایی رسیدند و امتحانات را پشت سر‌‌ گذاشتند، حضور یابند و راهنمایی، مرزبانی و مسئولیت‌ها را طی کنند و این حاصل نمی‌شود جز این‌که با آموزش باشد.

تازه واردین عزیز نقشه راه را می‌بینند و انتخاب می‌کنند. شاید ما درگذشته ازلحاظ افکار تجربه خوبی نداریم؛ ولی باید تفکراتمان را مرور کنیم و قوانین فکری خود را تغییر دهیم تا بتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم. خیلی وقت‌ها ما راجع به قوانین و وادی‌ها صحبت می‌کنیم ولی معنای آن را نمی‌دانیم، من روز اولی که وارد کنگره شدم معنی اعلام سفر را درک نمی‌کردم و نمی‌دانستم یعنی چه؟ معنی مسافر چیست؟ سفر به کجا؟ چه اتفاقی باید بیفتد؟ یا در سفر چه باری باید کسب کنیم که سفر برای ما لذت‌بخش شود؟

آیا معنی زندگی در کودکی وابسته پدر و مادر بودن است؟ تحصیل کردن؟ یا به سربازی برویم و ازدواج کنیم؟ این زندگی چه حاصلی در سنین بالا برای ما دارد؟ عملکرد ما بر اساس قوانین تعریف‌شده است؟ یا قوانین مهم‌تری وجود دارند که ما از آن بی‌اطلاع هستیم؟ زمانی که انسان در اعتیاد و مواد مخدر هست، نگاهش این‌گونه است؛ ولی وقتی وارد کنگره که می‌شویم می‌بینیم یک سری مسائل مهم‌تر و قوانینی هست که اگر من از زندگی‌ام لذت نمی‌برم و مسائل حاشیه‌ای که در زندگی درگیرش هستم، به خاطر این است که این قوانین را نمی‌دانم.

درکنگره که وارد شدم به من گفته شد، با تفکر ساختارها آغاز می‌شوند، من فکر می‌کردم هر وقت هر چیزی به ذهنم می‌آید، در آن لحظه حال من چطور است و متوجه شدم هر فکری که در ذهن من می‌آید و هر نقشه‌ای که می‌کشم؛ یعنی تفکر، بعدازآن گفته شد هیچ مخلوقی جهت بیهودگی به حیات پا نمی‌گذارد، مخلوق کیست؟ ما همه‌چیز را به گردن خدا می‌انداختیم، به خداوند مسئولیت دادن؛ یعنی سلب مسئولیت از خویشتن، هر جا که نمی‌توانستم حقم را از کسی بگیرم انگار خدا را استخدام کرده بودم تا او مطالبه حق برای من کند، مگر خدا مستخدم من است!؟ کارش چیست؟ مگر خودمان فکر نداریم؟ بعد در رابطه با تسلیم صحبت می‌کند.
دیده‌بانی به من آموخت که از بیرون به دیگران نگاه نکنم ببینم دیگران چه اشکالات و ایراداتی دارند؟ اولین کاری که باید انجام دهم، اشکالات خودم را ببینم. همیشه حسادت‌ها و حق‌به‌جانبی‌های خودم را ببینم و فقط منافع خودم را نبینم؛ زیرا بزرگ‌ترین درسی که کنگره به ما یاد می‌دهد، ازخودگذشتگی است؛ یعنی از خیر شخصی خودمان می‌گذریم و برای خیر جمعی کار می‌کنیم و این قانونی است که کنگره با رعایت کردن آن از هفت یا هشت نفر آغاز به کارکرد و در حال حاضر حرف از جهانی‌شدن می‌زند، دانشگاه می‌سازد و صد و چهل الی صد و پنجاه شعبه دارد. این‌ موفقیت چگونه به دست می‌آید؟ آدم‌ها که همان آدم‌ها هستند و تفکرها هم همان تفکرات است؛ پس قطعاً یک تفاوت در نگرش و دیدگاه‌ها وجود داشته که همچنین موفقیت‌هایی حاصل‌شده است.
این موفقیت‌های جمعی که درکنگره حاصل‌شده اگر در زندگی هم اجرا کنیم، صد درصد این موفقیت در زندگی هم حاصل می‌شود؛ گرچه به‌اندازه درک خود در زندگی انجام می‌دهیم و حال خوبی را پیدا می‌کنیم. وقتی درکنگره حضور داریم حالمان خوب است. چرا؟ زیرا از اخبار مخرب و ضد ارزش‌ها دور هستیم و راجع به خود و اندیشه‌‌های خود صحبت می‌کنیم و همین کار باعث بالا رفتن سطح انرژی می‌شود.
این نکته را متذکر می‌شوم که سی‌دی نوشتن درکنگره60 الزامی هست، چرا؟ زیرا نوشتن این سی‌دی‌ها باعث انتقال حس و انرژی‌ها و یکپارچه شدن کنگره می‌شوند و این آموزش‌ها باید باعث صداقت و نوری باشد که در درون افراد قلیان و جوشش کند. این تفکرات یک قوانین راستینی را می‌خواهد که کار آسانی هم نیست. در این مدتی که کنگره شروع به کارکرده است خیلی از انسان‌ها آمدند، شروع کردند؛ اما نتوانستند تحمل کنند و با شرایط کنار بیایند و رفته‌اند. کار، کار سختی است؛ اما آنانی که در این مسئله ماندگار می‌شوند، خودشان را طلب می‌کنند؛ چون برای رسیدن به حال خوش باید زحمت کشید. حال خوش را رایگان به آدم نمی‌دهند برای رسیدن به حال خوش نباید خیلی کارها را انجام دهیم، مثلاً غیبت نکنیم، سعی کنیم دروغ نگوییم، حسادت نکنیم و از همه مهم‌تر باید این‌ها در درون خود ببینیم که انجام ندهیم، وگرنه همیشه حق‌به‌جانب به مسائل نگاه می‌کنیم و دیگران همیشه اشتباه می‌کنند و بازهم بینش ما بینش افیونی می‌شود که در زمان مصرف وجود داشت و ممکن است این بینش در افراد غیر مصرف‌کننده هم وجود داشته باشد که باعث حال بد آنان گردد، زیرا این بینش یک بینش عمومی هم هست.

در آخر قوانینی هم که درکنگره وجود دارند توسط چهارده دیده‌بان که روی اشتباهات خود پافشاری نمی‌کنند وضع می‌شوند و اگر اشتباهی در این قوانین باشد سریعاً بررسی و رفع می‌شود و خدا را شاکریم که در رأس این دیده‌بانان مغز متفکر آگاه و اندیشمندی حضور دارد که بدون قضاوت و جنگ تذکرات لازم و معطوف خود را با مهربانی به ما گوشزد می‌کند و در جهت آموزش رفع اشتباه صورت می‌گیرد، زیرا که همه ما در این سیستم در حال آموزش و یادگیری هستیم و امیدوارم که امانت‌داران قابلی باشیم و این امانت را به امانت‌داران بعدی به شایستگی تحویل دهیم، زیرا که کنگره آغازگر مسیری بوده که پایانش در اختیار ما نیست و آدم‌های بزرگی را می‌طلبد که با این سیستم آموزشی و تفکری ادامه راه را میسر نمایند.

عکاس و ویرایش متن: مسافر میلاد، لژیون پانزدهم

مرزبان خبری: مسافر مجید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .