ضمن تبریک هفتهٔ دیده بان در خدمت دیده بان محترم آقای رضا ترابخانی دیده بان راهنمایان هستیم در شعبهٔ دکتر مسعود، به همین مناسبت با ایشان گفتوگویی انجام دادیم که توجه شما را به این گفتوگو جلب می کنیم. مسافر رضا با آنتی ایکس مصرفی تریاک، طول سفر ۱۰ ماه و ۲۰ روز، با راهنمایی آقای سلامی، رهایی ۲۴ سال و ۲ ماه است. دیده بان مسافر رضا ترابخانی در قسمت دیده بان راهنمایان فعالیت دارند؛ درقسمت پروتکل، اجرای قوانین پروتکل، مصاحبه ها و کسانی که راهنمایی قبول می شوند و مسائلی که مربوط به راهنماها می شود خدمت میکنند.
.jpg)
به عنوان دیده بان راهنمایان از نظر شما یک راهنما چگونه میتواند هیبت یک پدر و محبت یک مادر را داشته باشد؟
اینکه راهنما بتواند در اجرای قوانین و پروتکلی که کنگره۶۰ در نظر گرفته است و در چارچوب قوانینی که کنگره برای راهنما قرار داده است در همان جهت حرکت کند؛ چون یکی از روال کار ما وادی چهاردهم همان "محبت" است، اگر غیر این باشد هیچ کدام از روال کاری که قرار است انجام شود، انجام نمی گیرد و در عین حال نمی توانیم بگوئیم هر شخص هرطور که دوست دارد مصرف کند، راهنما می گوید سقوط آزاد برو رهجو می گوید من نمی خواهم سقوط آزاد بروم، آن راهنما دیگر نمی تواند از محبت مادرانه استفاده کند؛ باید یک قهر پدرانه ای هم باشد که از راهنما حساب ببرد و بتواند آن شرایط سفر را به خوبی طی کند؛ چون ذاتاً انسان تنبل و راحت طلب است و دوست دارد از آزمون ها فرار کند؛ به خاطر همین کسانی که چنین تفکری را دارند دیر به نتیجه می رسند، کسانی که اعتیاد به موادمخدر دارند همین حالت را دارند؛ به خاطر همین است که باید درس، درست مصرف کردن را ببینند که هم قهر پدری هم مهر مادری می خواهد که در کنار همدیگر به نتیجه میرسد.
اگر بخواهید به راهنمایان در جهت پیشبرد اهداف کنگره۶۰ راهکار بدهید چه می گوئید؟
همه افراد کنگره وقتی می آیند در قسمت راهنمایی قرار می گیرند خودشان این چارچوبها را رعایت کردند و میدانند که راهکار، قوانین و حرمتها است چون وقتی این حرمت ها و قوانین گذاشته می شود، اول از همه برای رعایت حال شخصی که خدمتگزار آن قسمت است و در چارچوب راهنمایی خدمت می کند؛ چون سفر اولی معلوم نیست آیا بیاید به رهایی برسد یا نه؟ در نتیجه حفظ قوانین و حرمتهای کنگره برای حفظ راهنمایی است که در آن چارچوب درحال حرکت است و برای حفظ چهارسال دورهٔ تجربه، آسایش و آرامش و خدمتی باید باشد که در این چارچوب طی می کند.
مهم ترین تأثیری که کنگره روی پندار، گفتار و کردار شما داشت چه چیزی بود؟
تأثیری که روی من داشت این بود که همیشه سعی می کنم بهترین خودم باشم؛ چون این مسئلهای که شما فرمودید یک دانش و علم چندین هزار ساله است که باید اتفاق بیافتد و نمی توانیم بگوئیم که با یک آموزش چند ساله بتوانیم به آن برسیم یک دوره ای است که انسان باید با یک تفکر یا پندار درست و یک زبان درست زندگی کند تا در چارچوب قواعد چهار ستون تفکری انسان بنشیند من هم به نوبه خودم سعی می کنم اینها را یاد بگیرم واقعیت این است که ما همیشه آن چیزی که می بینیم نیستیم خودمان در افکارمان خودمان را بهتر میشناسیم شاید بعضی وقتها برای ما یک حرف ساده باشد ولی شخصی از زبان ما می رنجند و ناراحت می شوند شاید ما یک حرکتی یا کاری را انجام می دهیم به زعم خیلی ها مفید نیست به شخص آسیب بزند، تا ما بتوانیم اینها را به تعادل برسانیم باید خیلی روی خودمان کار کنیم و چیزی که خیلی مهم است در بیرون هیچ اتفاقی نمی افتد، هراتفاقی می افتد در درون ما است. ما در قوانینمان که وادی ها را صحبت می کند و چارچوب و شاهکله کنگره ۶۰ است همین پندار، گفتار و کردار است که بتوانیم آرام آرام اینها را در افکارمان، گفتار و عمل انجام بدهیم که کنگره هم این موارد را انجام داده که به اینجا رسیده است و هر شخصی به اندازه خودش این تمرینات را انجام داده است که این مسئولیت ها و نقش ها را انجام می دهد، امیدوارم بتوانیم درسش را کاملتر کنیم.
این اشتیاق خدمت از کجا نشأت می گیرد؟
از آموزش است، از شوق دانستن است و شاید از شوق اینکه من کیستم. وادی اول است که می گوید "با تفکر ساختار ها آغاز می گردد." من خودم نمی دانستم ساختار و تفکر چیست؛ من هرچیزی که در فکرم می آمد فکر می کردم تفکر است، الان هم همین طور است هرچیزی که در سرم می آید فکر می کنم تفکر است، نمی دانم، جایگاه تفکر و ذهن را نمی توانم هنوز از هم جدا کنم، شوق دانستن اینها شاید انسان را به جایگاهی می رساند که بتواند بیشتر روی وادی ها کار کند وادی ها چه می گویند؟ وقتی میگوید "هیچ مخلوقی جهت بیهودگی نیست" آن مخلوق کیست؟ من را می گوید، میز، جانور یا همه چیز را میگوید؟ وقتی که می گوید "به خداوند مسئولیت ندهید" یعنی ما از شخصی طلبکاریم، خداوند را زورگیر قرار بدهیم که طلب ما را از شخص بگیرد، خدا را تا چه حد می شناسیم؟ وقتی مسئله توکل و رضا و تسلیم صحبتش میشود در سختترین شرایط به چی کسی توکل می کنم؟ یا باید خداوند را در جایگاه خدایی قبول داشته باشم یا انسان را در جایگاه انسانیت قبول داشته باشم و شناخت خودم از این موجودیتی که به نام انسان دارم چیست؟
در کنگره گفته میشود که جایگاه افراد را انتخاب می کند این انتخاب به چه ایدهآلی در فرد بستگی دارد؟
عملکرد، چون در طول مسیر عملکرد و پرستیژ افراد است که جایگاه افراد را مشخص می کند که آن مهر و محبت و جایگاهی را که در جمع به دست می آورد به عنوان مرزبان، ایجنت، دیدهبان و خدمتگزاری که در کنگره است رفتارها است که آن را انتخاب می کند، همانطور که در نوشتارهای ما است و آقای مهندس زیاد فرمایش کردند که ما دروغ را انتخاب نمیکنیم، عملکرد ما، دروغ ما را انتخاب می کند، همانطور که صداقت براساس اعمال و کردار من میآید جایگاهش را در کلام من پیدا میکند و همین طور برعکس آن صادق است. جایگاه ها، آدم ها را براساس عملکردشان و درسی که در کنگره یاد می گیریم انتخاب می کند که در چه جایگاهی باشیم، خدمتگزار باشیم و بتوانیم یاد بگیریم.
شما عشق بلاعوض را چگونه معنی می کنید؟
شاید چیزی باشد که هیچ خواسته ای در کنارش نباشد، شاید لجبازی در آن نباشد، هر رفتاری که کسی با ما دارد از طریق انتقام و پاسخ دادن با آن برنیاییم به نظر من وادی چهاردهم که محبت است باید ۱۳ وادی را طی کنی همهٔ این وادی ها را وقتی طی کردی آن موقع تازه به وادی چهاردهم می رسیم آن موقع شاید درک بکنیم محبت چه است که بتوانیم بگوئیم عشق بلاعوض چه است. اندازه خودم میگویم شاید واقعا هیچ درکی از عشق بلاعوض نداشته باشم؛ ولی در حال تمرین هستم که عشق بلاعوض را یاد بگیرم و ببینم محبت چگونه است.
چگونه بین خواسته های شخصیتان و نقشی که در کنگره دارید تعادل برقرار می کنید؟
در چند CD قبل آقای مهندس گفتند ما در چند جهان زندگی می کنیم، جهان خواب، جهان تفکر و جهان جسم بود. این هنر است که ما بتوانیم هم زمان سرجایشان انجام دهیم اینکه بگوئیم انجام می دهیم واقعا نیست به آن شکل موفقیت آمیزی که شاید از خودمان و زندگیمان طلب داریم نیست؛ ولی به جای خودش و این موفقیت هایی که دیگران میبينند تا خود ما میبینیم متفاوت است ما اگر بتوانیم زندگیمان را براساس آموزش ها و توقعاتی که از خود من است به عنوان یک موجودی که من این آموزش ها یاد میگیرم برای چه، من به عنوان یک فرد زندگی می کنم و خدمت می کنم برای چه؟ الان بچه های ما در لژیون سردار خدمت می کنند برای چه؟ خود شما برای چه خدمت می کنید؟ مرزبانهای خانم برای چه خدمت می کنند؟ احتیاجی است که شما اینجا بیایید؟ جز این است که انسان بخواهد معنی انسانیت خودش را که در طلبش است در آموزش ها بتواند پیدا کند؛ پس بنابراین ما در جهان تفکری خودمان هستیم که براساس نیاز فیزیک انسان شکل می گیرد؛ چون اگر من این تجربه را نداشته باشم، با افراد نتوانم گفتوگو کلامی یا رفتاری داشته باشم هیچ وقت آن زندگی تفکری برای من به وجود نمی آید و آزمون و خطایی هم پیش نمیآید، در نتیجه من نیاز دارم به این رفتار و کردار که بتوانم زندگی افکار و در نتیجه نفس خودم که در خواب آقای مهندس صحبتش را میکند ببینم، درخواب هم ببینم مصرف کننده نیستم این درچارچوب قواعدی است که از لحاظ فیزیکی داریم آن را تجربه می کنیم.
آموزش های کنگره چه تاثیری روی زندگی شخصیتان گذاشته است؟
زندگی ما شده خودمان، افکارمان، هدفهایمان که هدفهایمان متفاوت است، خودمان را پیدا کنیم، خدمت کنیم، اینکه مسئولیتهایم را درست انجام بدهم، جایگاه خودم را بتوانم پیدا کنم و خودم را بهتر ببینم.
پس از گذشت چندین سال خدمت کنار آقای مهندس از نظر شما ویژگی بارز آقای مهندس چیست؟
ویژگیای که آقای مهندس دارند، پنهانکار نیستند، ما همیشه موفقیتی که به دست می آوریم می گوئیم من انجام دادم، اگر دقت کنید آقای مهندس از زمانی موفقیت هایی که کنگره این اواخر به دست آورده همیشه یاد کسانی که روز اول شروع کردند و در کنارشان بودند، همیشه آن ۸ نفری که سالهای اول با ایشان شروع کردند از همگی به نیکی یاد می کنند و آن دوره ای که گذراندن برای تجربه کردن که تشکلی را چگونه آغاز کنند همیشه از آنها به نیکی یاد میکنند، از اساتیدشان همیشه به نیکی یاد میکنند و یادآوری و شکرگذاری که از خالق و خداوند خودش دارد این موفقیت و بار را دارد، درصورتی که من نوعی اگر جایی کسی دست ما را گرفته یادمان می رود ممکن است بگوئیم من کردم تنها بودم؛ ولی همیشه کسانی هستند پشت سر آدم که باعث موفقیت ما هستند که به این جایگاهی که الان هستیم برسیم. آقای مهندس ویژگی زیاد دارند یکی دیگر از ویژگی هایی که دارند، هر صحبتی که میکنند با غرض نیست؛ اگر اشتباهی می شود فقط به جهت یادآوری اشتباه عنوان می کنند به جهت سرکوفت و سرزنش نیست همان موقع می گویند و سریع یادشان می رود اگر بروی معذرت خواهی کنی می گویند چه کار کردی یادشان نیست؛ چون غرضی ندارند برای همین رفتارشان و صحبتی که دارند تأثیرگذار است و برای همین آدم ها صداقت را به خودشان یاد میدهند که با خودشان صادق باشند، به خاطر همین ما وقتی می رویم پیش آقای مهندس سعی می کنیم بهترین شکل خودمان را نشان بدهیم شاید آن نباشیم؛ ولی با شخصی و نیرویی سروکار داریم که سعی می کنیم که بهترین نوع خودمان که تأثیرگذار است انجام بدهیم که وقتی بیرون می آییم حس و حالش با ما است و آن حس و حال همیشه کمک میکند که ما در جهت آن ویژگی و تفکر حرکت کنیم.
مسئول مصاحبه: همسفر افسانه، راهنما همسفر الهه(لژیون پنجم)
عکاس: همسفر رها(مرزبان خبری)
ارسال: همسفر نرگس (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی دکتر مسعود
- تعداد بازدید از این مطلب :
181