جلسه دهم از دوره سیزدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی چرمهین ویژه مسافران و همسفران با استادی راهنما مسافر مجید، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر افشین با دستور جلسه " جهانبینی 1و2 و جشن دهمين سالروز رهایی مسافر راهنما سعیدمحسن " پنجشنبه 18 اردیبهشت ۱۴۰۴ ساعت 16 آغاز بکار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مجید هستم یک مسافر، هفته دیدهبان را به تمامی خدمتگزاران کنگره ۶۰، چه در گذشته و چه حال، تبریک میگویم. دیدهبانها ستونهای کنگره ۶۰ هستند. ضمن تبریک و تقدیر از این عزیزان، امیدوارم در هفته دیدهبان به نحو شایسته از آنها قدردانی شود. حضور یکی از دیدهبانها در هر شعبه فرصتی است تا از زحمات بیدریغ آنها سپاسگزاری کنیم. به عنوان ایجنت، شاهد تلاشهای بیوقفه دیدهبانها برای ارتقای سطح کیفی آموزش و امکانات رفاهی بودهام. شاید برخی، بهویژه سفر اولیها، ارتباط نزدیکی با این عزیزان نداشته باشند، اما در پشت صحنه، دیدهبانها فداکارانه فعالیت میکنند. در مقایسه با ادارات که دسترسی به مدیران دشوار است، مسئولان و دیدهبانهای کنگره بهراحتی در دسترس هستند و این امکان را فراهم میکنند تا مشکلات و مسائل را مطرح و حل کنیم. دیدهبانها بخشی جداییناپذیر از کنگره هستند؛ آنها خود روزی در سیستم درمان بودهاند و اکنون به دیگران کمک میکنند. مهدی صدیقی به نمایندگی از دیدهبانان در این نمایندگی حضور خواهد داشت. ایشان فردی کوشا و پرتلاش هستند و برای توسعه شعب استان اصفهان زحمات زیادی میکشند. دستورجلسه اول در مورد جهانبینی ۱ و ۲ و است و دستورجلسه دوم جشن دهمین سال رهایی آقا سعید محسن است. در ابتدا به جهانبینی ۱ و ۲ میپردازم. جهانبینی، حلقه گمشده درمان اعتیاد در دنیاست. با بررسی کنگره ۶۰ و خواستههای آن از مسافران و همسفران، متوجه میشویم که این سبک در هیچ کجای دیگر دیده نمیشود. کنگره تنها جایی است که بر تغییر خود و اندیشه تأکید دارد و هدف والا را تغییر میداند. تنها شرط پذیرش در کنگره ۶۰، خواست تغییر است. جهانبینی، نوعی نگاه، برداشت و اندیشه سالم و انسانی است که در پندار، فکر، اندیشه، اهداف، گفتار و کردار سالم خلاصه میشود. جهانبینی ۱ و ۲ نکات ابتدایی بسیاری را به ما میآموزد؛ دانایی، ترس، ناامیدی و منیت. منیت، سدی است که مانع یادگیری از دیگران میشود. ما نمیدانستیم تفکر، آموزش و تجربه چیست و چگونه از اشتباهات درس بگیریم. مطالب جهانبینی ۱ و ۲ بسیار گسترده است. به نظر من، مسلط بودن به این مباحث، آرامش را به ارمغان میآورد. هدف ما از کار بر روی جهانبینی ۱ و ۲ رسیدن به آرامش، درمان و صلح است. تغییر در انسان تنها با افزایش علم و دانش رخ میدهد. زمانی که علم و دانش به سطح معینی از نظر کمی و کیفی برسد، فرد میتواند سبک جدیدی از زندگی را پیش ببرد که نه تنها به او آسیب نمیزند، بلکه باعث آرامش و صلح درونی و بیرونی او میشود. گاهی ما با خود و گاهی با دیگران در جنگ هستیم. باید این دو را حل کنیم. ۵۰ درصد مطالب به من و ۵۰ درصد به دنیای بیرون مربوط است. اگر بتوانم ۵۰ درصد درونی را کنترل و هضم کنم و خود را مقصر بدانم، ۵۰ درصد بیرونی نیز حل خواهد شد. وقتی بدانم چگونه با خود رفتار کنم، میتوانم با دیگران نیز رفتار مناسبی داشته باشم. امیدوارم بتوانیم جهانبینی ۱ و ۲ را به خوبی آموزش ببینیم و یاد بگیریم. حتی اگر سالها کار کنیم و راهنما و دیدهبان شویم، باز هم به این آموزشها نیاز خواهیم داشت. نکته مهم، کاربردی کردن این آموزشهاست. اگر عمل نکنیم، نتیجه نمیگیریم.

دستورجلسه دوم:
در مورد جشن تولد آقا سعید محسن و همسفر محترمشان، خدا را شکر که عزیزانی داریم که سراسر خدمت، آموزش، مهر و محبت هستند. ۱۰ سال حضور در کنگره ۶۰ نشاندهنده فهم و درک والای این عزیزان است. کنگره چیزی جز نجات و احیای انسانها نیست و این دو عزیز نقش مهمی در این امر ایفا میکنند. خدمت این عزیزان برکت دارد. ۱۰ سال از رهایی یک عزیز میگذرد و او و مادر مهربانش در کنار او خدمت میکنند. سعید محسن عزیز، پسری خوشقلب، مهربان و صادق بود. او از اولین کسانی بود که درمان اعتیاد به دخانیات را در اصفهان آغاز کرد. پذیرش یک ایده نو بسیار ارزشمند است. سعید محسن عزیز پذیرفت که تغییر کند. مسافران معمولاً تسلیم شده و کمک میطلبند. سعید محسن سفر بسیار خوبی داشت و درمان شد. خدمت و نعمت با هم مترادف هستند. با خدمت، درهای نعمت به روی انسان باز میشود. ایشان یک دوره در کسوت راهنمایی خدمت کردند و باعث رهایی بسیاری از عزیزان شدند. در ادامه، به عنوان راهنمای ویلیام وایت خدمت کردند. همه خدمتگزاران باید از فیلتر لژیون ویلیام وایت عبور کنند. ایشان یک دوره ایجنتی را نیز پشت سر گذاشتهاند. همه اینها نشان میدهد که ایشان در حال یادگیری و آموزش هستند. خدمت سعید عزیز و همسفر محترمشان در جایگاه ایجنت همسفران را تبریک عرض میکنم.
من یک نمونه از جهانبینی را نیز آوردهام. این دفتر سختیها ۱۸ صفحه شده و من هم در حال آموزش دیدن هستم. با آموزش، خیر و برکت نیز جاری میشود. اگر جهانبینی قوی نباشد، نمیتوان با سیاهیها و زشتیها مقابله کرد.

اعلام سفر مسافر، سلام دوستان سعیدمحسن هستم یک مسافر، آنتیایکس مصرفی تریاک، شیره، هروئین، شیشه، الکل، مدت تخریب 8 سال، راهنما مهدی حسینی، مدت سفر 11 ماه 27 روز، متد درمان DST، داروی درمان OT، رهایی 10 سال 2 ماه، سفر سیگار، راهنما مجید اعتباریان، مدت سفر 10 ماه 27 روز، رهایی 10 سال 2 ماه، ورزش در کنگره والیبال
سخنان مسافر:
سلام خدمت دوستان سعید محسن هستم یک مسافر، خداوند را شاکرم که بار دیگر در کنگره ۶۰ حضور دارم تا در این جایگاه، آموزش بگیرم. از خانواده آقای مهندس دژاکام سپاسگزارم. اگر این خانواده با ازخودگذشتگی و بذل آبرو، راه درمان اعتیاد را در اختیار ما نمیگذاشتند، من، سعید محسن، امروز در این جایگاه نبودم و سرنوشت نامعلومی در انتظارم بود. شاید در این بُعد نبودم و در بُعدی دیگر، با اعتیاد دست و پنجه نرم میکردم. این رحمت خداوند بود که آقای مهندس بستری فراهم کردند تا از دام اعتیاد رها شویم و به دیگران خدمت کنیم. همچنین از راهنمای DST، آقای علی حسینی و آقای مجید اعتباریان راهنمای وایت، که زحمت برگزاری تولد ۱۰ سال رهاییام را پذیرفتند، تشکر میکنم. همینطور از مادر گرامی و راهنمای ایشان سپاسگزارم. وجود همسفر، بال پروازی است برای مسافر تا به خوبی سفر کند. پیش از کنگره، تاریکیهای زندگیام بسیار زیاد بود. هیچ تجربهی ترکی نداشتم. زمانی که وارد کنگره شدم، مشاور تازهواردین گفت درمان، ۱۰ تا ۱۱ ماه طول میکشد و من متوجه شدم که راه درمان من اینجاست. در کنگره، در طول هر دو سفرم، فرمانبردار بودم. هیچ ترسی در کنگره ۶۰ نداشتم و یقین داشتم که درمان میشوم. محبتها را خالصانه و بدون چشمداشت میدیدم و فهمیدم که خدمتگزاران، چیزی دریافت میکنند که ارزشی بسیار بالاتر از مادیات دارد. این تفکر در من شکل گرفت که باید شال راهنمایی بگیرم تا بفهمم به ازای خدمت به دیگران، چه چیزی دریافت میکنم. از آقا مجید، با وجود منیت زیادی که داشتم، آموزشهای بسیاری گرفتم تا بتوانم خدمتگزار باشم و در این جایگاه قرار بگیرم. من با مصرف شیشه، آسیبهای فراوانی به خود وارد کردم. شیشه را برای تفریح و سرگرمی مصرف نمیکردم، بلکه هدفم ترک شیره سوخته و تریاک بود؛ اما متاسفانه درگیر مصرف شیشه و مواد دیگر شدم. بزرگترین آسیبی که به من زد، از بین رفتن اعتبارم بود. هزار مرتبه خدا را شکر که در کنگره، اعتبارهای جدیدی به دست آوردهام. این لطف خداوند به من بوده است و اینکه اکنون ۱۰ سال رهایی دارم، به دلیل آموزشپذیر بودن و فرمانبرداری از راهنمایم است. همه دوستان بدانید که برای هر نوع مادهای که مصرف میکنید، راه درمان وجود دارد.
.jpg)
سخنان راهنمای همسفر:
سلام دوستان مهین هستم راهنما و همسفر، خداوند بزرگ را شاکرم که فرصت حضور در این جشن زیبا را به من عطا فرمود. از تمامی عزیزانی که در این نمایندگی تلاش میکنند و از خدمتگزاران گرامی صمیمانه سپاسگزارم. همچنین از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان کمال تشکر را دارم. هفته دیدهبان را پیشاپیش به تمامی دیدهبانان محترم تبریک عرض میکنم. به علاوه، جشن دهمین سال رهایی آقای سعید محسن را به ایشان، خانواده گرامیشان و راهنمای محترمشان تبریک میگویم. تبریک ویژه خدمت خانم مرضیه عزیز، که به راستی همچون یک همسفر نمونه در کنار آقا سعید بودهاند. در آغاز، پذیرش اعتیاد فرزندشان برای ایشان بسیار دشوار بود. هیچ چیز سختتر از آن نیست که مادری شاهد آب شدن فرزندش در برابر چشمانش باشد و کاری از دستش برنیاید، چرا که فرزند پارهای از وجود انسان است. خانم مرضیه با مشاهده تغییرات در کنگره، به آن ایمان آوردند و به سرعت به این باور رسیدند که اعتیاد قابل درمان است. ایشان همواره فرمانبردار و همسفری نمونه برای مسافر خود بودند، به طوری که مسافرشان توانست سفر ایکس و سفر سیگار خود را به طور همزمان به پایان برساند. خانم مرضیه خدمتگزاری دلسوز و علاقهمند به خدمت بودند و توانستند شال راهنمایی را دریافت کنند. اکنون نیز در جایگاه ایجنتی خدمت میکنند و من برای ایشان آرزوی موفقیت روزافزون دارم.
سخنان همسفر:
سلام دوستان مرضیه هستم یک همسفر، خداوند مهربان را بسیار سپاسگزارم که امروز رحمتش شامل حالمان شد و توانستیم تولد ده سال رهاییمان را جشن بگیریم. تقدیر و تشکر ویژه دارم از جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان، ایجنت محترم شعبه چرمهین و تمام عزیزانی که از شعبات دیگر تشریف آوردند و در این جشن ما را همراهی کردند. همچنین تشکر میکنم از راهنماهای DST و ویلیام مسافرم که زحمات زیادی برای رهایی مسافرم کشیدند و راهنمای عزیز خودم، خانم مهین عزیز، تشکر ویژهای دارم از مسافر خودم، سعید محسن عزیز، که سفر خوبی را پشت سر گذاشت تا امروز ما به این حال خوش برسیم. واقعیت این است که این تولدها هر کدام یک پیامی دارند و پیامش برای من این است که یادم نرود ده سال پیش کجا بودم و چه حالی داشتم؛ شبها خواب نداشتم و اشکهایم بند نمیآمد، چون باور اینکه فرزندم مصرفکننده است برایم سخت و غیرقابل هضم بود. تا اینکه با گذشت جلسات تازهواردین پذیرفتم که فرزندم مصرفکننده است و در جلسه سوم، خودم را به عنوان یک تازهوارد معرفی کردم. آقای مهندس در سیدی حلقههای آفرینش و سختیها فرمودند: “سختیها باعث میشود ما چراغ راه و مسیری داشته باشیم که مسیر برای ما روشن شود.” هفته گذشته جهانبینی ۱ و ۲ را داشتیم. جهانبینی یعنی با وجود مشکلات، من بتوانم کنارش آرامش داشته باشم و در تعادل باشم. انشاءالله که این جشنها همیشه مستدام باشد. سعید محسن برکت زندگی من است و من خیلی او را دوست دارم ولی به او وابسته نیستم؛ زیرا روشنایی را وارد زندگیم کرد و همیشه بهترینها و خوشبختیها را برای سعید محسن عزیزم از خداوند خواستارم. صحبتم را با یک شعر به پایان میرسانم:
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که پس از عمر چه ماند باقی؟
مهر است و محبت است و باقی همه هیچ

تایپ : مسافر رضا لژیون یکم، مسافر فریدون لژیون یکم، مسافرحسین لژیون سوم
ارسال : مسافر عسگر
- تعداد بازدید از این مطلب :
145