نهمین جلسه از دوره هفدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، ویژه مسافران نمایندگی ملایر، با استادی راهنما مسافر علیمحمد، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر وحید، با دستورجلسه «جهانبینی ۱ و ۲» روز پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی محمد هستم مسافر
در ابتدا از خدای خودم کمال تشکر و قدردانی را دارم که مسیر راه را برای من هموار کرد تا با کنگره شصت آشنا بشوم. از راهنمای درمان خودم آقای امیرحسین سپاسگزارم با آموزشهایی که دادند و چراغ راه ما شد. در ادامه حرکت ما در راستای به کمال رسیدن است و این لیاقت میخواهد که ما انسانها در اینجا قرار بگیریم. دستورجلسه در رابطه با جهانبینی یک و دو است آن چیزی که ما الان اینجا دور هم جمع شدیم اون عدم شناخت ما نسبت به جهان بیرون و درون خودمان بود چون نه احساس داشتیم نه ادراک داشتیم نه برداشت و نه چیزهایی که ما انسانها برای بیداری ما لازمهی کار بود ازش فاصله گرفته بودیم. آن جهانبینی بود یعنی درست زندگی کردن را بلد نبودیم بر مبنای تفکرات غلط یک مسیر را میرفتیم منتها به بن بست میخوردیم و این باعث میشد که ما نزول پیدا بکنیم و همیشه نق میزدیم و همه را مقصر تقصیرات خودمان میدانستیم چون که مسیر را بلد نبودیم منتها چیزی که ما الان با آن سر و کار داریم درست زندگی کردن است چه جایی بهتر از کنگره شصت است که این آموزشها را به ما یادآوری میکند که ما اگر میخواهیم درست زندگی بکنیم باید قوانین بازی را بلد باشیم قوانین بازی به ما چه میگوید؟ میگوید که چطور باید در جامعه در خانواده و در جاهایی که انسانها خرد جهانی و قوانین الهی برای ما وضع کرده باید آنها را به درستی انجام بدهیم هر چیزی که خداوند برای مخلوقاتش آن قوانین و حرمتها را وضع کرد این وظیفه ما انسان ها است که درست به آنها عمل بکنیم اگر تخطی بکنیم اگر قوانین را زیر پا بگذاریم خب محکوم به شکست هستیم و باید مجازات بشویم اعتیاد هم جزئی از این مجازات خداوند است منتها به نظر من یک مجازات شیرینی است خداوند اگر تلهای گذاشت خودش هم آن تله را برای ما باز کرد تا ما راه درست زندگی کردن را یاد بگیریم شاید قبلا در زندگی قبلی خود من یک مسیر اشتباه رفتم و خداوند به خاطر اینکه من را آگاه بکند و مسیر راه درست را به من یاد بدهد من را در مسیر تاریکیها قرار داد تا به وسیله اعتیاد آن شناخت خودم را نسبت به خودم و اطرافیانم پیدا بکنم ولی باید مسیر پیدا میشد باید آن تاریکیها آن عذابها باید کشیده میشد باید آن سختیها و مشقتها را انسانها تجربه بکنند تا قدر عافیت بدانند، یعنی چه؟ یعنی اینکه اگر ما سختی نکشیم به آرامش نمیرسیم. مسیر زندگی ما صعبالعبور است، سختیها دارد باید تلاش کنیم کوشش بکنیم تا در ادامه مسیر بتوانیم در یک آرامش خاصی قرار بگیریم ولی باید آن پلهها را یاد بگیریم یک کسی که الان به مدرک بالا و بالاترین میرسد باید الفبای موضوع را یاد بگیرد کلاس اولی که میخواهد برود کلاس دوم، سوم و الی آخر تا به مقطع بالاتر میرسد دانشمند یا دکتر میشود چون الفبای زبان را یاد گرفته و در ادامه تحصیلاتش بالا رفت و باعث شد که که حالا به مدارج بالاتری برسد در کنگره هم به همین شکل است یک رهجویی که وارد کنگره میشود باید قوانین بازی اینجا را یاد بگیرد باید جهانبینیها را یاد بگیرد باید اصول و حرمتها را یاد بگیرد اگر در این بازی قرار نگیرد و به قول ما خودمان اگر جرزنی بکند و سیدیها را ننویسد و در کارش کمفروشی بکند خب باید مجازات بشود. در جهانبینی به ما چه آموزش داده میشود؟ به ما آموزش داده میشود که ما دانایی خود را بالا ببریم باید تفکر بکنیم آموزش بگیریم و تجربه کسب بکنیم اگر این سه مقوله را ما یاد نگیریم خب به آن دانایی که صحبتش میشود در کنگره برای ما انسانها اگر این را آویزه گوشمان نکنیم خب بر میگردد به مثلث جهالت، منیت ما باعث میشود ما آموزش نگیریم ترس ما باعث میشود تفکر درست نداشته باشیم و الی آخر. ولی چیزی که در جهانبینی به ما داده میشود آن مصالح و غذای ما و خوراک ما است برای شناخت ما انسانها نسبت به خودمان نسبت به جامعه مان ما اگر این خوراکها را در کنگره یاد نگیریم گوش ندهیم و کاربردی نکنیم خب قطعا عملکرد مناسبی در زندگی شخصی و جامعه نداریم یک وقتی من خودم بارها در لژیون صحبت این را کرده بودم هنوز آثار آن تخریبهایی که در در و دیوارهای خانهی ما است هنوز پا برجا است. اینها را من الگوی خودم قرار دادم وقتی که نگاهشان میکنم که جای مشت من روی دیوار است یا اینکه درب شکسته یا هر چیز دیگر وقتی خودم را مقایسه میکنم با الان میبینم که خیلی تغییر کردم خب این تغییرات بخاطر چیست؟ به خاطر این جهانبینی است که کنگره شصت به ما آموزش داده خب ما اینجا یاد میگیریم که بیرون چطور درست زندگی کنیم آن قوانینی که آقای مهندس صحبت میکنند برای این نیست که بخواهد آن سیدی را پر بکند و بخواهد رفع تکلیف بکند ایشان آموزگار ما است و این پند برای ما است تا مسیر درست زندگی کردن را یاد بگیریم حالا هر کسی به اندازه لیاقتی که دارد از آن جهانبینیها که در رابطه با کنگره صحبت میکند آن را برداشت میکند یک وقتی ما میبینیم که شاید حتی یک راهنما یا یک خدمتگزار شاید اینجا یک چهره معصوم و پاکی داشته باشد ولی در عمل آن واقعیت ندارد ولی در ادامه ما داریم اصلاح میشویم تصفیه و پالایش میشویم که آن ناخالصیهای درونمان را پیدا بکنیم وقتی که این ناخالصیها پیدا شد و جدا شد و یکی یکی کنار گذاشته شد میشود مثل آن استخر زلالی که حتی میشود کف استخر را هم دید این به خاطر چیست؟ به خاطر اینکه عاری از هرگونه آلودگیها است. یک راهنما زمانی مدرک راهنمایی را میگیرد که این خصایص اشتباه را از درون خودش پاک بکند به وسیله همین جهانبینی. شما هر کدام که اینجا نشستید آینه عبرت همدیگر هستید. ما یک معلم داشتیم، عذر میخواهم با این لحن صحبت میکنم! میگفت که حمال کتابها نشوید اینکه کتابها را با خودتان میآورید مدرسه و میبرید این کار حیوانات چهارپا است اگر میخواهید برداشت بکنید باید از این مطالب درس بگیرید باید یاد بگیرید که استفاده بکنید در کنگره هم به همین شکل است آنهایی به رهایی میرسند که تابع قوانین و مقررات کنگره شصت باشند امیدوارم اینها را سرلوحه کار خودمان قرار بدهیم تا به آن آرامشی که آقای مهندس صحبت میکنند دست پیدا بکنیم. به افتخار خودتان دست بزنید.
اعلام رهایی نیکوتین مسافر حسنرضا لژیون یکم


عکاس و تایپ: مسافر علی لژیون چهارم
تنظیم و ارسال: مسافر وحید لژیون چهارم
مسافران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
119