دومین جلسه از دوره سوم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی سنایی نیشابور در روزهای پنجشنبه با استادی مسافر راهنمای محترم مهدی، نگهبانی مسافر امیر و دبیری مسافر حمید، با دستور جلسه «جهانبینی 1 و 2» مورخ ۱۴۰۴/۰۲/۱۸ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
(18).jpeg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، مهدی هستم یک مسافر. در ابتدا خدا را شکر میکنم که به من این اجازه را داد که در این جایگاه بنشینم و خدمت کنم. از نگهبان و دبیر تشکر میکنم و همچنین از آقای رضای دشتی به خاطر واگذاری این خدمت. شاید من از ده سال قبل تا الان انقدر استرس نداشتم، خودم هم نمیدانم، اما انرژی اینجا خیلی زیاد است. اینجا اولین باری است که من استاد جلسه شدم و این جو کمی برایم سنگین است. به قول استاد امین، خیلی باید توفیق داشته باشد آدم که بتواند در این جلسات شرکت کند و من شاکرم که این توفیق را پیدا کردم.
تعریف جهانبینی برای هر کسی متفاوت است، ولی زمانی که من وارد کنگره شدم و با جهانبینی کنگره آشنا شدم، تازه فهمیدم که هیچ چیزی از دنیا خبر نداشتم. آنچه که ما نسبت به کل هستی، جهان درون و بیرون، برداشت و ادراک میکنیم، جهانبینی نام دارد. یک قسمت از جهانبینی مربوط به جسم است که آقای مهندس میفرمایند: باید اول جسم خود را بشناسم، چرا که خداوند بدن سالم و با کارکرد بالا به من داده و من با مصرف مواد آن را تخریب کردهام. با تخریب جسم، روان من هم به هم ریخت. چون ما در کنگره مثلثی داریم به نام «جسم، روان، جهانبینی»، که این سه کاملاً به هم مرتبط هستند.
معمولاً درمان جسم و روان با هم پیش میروند. وقتی ما شروع به درمان جسم میکنیم، خود به خود روان هم شروع به درمان میکند. اما جهانبینی که ما در کنگره یاد میگیریم، چیست؟ یعنی اینکه من باید یاد بگیرم چطور زندگی کنم. خیلی ساده است، قانون اول زندگی آموزش گرفتن است. انسان از زمانی که پا به هستی گذاشته شروع به آموزش گرفتن کرده است. طبیعت به انسان خیلی چیزها را یاد داده و آموزشهایی که طبیعت به ما میدهد، شاید نابترین آموزشهایی باشد که هیچجا پیدا نمیشود.
ما سه سفر در کنگره داریم: سفر اول از مصرف مواد تا قطع آن که سفر ابتدایی ماست. در این سفر همزمان با درمان جسم، روان ما هم در حال درمان است، چرا که با جسم ناسالم نمیتوان روان سالم داشت. در دیگر انجیوها فقط روی بحث روان کار میکنند، ولی آقای مهندس کشف کردند که اگر جسم ما درمان نشود، ما آموزشی نخواهیم داشت. جهانبینی در کنگره ضلعی است که همراستا با روان و جسم پیش میرود.
در جهانبینی ما باید دانایی مؤثر داشته باشیم، که این دانایی باید کاربردی باشد. یعنی هر چه آموزش میگیریم، اگر به عمل در نیاوریم، به درد ما نمیخورد. وقتی قوانین زندگی را یاد گرفتی، حتی کسانی که با آنها مشکل داشتی، نیروی مکمل تو میشوند. در ادامه، نیروهای تخریبی و بازدارنده و منفی نقش بازدارندگی دارند، هم مخرب و هم مکمل. اینجا انسان دو راه دارد: یا وارد جنگ میشود، یا راه را یاد میگیرد. یعنی شما یک مسیر را طی میکنید و اگر حست بد باشد، انرژی خوبی نخواهید داشت.
(15).jpeg)
یکی از کارهایی که در جهانبینی باید بدانیم، این است که ماهیت خواستههایمان را بشناسیم. سربازان قلعه دانایی خاصیت خواستههای ما را تشخیص میدهند، آیا این خواسته به نفع یا به ضرر من است. در نهایت، میخواهم بگویم که جهانبینی یعنی زندگی کردن. باید قواعد بازی دنیا را بدانیم، چرا که خدا این بازی را طراحی کرده تا ما جا و نقشم را در این بازی یاد بگیریم. وقتی این را یاد گرفتیم، به راحتی میتوانیم از آن عبور کنیم. این را در کنگره آموختم که زندگی کنم، دوست بدارم و در انتها، در وادی پنجم گفته میشود که به تسلیم و رضا برسیم؛ یعنی مرحله آخر جهانبینی این است که آنچه خدا برای تو مقدر کرده را بپذیری و با شوق به سمتش بروی.
ممنون که به صحبتهای من گوش کردید.
عکس مسافر مرتضی
تایپ مسافر علی
ویراستاری مسافر حمزه
- تعداد بازدید از این مطلب :
137