English Version
This Site Is Available In English

من خودم و مسافرم را در این دانشگاه انسان پرور پیدا کردم

من خودم و مسافرم را در این دانشگاه انسان پرور پیدا کردم

سلام عاتیکه هستم همسفر؛ سفرم را نه با مواد آغاز کردم نه با تاریکی؛ بلکه با غم و نگرانی با اشک‌های شبانه و دعای صبحگاهی آغاز کردم. با کوله‌باری از غم و اندوه وارد این مکان مقدس شدم. در این‌جا آموختم که گذشته را دور بگذارم و من هم همین کار را کردم. نمی‌خواهم از گذشته بگویم؛ می‌خواهم از حال امروزم بگویم؛ من در هر جلسه آموختم که عشق و صبر یعنی چه؟ هر روز بهتر از دیروز پر از امید و دلگرمی مشتاقانه مثل معشوق به دیدار یار می‌آمدم تا در این‌‌جا بیاموزم چگونه با مشکل روبرو شوم و صبر کنم؟ مسافرم نیز همین‌طور بود. من تغییر را در وجودش حس می‌کردم. کسی که همیشه بی‌حوصله بود حتی نمی‌توانست نسبت به زن و فرزند ابراز مهر کند، کم‌کم این تغییر در وجودش پیدا شد و اکنون که به رهایی رسید باید بگویم که ۱۸۰ درجه عوض شد و این حال خوب را مدیون آموزش‌های کنگره۶۰، راهنمایان دلسوز، مهندس دژاکام و خانواده ایشان هستم و از خداوند بزرگ آرزوی سلامتی برای آقای مهندس و خانواده بزرگش و همه خدمتگزاران دلسوز و مهربان دارم که من و امثال من بیاییم اینجا درمان شویم. من این‌جا آموختم که عشق یعنی صبر، حمایت بی‌چشم داشت، ایمان به روشنایی. در تاریک‌ترین لحظات وقتی مسافرم آرام‌آرام رها می‌شد من هم از بند بی‌اعتمادی و ناامیدی رها می‌شدم. کنگره به آموخت که همسفربودن یعنی بال پرواز برای مسافر؛ یعنی مشارکت در رهایی در ساختن و دوباره زیستن. من دیگر آن زن خسته و ناامید دیروز نیستم. با افتخار می‌گویم که من یک همسفرم و هم خودم هم مسافرم را در این دانشگاه انسان پرور پیدا کردم.

با سپاس فراوان از عزیزان خدوم کنگره ۶۰

 
نویسنده: همسفر عاتیکه رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر راحله رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر عطیه (دبیر سایت)
نمایندگی همسفران نیمایوشیج بهشهر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .