جلسه هشتم از دور یازدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی نمایندگی ایران با دستور جلسه" جهانبینی ۱ و ۲" با استادی راهنما مسافر رسول، نگهبانی مسافر اژدر و دبیری مسافر پژمان روز سهشنبه 16اردیبهشت ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

سلام دوستان، رسول هستم، یک مسافر.
ابتدا لازم میدانم از راهنمای محترم، آقای روحالله، بابت فرصتی که برای خدمت و آموزش در این جایگاه به من دادند، صمیمانه تشکر کنم.
دستور جلسه این هفته "جهانبینی ۱ و ۲" است.
جهانبینی یعنی علم و هنر درست زندگی کردن.
زمانی که برای نخستینبار به کنگره ۶۰ آمدم، چند بار سفر را آغاز کردم اما نتوانستم آن را به پایان برسانم. اولین بار در سال ۱۳۹۶ وارد لژیون آقای عطا شدم، اما ادامه ندادم. دلیل آن، ناتوانی راهنما یا ضعف در علم درمان اعتیاد نبود، بلکه مشکل از خود من بود. در آن زمان نهتنها نمیدانستم دقیقاً دنبال چه هستم، بلکه با خودم هم روراست نبودم. فقط آمده بودم که سیگار را ترک کنم، در حالیکه هنوز حشیش هم مصرف میکردم.
آقای عطا به من گفتند که باید اصول کنگره را رعایت کنم: سروقت آمدن، سروقت رفتن، مصرف منظم دارو. اما من هنوز به این مرحله از تفکر نرسیده بودم که صحبتهای راهنما را بپذیرم. با کلهی خودم جلو میرفتم و به جای پذیرش آموزشها، بر اساس افکار نادرستم عمل میکردم.
شش ماه در کنگره بودم ولی از داروی OT استفاده نکردم. در این مدت، راهنمایم میگفت که اگر به چهار جلسه لژیون برسم، نامهام را خواهد زد؛ اما من از سرِ عمد، جلسه سوم را غیبت میکردم تا نامهای دریافت نکنم. لجبازی و بیتوجهی به راهنما، صدمات زیادی به من وارد کرد.
چندین بار به کنگره برگشتم اما نتیجهای نگرفتم. اکنون که به گذشته نگاه میکنم، میبینم اگر در سال ۱۳۹۶ بهدرستی ادامه میدادم، مسیر آسانتری داشتم. اما بالأخره در سال ۱۴۰۳ با لطف خداوند سفرم را آغاز کردم و این بار موفق به رهایی شدم.
در طول این سالها، به لژیونهای مختلفی رفتم: دوباره به لژیون آقای عطا، سپس لژیون آقای منوچهر. اما همچنان با منیت زیاد و بدون توجه به راهنماییها، طبق تفکرات خودم پیش میرفتم. حتی به تهران هم برای درمان رفتم، اما باز هم موفق نشدم. در نهایت، با انتخاب راهنمای محترم، آقای بهرام، وارد مسیری تازه شدم. ایشان مرا از نو ساختند. ابتدا باز هم میخواستم با همان افکار سابق پیش بروم، اما این بار با خودم عهد بستم که گوش به فرمان راهنما باشم و مسیر را درست طی کنم.
سفر سیگار را در لژیون ویلیام تحت راهنمایی آقای روحالله آغاز کردم. ابتدا سفر سیگار و سپس سفر درمان مواد را شروع کردم. این بار با عزمی راسخ آمده بودم. دیگر هدفم فقط درمان سیگار یا الکل یا شربت تریاک نبود؛ آمده بودم تا پرونده اعتیاد را برای همیشه ببندم.
جهانبینی یعنی همین: داشتن تفکر صحیح، تصمیمگیری عاقلانه، و عمل به آنچه درست است.
از اینکه پنج بار سفرم را خراب کردم، پشیمان نیستم. برعکس، خدا را شکر میکنم که در کنار راهنماهای مختلف آموزش دیدم. شاید این خواست خدا بود که من در مسیر آموختن قرار بگیرم. امروز خوشحالم که توانستم در آزمون راهنمایی شرکت کنم و قبول شوم. انشاءالله در آینده، شال نارنجی را از دستان آقای مهندس دریافت خواهم کرد.
با آموزشهایی که از جلسات و لژیونها گرفتم، نوع نگاهم به خود، دنیا، و زندگی تغییر کرد. من همان انسان سابق هستم، اما اکنون آگاهتر. اگر روزی با خودم میگفتم نمیتوانم سیگار را ترک کنم، واقعاً هم نمیتوانستم. اما اکنون با تغییر نگرش و یاری خداوند، توانستم از بند اعتیاد رها شوم.
از تمام خدمتگزاران شعبهایرا، ایجنت محترم، مرزبانان گذشته و حال، و راهنمایان عزیز صمیمانه تشکر میکنم.
سپاسگزارم که به صحبتهای من توجه کردید.

لژیون ویلیام راهنما مسافر روح الله
.jpeg)
اهدای نشان دو سال رهایی لژیون یکم




مرزبان کشیک: مسافر سعید
تایپ، عکس وویراستاری: مسافر ولی لژیون هفتم
ارسال: مسافر محمد لژیون یکم
نمایندگی ایران
- تعداد بازدید از این مطلب :
116