این مبحث مربوط به تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۷۳ میباشد. موضوع مهم که در اینجا مطرح شده است، مسئله جهانبینی است دیدگاه ما به جهان و اینکه جهان را چگونه میبینیم و درک و استنباطتمان از جهان چیست؟ جهانبینی یعنی انسان چکار کند تا بتواند بهتر زندگی کند؛ مثلا شخصی درس میخواند تا پزشک شود، خوب است؛ ولی وقتی پزشک شد نتیجه آن چیست؟ نتیجه کمک کردن به انسانها است، جراحی یا درمان میکند. شغلهای دیگر هم که قصدشان کمک به سایر انسانها است. ما نمیخواهیم فیلسوف یا عارف شویم؛ بلکه قصد داریم درست زندگی کردن را یاد بگیریم تا به آرامش برسیم. انسانها با اندیشه و تفکرشان میتوانند؛ طوری زندگی کنند که در رنج و عذاب باشند و یا در آسایش و راحتی باشند.
همه ادیانی که آمدن بر این باور بودند که خدایی است و زندگی دیگری پس از مرگ وجود دارد انسان موجودی است که بقا دارد و حیات ادامه دارد. روشنفکر کسی است که از چکیده افکار و اندیشهاش راه را نشان دهد، کسی که فکر روشنی دارد و بتواند از تراوشات فکریاش به انسانها کمک کند و هزاران مسئله لاینحل را حل کند و انسانها را از رنج و سختی و بلا نجات دهد وگرنه اگر کسی با افکار و اندیشهاش انسان را به اعماق تاریکیها ببرد که روشنفکر نیست. مولانا میفرماید: روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال خویشتنم؟ ازکجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود؟ چرا بعضی از انسانها از خود غافل میشوند؛ ولی در کارها و زندگی دیگران دخالت میکنند؟ انسان به این دنیا آمده تا درست زندگی کند و هدف فقط رسیدن به خدا نیست؛ بلکه هدف زندگی کردن است.
همه موجودات هستی در حال خدمت کردن به دیگران هستند؛ مثلا درختان میوه میدهند، سایه دارند، آیا خودشان از سایه و میوه خود بهرهای میبرند؟ خیر، موجودات دیگر بهره میبرند؛ چرا انواع و اقسام جانوران و گیاهان به وجود آمدند؟ برای حیات و زندگی کردن است هدف زندگی یا هدف غایی چیست؟ تکامل است، رسیدن به اطلاعات و آگاهی بالاتر است. ما میتوانیم از این محبت و دوست داشتن یا این کمک کردن لذت ببریم؛ پس آمدن ما بهر زندگی کردن است، هم در این جهان، هم در آن جهان و هم در جهان قبلی و در همه جا حیات ادامه داشته و دارد؛ اگر قوانین را رعایت کنیم زندگی لذت بخش میشود و انسان در آسایش و آرامش قرار میگیرد و اگر رعایت نکنیم در سختی و تنگنا و بدبختی و ناکامی و حرمان قرار میگیریم، که در واقع اینها همه جهنم هستند.
کسانی که در راه حق و حقیقت حرکت میکنند؛ اگر چیزی را از دست داده باشند، چه در این جهان چه در آن جهان حتما روزی آن را بدست خواهند آورد؛ موقعی که مرگ اتفاق میافتد؛ یعنی جسم یا جسد از بین میرود، هستی در بعد دیگر تولد دیگر محسوب میشود نوزاد وقتی در شکم مادر هست، تحت کنترل نفس است نفس چیزی است که تعیین موجودیت میکند، چه در ظاهر چه در باطن؟ نفس واحده یا مثلث نفس شامل: نفس، روح و جن است. با به وجود آمدن این مثلث یعنی نفس واحده، روح وارد جسم نوزاد میشود؛ یعنی با به دنیا آمدنش روح در او به صورت گریه دمیده میشود. انسان از مرز بعد زمین تا سومین دایره حیات باید کوله پشتی خود را همراه خودش بیاورد؛ یا به عبارتی انسان باید سه تا حلقه هستی و جهان را طی کند.
مرحله اول کودکی که مرحله آموزش و یادگیری است، که تا بیست سالگی ادامه دارد، مرحله دوم جوانی است که تا چهل سالگی میباشد، که شامل درس خواندن و مدارج تحصیلی و از چهل سالگی تا شصت سالگی کار کردن است، مرحله سوم از شصت سالگی تا هشتاد سالگی میباشد، این مرحله لذت بخشترین مرحله زندگی است؛ چون شخص کار کرده و تجربه کسب کرده است و الان وقت گردش و تفریح است در این مرحله باید شروع به جمع آوری و کوله پشتی خود را پر کند؛ یعنی کوله پشتی آنها باید پر از مطالب مثبت باشد؛ پس آخرین مرحله سوم آنها آرایش جسم و فرمان فکر و عقل است؛ یعنی باید به فرمان عقل برسد و موقعی جسم به آرایش و زیبایی میرسد، که عقل به عنوان فرمانده، فرمان صادر کند و آن موقع آرایش جسم است؛ در واقع مرحله کن فیکون یعنی به هر چه بگوید: شو میشود.
پس این کوله پشتی هر قدر غنیتر باشد، راحتتر است، پرواز مانند پرندگان آسمان است؛ یعنی وقتی بخواهد به جهان دیگر برود مانند پرندگان سبک بال پرواز خواهد کرد؛ اگر کوله پشتی تهی باشد در غم و غصه و ماتم میماند؛ همه چیز برمبنای عقل است؛ هر چقدر محتوای کوله بار قویتر باشد؛ یعنی آن اطلاعات و آگاهی و افکار ما کاملتر باشد، آسوده خاطر میشویم و مسائل در بعد تفکر انجام میگیرد؛ پس عقل را چه چیزی کامل میکند؟ دانایی یا همان مثلث دانایی که شامل: آموزش، تفکر و تجربه میباشد؛ پس کسی که دانش داشته باشد، تفکر هم دارد و تجربه هم کسب میکند؛ سپس عقل ذره ذره زیاد میشود؛ بر عکس کسانی هم در تیمارخانهها به سر میبرند و اینها همانهایی هستند، که کمتر به جمع کردن عقل زحمت کشیدند و اینان در رنج و سختی و در بیغولهها به سر میبرند.
همه موجودات از یک نقطه شروع به جدایی و جذب میشوند. در مسائل و اعمال الهی نباید کوچکترین شکی کرد؛ همه چیز در طبیعت به صورت الگو است همه موجودات از مذکر و مونث تشکیل شدهاند، همه از یک نقطه شروع میشوند و بعد رشد میکنند و زیاد میشوند، انسان باید در زمین و آسمان به دنبال اموراتی باشد که به تکمیل و تسخیر خودش کمک کند؛ چه در حال چه بعد از مرگ باید دنبال چیزی باشد، که خودش را تکمیل و تسخیر کند؛ یعنی خودش را بهتر بشناسد و برای این کار باید خیلی تلاش کند.
منبع: حلقههای آفرینش
نویسنده: همسفر فرخنده رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون یکم)
ویراستاری: همسفر ملیکا نگهبان سایت
ویرایش و ارسال: همسفر کلثوم دبیر سایت
همسفران نمایندگی دانیال اهواز
- تعداد بازدید از این مطلب :
28