استاد سردار: علم فقط دانستن نیست! به علم عمل کردن، علم است. اگر همه بدانند و کاری نکنند، چه تفاوت دارد که اصلاً ندانند! همانطور که عرض شد، هر ذرهاش حکایتی است؛ باید آموخت و عمل کرد و آموزش داد.
نمایندگی دهخدا گفتوگویی را با نگهبان لژیون سردار، همسفر فیروزه ترتیب داده است؛ شما را به خواندن این گفتوگوی سراسر آموزش دعوت میکنم.
همسفر فیروزه به همراه مسافر خود با چندین سال تخریب و مصرف انواع مواد وارد کنگره۶۰ شدند. به مدت ۱۳ ماه با روش DST و داروی OT با راهنمایی همسفر محدثه و مسافر امیر سفر کردند. اکنون ۲۷ روز است که به دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. ورزش مسافرشان بدمینتون و ورزش خودشان شطرنج است. ایشان در جایگاه مرزبانی، سرداری و دنوری خدمت کردهاند. هماکنون در جایگاه نگهبان لژیون سردار مشغول به خدمت هستند.
مسافر شما بهتازگی از بند اعتیاد رها شدهاند. لحظه گرفتن رهایی از دستان پرمهر آقای مهندس چه احساسی داشتید؟
احساسم غیرقابل وصف بود. هنگام تولد فرزند، زیباترین حس زمانی است که نوزاد را در آغوش او قرار میدهند. آن لحظه دوباره برای من تداعی شد؛ زیرا زمانی که فهمیدم فرزندم مصرفکننده است احساس کردم او را برای همیشه از دست دادهام. روز رهایی داخل اتاق آقای مهندس و لحظه گرفتن گل رهایی از دستان ایشان احساس کردم که چقدر خوشبخت هستم و دقیقاً همان لحظه درون خودم از اعماق قلبم فریاد زدم: خدایا شکرت! اگر قابل باشم، دعای خیر خودم را با بندبند وجودم بدرقه راه آقای مهندس میکنم و امیدوارم در جهاد اکبری که آغاز کردهاند، پیروز و مستدام باشند.
در مورد دستور جلسه «وادی دوم و تأثیر آن روی من» کمی مشارکت کنید.
هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد؛ هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. وادی دوم در جهت شناخت خود و جسم ما است و ما را راهنمایی میکند تا خود را بیشتر بشناسیم و دنیای درون را تبدیل به یک شهر آباد کنیم. وادی دوم به من میآموزد که چگونه از تاریکیهایی که تجربه کردهام برای پی بردن به عظمت روشناییها و عبور از گذرگاههای سخت استفاده کنم که آنوقت انسانی کارآزموده و رها شوم. به یاری خدای مهربانم از این گذرگاههای سخت با موفقیت گذر خواهم کرد و انحراف در فکر و اندیشه خود را با حضور در جلسات و تغییر جهانبینی خود اصلاح خواهم کرد.
در وادی دوم نوشتهشده که خوشحالیم که به جنگ نرم خود ادامه میدهیم. منظور از جنگ نرم چیست؟
جنگ نرم، جنگ با افکار و اندیشه انسان است. افکار و اندیشه منفی و مسموم، آرامآرام انسان را نابود میکنند. آقای مهندس با تفسیری بسیار زیبا، جنگ با افکار و اندیشه منفی را جنگ نرم عنوان میکنند.
در طول سفر مسافرتان، بهعنوان یک همسفر چه کمکی به ایشان کردید؟
سعی کردم در این سفر بال پرواز مسافرم باشم. هرکجا که کم آورد، با عشق و محبت شارژش کردم و زمانی که باورش کردم، رها شد.
برای همسفرانی که تازه در ابتدای سفر هستند، چه پیامی دارید؟
این سفر، سفری بس سخت و شیرین است. باید باور کنیم مقصد زیبایی در پیش داریم و برای رسیدن به رهایی و زندگی دوباره باید خستگیناپذیر باشیم. یادمان باشد جادههای زندگی را خدا هموار میکند؛ کار ما فقط برداشتن سنگریزههاست.
چگونه میتوان در کنگره۶۰ قدردان زحمات راهنمایان بود؟ آیا این زحمات را میتوان جبران کرد؟
احترام و قدردانی جزو وظایف اصلی من است. بهپاس زمانی که برای من گذاشتهاند، برای همدردی که با من کردهاند و بابت آموزشهای نابی که با زبان محبت ارائه کردند که همگی باعث شد نگاه من به زندگی تغییر کند، احترام و قدردانی بر من واجب است؛ اما قطعاً قابل جبران نیست.
لطفاً حس و حالتان را نسبت به کلمات زیر بیان کنید.
گل قرمز: قشنگترین و خوشبوترین گلی که در طول زندگی گرفتم؛ چراکه جنسش از عشق و محبت است.
مرزبانی: ۱۴ ماه خدمت عاشقانه و خالصانه با تمام سختیها و دشواریها که بینهایت لذتبخش و سرشار از آموزش است.
سفر اول: برعکس همه سفرهای دیگر، دستخالی رفتم و دستپر برگشتم؛ با حال خراب رفتم و با حال خوب برگشتم.
گلریزان: روزی که عاشقان برای نجات دیگران آستین بالا میزنند، برای حال خوبشان سرمایهگذاری میکنند و سهامی از جنس عشق خریداری میکنند.
در مورد لژیون سردار و انرژی خاص این لژیون یک مقدار صحبت کنید.
لژیون سردار دقیقاً حکم کلاسهای تخصصی را دارد. برای عضویت در این لژیون بایستی آموزشهای اولیه و عمومی را پشت سر گذاشت. هنگامیکه در لژیون سردار عضو میشوید، یعنی فهمیدهاید که دیگران کاشتند و ما خوردیم و حالا نوبت ماست که برای دیگران بکاریم. حال خوب و انرژی خاص این لژیون را نمیشود با کلمات عنوان کرد؛ باید با حضور در لژیون آن را حس کنید.
در کنگره۶۰ میگویند که خدمتها، انسانها را انتخاب میکنند. آیا این درست است؟
دقیقاً همینطور است. خدمت در کنگره یک خدمت معمولی نیست؛ حتماً باید شناخت از آن جایگاه خدمتی حاصل بشود و فرد خدمتگزار باید ظرفیت پذیرش خدمت را داشته باشد. به همین دلیل اگر همه این شرایط مهیا باشد، خدمت خودش انتخابت میکند و اگر به اصرار خدمت را بگیرید، حتماً قبله را گم خواهید کرد.
چه شد که نگهبان لژیون سردار شدید؟
به دلیل خواستهای که از اعماق وجودم داشتم و عشقی که به لژیون سردار داشتم و دارم. به لطف پروردگار و به اذن استاد سردار، این افتخار نصیبم شد و امیدوارم به نحو احسن انجاموظیفه کنم و آموزش بگیرم.
در پایان اگر سخنی دارید، بفرمایید.
خداوندا، انسانهایی که باعث میشوند بذر آرامش در دل دیگران کاشته شود را حفظ کن. خدا را شکر که در کنگره هستم، حرکت میکنم، آموزش میگیرم و درجا نمیزنم. از اعضای سایت نمایندگی دهخدا بابت ترتیب دادن این گفتوگو بینهایت سپاسگزارم.
از همسفر فیروزه بابت وقت ارزشمندی که در اختیار ما قرار دادند، بسیار سپاسگزاریم.
طراح سؤال و مصاحبهکننده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
ارسال: همسفر مطهره رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
همسفران نمایندگی دهخدا قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
102