English Version
This Site Is Available In English

جهان بینی 1 و 2

جهان بینی 1 و 2

چهارمین جلسه از دوره چهل و یکم کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره۶٠ نمایندگی عمان سامانی شهرکرد به استادی راهنمای محترم مسافر پدرام، نگهبانی مسافر مسلم و دبیری مسافر سپهر با دستور جلسه "جهان بینی ۱و۲" سه‌شنبه ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ در ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان پدرام هستم یک مسافر.

خدا را شاکر و سپاسگزارم که توفیق داد در خدمت شما باشم و در این جایگاه خدمت کنم.

دستور جلسه، جهان بینی هست و در مورد اهمیت این دستور جلسه هرچه صحبت کنیم کم است.
با ورود هر مسافر به کنگره ، اولین مقوله‌ای که با آن مواجه می‌شود ، یا اولین تفاوتی که نسبت به روش های ترک اعتیاد قبلی احساس میکند ، همین حلقه مفقوده جهان‌بینی است که در کنگره ، آن را با همه وجود لمس می‌کند.
حداقل برای من به این صورت بود با شروع مصرف ، آنچه که باعث شد اعتیاد پیدا کنم ، نبود جهان بینی بود.
جهان‌بینی عاملیست که در کنگره ۶۰، درمان را رقم میزند، در واقع آن چیزیست که منحصراً کنگره را از سایر مسیر ها جدا می‌کند.
هرکس به نوعی و به دلیلی وارد وادی اعتیاد شد . یکی از سر لذت ، یکی از سر کنجکاوی ، و دیگری از سر ترس یا منیت ،  ولی اگر کمی جامع‌تر نگاه کنیم ، می‌بینیم آن چیزی که باعث شد امروز من و شما روی این صندلی بنشینیم ، نبود همان جهان بینی است .
دفعات اول مصرف را کار ندارم . اما دفعات بعد که پله به پله اعتیاد من اوج پیدا کرد وقتی خوب نگاه می‌کنم ، می‌بینم سه مؤلفه ترس ، ناامیدی و منیت بود که باعث شروع یا اوج‌گیری اعتیاد من شد . که مثلاً پیش فلان دوست که با من هم مصرف بود کم نیاورده باشم . طرز فکری با زیر بنای ترس .
یا اینکه من به خاطر انزوا و تنهایی خودم ، دنیا را ندیدم . در خلوت با خودم می‌گفتم ، من هیچ لذتی ندارم ، من هیچ چیزی برای تجربه کردن ندارم ، تنها لذتی که می‌توانم تجربه کنم لذت مواد است .
یه آب‌میوه را چشیده بودم و فکر میکردم فقط همین است و بس .طرز فکری با زیربنای ناامیدی .
یا اینکه یک مصرف کننده ی حال خراب را در ذهنم می‌آوردم و میگفتم من فلانی نیستم که معتاد شوم . من که کارتن‌خواب نمی‌شوم.
که این هم تفکری با زیربنای منیت بود.
نود درصد ما اصلا احتمال نمی‌دادیم که معتاد شویم . همگی یک شخصیت ته خطی را در زندگیمان دیده بودیم و می‌گفتیم من عمراً اینطوری نمی‌شوم، اما روزهای آخر یک چیزی شبیه همان شده بودیم ، چه بسا حال و روز بدتری هم داشتیم .
حالا اگر این ترس ، منیت ، ناامیدی درمان نشوند و نقاط مقابل آن‌ها یعنی تجربه ، تفکر و آموزش ، یا اضلاع مثلث دانایی ، به تعادل نرسند ، در خوشبینانه‌ترین حالت،به یک روز قبل از اولین باری که مصرف کردم ، برمیگردم.
مواد کنار رفته ولی جهان بینی صفر است . هیچ اتفاقی برای من نمی‌افتد . دوباره در اولین بزنگاهی که گیر افتادم ، در اولین موقعیتی که ذهن خودآگاه از مدار خارج شد ، از یادم رفت که کنگره‌ای هستم ، در شرایط تنش و استرس قرار گرفتم ،  هیجانی و احساسی شدم و اتفاقاتی از این قبیل ، که  کنترل امور در دست ناخودآگاه می‌افتد ، دوباره همان آش است و همان کاسه .
دانایی مسیر کلی جهان بینی است ‌. آگاهی و ظرفیتی است که به واسطه آموزش‌ها کسب می‌کنم . آن نگرشی که می‌گوید مواد مخدر دیگر به من کار نمی‌دهد.

از اینکه به حرف‌های من گوش دادید از همه شما متشکرم.

نگارنده: مسافر علی لژیون ۲۱
ویراستار: مسافر حمید لژیون ۱۹
تنظیم: مسافر منوچهر لژیون دوم
ارسال:  مرزبان خبری مسافر وحید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .