English Version
This Site Is Available In English

ما اگر فکر کنیم در سکون آرامش و آسایش است فکری عبث است

ما اگر فکر کنیم در سکون آرامش و آسایش است فکری عبث است

جلسه اول از دوره بیست و چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی پاکدشت، با استادی مسافر داود، نگهبانی مسافر کاظم، دبیری مسافر روح‌الله با دستورجلسه «جهانبینی ۱و۲» دوشنبه 15 اردیبهشت 1404 ساعت 17 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان داود هستم مسافر
اول خدای خودم را شاکرم که لیاقت استفاده از این صندلی را به من داد و به من کمک کرد در این جایگاه آموزش بگیرم.
موضوع جلسه جهانبینی ۱و۲، بنده پیرو صحبت های استاد جهانبینی آقا امین محترم چند کلامی رو صحبت می‌کنم امیدوارم مثمر ثمر واقع شود.
یکی از ضلع های مهم درمان در کنگره ۶۰ موضوع جهانبینی است، خیلی از افراد را دیده ایم که حتی بعد از رهایی کنگره را ترک کردند و برگشت خوردند، خب این بخاطر عدم شناخت ما از دنیای پیرامونمان است که باعث می‌شود دوباره به تاریکی ها بازگردیم.
استاد امین خیلی زیبا فرمودند: زمانی که من به کشور اندونزی سفر کردم میوه ها مزه آب میدادند زیرا در کل سال تغییر درجه دمای هوا در آن کشور به ۶ درجه نمی‌رسید، یا میفرمایند: تاریکی ها در سکون شکل می‌گیرد، ما اگر فکر کنیم در سکون آرامش و آسایش است فکری عبث است، در حرکت است که اتفاقات خوب برای انسان رخ می‌دهد، جناب مهندس هم در همین باره میفرمایند: در کشورهای شرقی دیده‌ایم کسانی هستند که چندین سال می‌روند در کوه ها و غارها که تزکیه و پالایش بشوند در صورتی که تزکیه و پالایش اصلا در تنهایی صورت نمی‌گیرد، استاد امین راجب سکون مثال خوبی می‌زنند و می‌فرمایند: مرداب ها به نسبت رودخانه های رونده موجودات بسیار گزنده و خطرناک تری دارد و به واسطه سکون، آب درون آنها بسیار کثیف‌تر و پر از میکروب ها و ویروس های متعددی است.
این مسئله برمیگردد به خودمان که در زمان مصرف مواد یک گوشه عزلتی را انتخاب کرده و می‌نشستیم بدون این که هیچ پیشرفتی در زندگیمان داشته باشیم مانند یک مرداب، مأمن و مخزن حشرات موزی بودیم و در ضد ارزش‌های خودمان فرو رفته بودیم.
من در زمان مصرف مواد مخدر چون قرآن بسیار قرائت می‌کردم فکر می‌کردم آگاهی زیادی دارم و اینطور حس می‌کردم، همینطور هرکس که می‌گفت معتاد شده‌ای می‌گفتیم خیر و کتمان می‌کردیم و در واقع کار نیروهای تاریکی همین است که متوجه نشویم تا کجا در تاریکی فرو رفته ایم و بدی های وجودمان را نبینیم تا مبادا به اصلاح آن برآییم.
یک زمانی راهنما به اصطلاح برجک مارا میزد و ما ناراحت می‌شدیم که من چه کردم! حتی خطای خود را نمی دیدیم، حال که یکسال سفر کردم و به تعادل رسیدم و لایق قبولی در آزمون تازه واردین شدم و آموزش هایی که گرفته‌ام حال می‌فهمم چه تاریکی هایی را پشت سر نهادم.
متشکرم که به صحبت های بنده توجه کردید.

عکس و تایپ: مسافر رضا لژیون ۱۲

ویراستاری و ارسال: مسافر حامد لژیون ۲

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .