سلام دوستان سودابه هستم همسفر
جهانبینی تنها مختص درمان اعتیاد نیست. فرد مصرفکنندهای که وارد کنگره میشود، جهانبینی او افیونی است، به این معنا که تمام نگاه و دیدگاه او حول محور مواد مخدر، نشئگی و خماری میچرخد. وقتی مواد مصرف کرده یا نشئه است، دیدگاهی که نسبت به اطراف، جامعه و خانوادهاش دارد بسیار متفاوت با دیدگاهی است که در زمان خماری دارد. جهانبینی مسافر از زمانی تغییر جهت میدهد که در وهله اول آموزش ببیند؛ چون اعتیاد یک بیماری است و نیاز به درمان دارد و اینگونه است که در من نیز تغییر دیدگاه بهوجود میآید و دیگر اعتیاد را به عنوان یک عادت نمیبینم. در جهانبینی به پارامترهای بسیار اساسی اشاره شده؛ از قبیل حس و دانایی که واقعاً تحت تأثیر قرار میگیرند. مثلثهایی در جهانبینی وجود دارند به نام دانایی، نادانی و جهالت، اینها آموزشهایی است که به فرد مصرفکننده داده میشود، شاید فرد در سفر اول تنها برای قطع مصرف مواد یا رهایی وارد کنگره شود؛ اما زمانی که جسمش به درمان میرسد و دیدگاهش نسبت به اطرافیان تغییر میکند به این نتیجه میرسد که از جنبههای دیگر نیز دچار تخریب شده، تلاش میکند آن جنبهها را نیز به تعادل برساند. پارامترهای موجود در جهانبینی که به مسافر یا همسفر آموزش داده میشود، در جزوههای جهانبینی ۲ و ۱ آمدهاند با اینکه این جزوهها کمحجم هستند و هیچگونه حاشیهای ندارند؛ اما همان مفاهیم، سرنخهایی هستند که به دست یک مسافر یا همسفر داده میشود.
همانطور که در جزوه جهانبینی ۱ گفته میشود بستگی به خواست فرد دارد که بنای یاد شده در جهانبینی را چگونه بسازد. در این جزوات از متنی روان، وسیع و قابل هضم برای یک مسافر یا همسفر استفاده شده که به خوبی میتواند با مطالب ارتباط برقرار کند. این ارتباط در درجه اول با فردی شکل میگیرد که دچار تخریبهایی درونی شده است. اگر با دانش و علم جهانبینی نتوانیم ساختارهای مثبت درون خود ایجاد و ظرفیتسازی کنیم آنگاه بازسازی جسم، امری محال خواهد بود و انسان همیشه حالِ خرابی خواهد داشت. ممکن است در ابتدا، دریافت و درک مفاهیم جهانبینی برای انسان سخت و دشوار به نظر برسد؛ ولی با تکرار و ممارست پس از چند بار خواندن و تفکر پیرامون موضوع، مطالب لذتبخش شده و جذب آنها آسانتر میگردد. شاید بارها به این موضوع فکر کرده باشیم که چرا عمل کردن و کاربردی کردن جهانبینی و دانایی برای انسان سخت است، چرا نمیتوان بهسادگی دانایی را در زندگی به کار گرفت؟ دقیقاً همینجاست که درمییابیم در پشت پرده خبرهایی است و نیروهایی وجود دارند که نمیگذارند ما به راحتی حرکت کنیم. نیروهای بازدارنده با توجه به جایگاه، دانش و توان انسانها مقابل ما قرار میگیرند. خاصیت آنها چنین است که ابتدا بازدارنده هستند سپس مخرب میشوند، در نهایت میتوانند مکمل نیز بشوند؛ مانند نیروی باد که در برابر حرکت ماشین، بازدارنده است.
اینجا انسانها دو راه دارند یا در برابر مشکل تفکر میکنند و راه سخت را انتخاب میکنند یا شمشیر را از رو بسته و به جنگ آن میروند، اگر راه دوم را انتخاب کنیم و در برابر باد پدال گاز را بیشتر فشار دهیم، نیروی باد تبدیل به نیروی مخرب شده و ممکن است ماشین را واژگون کند. حالا تصور کنید همین نیروی باد، برای هواپیما تبدیل به نیروی مکمل میشود؛ زیرا مقاومت هوا نیرویی است که با مهار آن، هواپیما میتواند پرواز کند، پس اگر بخواهیم نیروهای بازدارنده را به نیروی مکمل تبدیل کنیم؛ چون وجود انسان از اضداد آفریده شده و تکامل او به این صورت است که وقتی با مشکل روبهرو میشود شروع به حرکت، آسیب دیدن و تجربه میکند تا وقتی که به آموزش دیدن، تفکر و یافتن راه حل برسد، این یعنی جهش کردن و رسیدن به تکامل. اصولاً تکامل برای انسان بدون نیروهای بازدارنده، بیمعنی و غیر ممکن است. انسان باید بیاموزد که چگونه در دنیای بیرون از این ابزار استفاده کند و بر نیروهای منفی که پس از رهایی از دام اعتیاد به سراغش میآیند غلبه نماید. بهطور کلی نیروهای منفی و مخرب یک کار را بیشتر انجام نمیدهند؛ ولی همان یک کار را به خوبی بلدند که آلوده کردن حس انسان است و مانند آن است که آب یک شهر را از سرچشمه آلوده کنند، آنگاه کار همه انسانهای آن شهر تمام است. نیروهای منفی این کار را استادانه انجام میدهند، فقط ابزارشان فرق میکند، جایی دزدی است، جایی دیگر دروغ، پس ما باید حواسمان به سرچشمه باشد تا حسمان آلوده نشود.
گردآوری: رابط خبری همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
ویراستاری: همسفر توران رهجوی راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
ارسال: راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گنجعلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
36