جلسه دهم از دوره سی نهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی رودکی، با استادی مسافر محمد حسن، نگهبانی مسافر یاور، و دبیری مسافر حسین،با دستور جلسه« جهانبینی» روز دوشنبه ۱۵ فروردین ماه ۱۴۰۴ در ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد
چکیده گفتار استاد:
سپاسگزار خداوندم که چنین بستری برای ما فراهم شده است تا گرد هم بیاییم و از تجربیات یکدیگر استفاده کنیم. دستور جلسه امروز جهانبینی است. کنگره ۶۰، از راه جهان بینی چه چیزی را میخواهد به ما یاد بدهد؟!
به گمان من نوشتههای جهان بینی میخواهد به من بگوید که باید نگاهم را به جهان هستی دگرگون کنم. یعنی چیزهایی که گمان میکردم خوب است، خوب نیست و چیزهایی که گمان میکردم بد است، بد نیست و باید نگاهم را به دنیای پیرامونم تغییر دهم. به طوری که در زمان مصرف خیلی از ضد ارزشها را زرنگی میدانستم، خیلی از ضد ارزشها را خوب میدانستم و بسیاری از ارزشها را انجام نمیدادم. اما زمانی که وارد کنگره شدم و توانستم آموزشهای کنگره را فرا بگیرم، دید عمیقتری نسبت به جریانات زندگی پیدا کردم، و همه چیز به سر جای خود برگشت. بدیها بد شد و خوبیها خوب جلوه کرد و تازه در آن زمان بود که من توانستم نقطه آغازین خودم را بیابم. وقتی که نقطه آغازین با استفاده از جهان بینی پیدا شود من متوجه میشوم که در کدام سمت هستم و باید به کدام سو حرکت نمایم. در جهان بینی من موقعیت خودم را پیدا میکنم. من به واسطه مصرف مواد مخدر در تاریکی مطلق بودم و انسان تا زمانی که در تاریکی است انتخابی نمیتواند بکند چون نوری ندارد که چیزی را ببیند. جهان بینی مانند نوری در تاریکی دنیای من بود که پیرامون مرا روشن کرد تا متوجه باشم که از چه چیزی در حال لذت بردن هستم. این نور باعث میشود که دیدگاه من نسبت به خوشیها عوض شود. مصرف مواد مخدر یک خوشی موقت به من میداد. مانند آنکه در حال گذر از یک مسیر سرسبز و آباد هستم در حالی که انتهای آن به جهنم میرسد. اما سفر در کنگره مانند این است که در یک راه سخت و بیابانی عبور میکنم در حالی که نتیجه این را بهشت و حال خوب است. در کنگره من آموختم که دیگر از اسباب بازیها لذت نبرم و بزرگ شوم، درست مانند زمانی که یک بچه فقط در همان دوران بچگی از عروسکش لذت میبرد و هنگامی که بزرگ میشود دیگر با آن عروسک سرگرم نمیشود. بلکه بزرگ میشود و سراغ سایر لذتها میرود. این اتفاق در کنگره نیز برای من روی داد و من بزرگ شدم و توانستم لذتهای زودگذر را با لذتهای ماندگارتر عوض کنم. جهان بینی به من میآموزد که بزرگ بشوم، بزرگتر ببینم و بزرگتر فکر کنم و بزرگتر حرکت کنم. من در دوران اعتیاد، از مصرف مواد مخدر لذت میبردم اما زمانی که وارد کنگره شدم و جهان بینی را آموختم، سیستم ایکس من بازسازی شد و توانستم از سایر چیزها لذت ببرم. به این صورت که هر چقدر که از مواد مصرفی من کم میشد به جهان بینی و آگاهی من افزوده میشد. درمان در کنگره به این صورت است که در ازای هر مقداری که از دارویمان کم میشود به همان میزان به آگاهی ما افزوده میشود و موجب بازسازی سیستم ایکس و خمر درونی میگردد. جهان بینی نظم داشتن را به من میآموزد چون یک مصرف کننده بیشترین لطمه را از طرف بینظمی میخورد و این کار بسیار سخت است. به صورتی که حاضر شدن سر جلسات، خوردن دارو درزمان مقرر و یا رعایت کردن سایر موارد دشوار است اما نتیجه خوب در دراز مدت حاصل میشود. جهان بینی میخواهد این نظم را به زندگی من بازگرداند و اندازهها را بدانم چرا که به واسطه ندانستن اندازهها همیشه برای خود مشکلات فراوانی ایجاد کرده ام.
امیدوارم من خودم بتوانم با استفاده از دانش جهانبینی اندازهها را یاد بگیرم.

نگارش؛ مسافر کاوه
ویرایش و بارگذاری؛ مسافر حسن
عکس؛ مسافر بابک
تهیه؛ مرزبان خبری، مسافر امید
- تعداد بازدید از این مطلب :
68