جلسه دهم از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی غزالی مشهد به استادی دنور همسفر شکوفه، نگهبانی همسفر منیره و دبیری همسفر الهام، با دستور جلسه «جهان بینی 1 و 2»، روز دوشنبه 15 اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
بسیار خوشحالم که به شعبه با عشق شما دعوت شدم. این عنایت و لطف خداوند بوده که نصیب من شده است. به آسیستانت همسفر صفیه خیرمقدم میگویم و از ایجنت همسفر اکرم، گروه مرزبانی و راهنما همسفر سودابه که به لطف ایشان برای این جلسه دعوت شدم، تشکر میکنم.
دستور جلسه امروز جهانبینی 1 و 2 است. شاید بگوییم جهانبینی فقط برای ما که در کنگره هستیم ساخته شده، اما جهانبینی از قدیم بوده است. تفاوت این جاست که برای ما بهگونهای دیگر بیان شده است. این که دید و نگاه من نسبت به اطرافم چگونه است؟ و چطور با مسائل، مشکلات، سختیها و خوشیها برخورد میکنم.
امروز سپاسگزار لحظهای هستم که حضور دارم، زنده هستم و نفس میکشم. همه اینها نعمتی است که کنگره به من ارزانی کرد. در دوره قبل از کنگره خیلی چیزها داشتم اما هیچوقت قدردان آنها نبودم. همیشه دنبال چیزهایی بودم که نداشتم. جهانبینی برای من مشخص کرد که زندگی را چطور ببینم. اگر پیشازاین از دیدن چیزی ترس و دلهره داشتم، حالا از آن لذت میبرم و خوشحال هستم. شکوفه با یک من خیلی سنگین وارد کنگره شد، با غروری بیش از اندازه. تصور میکردم هیچکس غیر از من نمیفهمد و همه اشتباه میکنند. ذرهذره این حسهای آلوده را کنار گذاشتم.
با آموزشهای ناب کنگره تغییرات به وجود آمد و حسهای من شروع به تغییر کرد. کنگره در لژیون سردار بازی بخشش را به من آموخت. پیش از آن من همواره بسیار حسابگرانه زندگی میکردم؛ حتی اگر میخواستم به یک فقیر کمک کنم حساب میکردم. اما با ورود به کنگره و انتقال حس راهنما به من که بسیار مهم است، و همچنین با یادگیری از سفر اولیها، سفر دومیها، سردارها، پهلوانها، تکتک اعضا و خدمتگزاران، آموزش گرفتم.
من نزدیک دو سال در شعبه عطار نیشابور خدمتگزار بوده و توفیق راهنمایی تازهواردین را داشتهام. فکر میکنم نقطه عطف زندگی من همین راهنمایی تازهواردین بوده است. دیدگاه من نسبت به همه چیز تغییر کرده است. اگر من آن رنجها و سختیها را نداشتم، اصلاً وارد دوره راهنمایی نمیشدم.
هدف از جهانبینی چیست؟ استاد امین میفرمایند: همهٔ ساختارهایی که در جهان بیرون داریم، در وجود خودمان هست. عقل بهعنوان رهبر وجودی من عمل میکند و با آن تصمیمگیری میکنم.
چرا با داشتن عقل نتوانستهام درست فکر کنم و خیلی وقتها اشتباه کردهام؟ چون همان ساختار منفی که در بیرون داریم، درون ما هم هست. دوره تاریکی بسیار قوی بوده و حالا هم بهراحتی نمیتوانم آن را بیرون بیندازم. آن ساختارهای منفی بهشدت قدرتمند هستند و اجازه درست فکرکردن به ما نمیدهند.
من سالهای زیادی حسهای آلوده داشته و به وظیفه خودم عملنکردهام. این مسئله به قدرت ایمان ما برمیگردد. این که میخواهم چگونه تجلی نور خدا باشم. چهطور میخواهم توکل را درس بدهم، زمانی که خودم نتوانستهام آن را کاربردی کنم؟ باید درون خودم بگردم و نقطهضعفهای خودم را پیدا کنم. شاید ده سال طول بکشد تا من تغییرات اساسی در خودم ایجاد کنم و این هدف جهانبینی من میشود.
مورد بعدی این است که پیام جهانبینی برای من چیست؟ این است که هرکسی قابلتغییر است. تمام موجودات روی زمین قابلتغییر هستند. من دعوت شدهام و منی وجود ندارد. من انتخاب شدهام، باید هر جایی که به من گفتند بروم. مرکز و استان مشخص نکردهام.
پیام کنگره این است که خوبی خوب و بدی بد است. اما چرا بعضی وقتها نمیتوانیم اینگونه باشیم؟ زیرا ما سالهای سال در تاریکی بودهایم.
جهانبینی تأثیر بسیار مهمی روی من داشته است، زیرا یک نقطه روی نشان ترسیم کرده و من با زدن روی آن میتوانم لااقل خودم را به خودم نشان بدهم. مهم این است که شکوفه درون خودش را شناخت و اهداف خودش را مشخص کرد.
ما باید با جهانبینی ساده تصویر جدیدمان را بهخوبی بکشیم. من در حال ورود به دوره جدیدی از زندگیام هستم. نصف زندگی من طی شده و نیمی دیگر مانده است. با واردشدن به راه مستقیم میتوانم نقشهای زیبایی بکشم، نقشهها را دنبال کنم و ضد ارزشهایم را به صفر برسانم. میتوانم قوانین و فرامین الهی را با تمام وجود انجام بدهم.
متشکرم که با سکوت زیبایتان به حرفهای من گوش دادید.

بازدید اسیستانت صفیه از دفاتر خدمتگزاران

