English Version
This Site Is Available In English

جهان‌بینی یکی از اضلاع مثلث درمان

جهان‌بینی یکی از اضلاع مثلث درمان

سلام دوستان اعظم هستم همسفر

جهان‌بینی اولین بار در کنگره۶۰ به‌عنوان یکی از اضلاع درمان اعتیاد مطرح شد و با کمک دو ضلع دیگر؛ یعنی روان و جسم به فرد مصرف‌کننده کمک می‌کند تا از دام اعتیاد رها شود و البته این ممکن نیست مگر سه ضلع درمان (جسم، روان و جهان‌بینی) به تعادل برسند. جهان‌بینی برای تمامی انسان‌ها است؛ حتی آنان که مصرف‌کننده نیستند. جهان‌بینی برای کسی که درون تاریکی است کاربرد دارد. جهان‌بینی محور اصلی حرکت در کنگره است و اگر کسی به تدریج جهان‌بینی خود را درست کند، حتماً روانش هم به تعادل می‌رسد. من در جهان‌بینی یاد می‌گیرم چگونه مشکلات گذشته خود را حل کنم، یاد می‌گیرم چگونه نگرشم را نسبت به دیگران و مشکلات تغییر دهم و بهبود ببخشم، بهتر زندگی کنم و از آرامش و آسایش برخوردار باشم و از مسیر ضدارزش‌ها پا به مسیر ارزش‌ها و صراط‌ مستقیم بگذارم. ما با فهمیدن جهان‌بینی خواهیم دانست که انسان فقط جسم ظاهر نیست و دارای صورپنهان مثل عقل، نفس، روح، ذهن و آرشیو است. آقای مهندس در سی‌دی فیزیولوژی فرمودند: «ما می‌توانیم با آرامش فکر، بالا برنده قدرت عقل باشیم».

ما اگر جهان‌بینی را درست بفهمیم و به کار ببندیم، می‌توانیم به آرامش روان برسیم. فیزیولوژی ما و همچنین سیستم‌ایکس هم بهتر کار می‌کنند؛ زیرا به گفته‌ آقاي‌مهندس روان از ازدواج جهان‌بینی و فیزیولوژی به‌وجود می‌آید. در این‌جا ضمیر ناخودآگاه هم مطرح می‌شود که از روز اَلست فعال بوده و به‌طور ناخودآگاه عمل می‌کند؛ پس اگر سیستم‌ایکس بدن ما به خوبی کار کند و خمر که همان حجاب، پرده و پوشش است، افکار و اندیشه ما را نپوشاند، جهان‌بینی ما هم به خوبی کار خواهد کرد. برای این کار باید دانایی خود را افزایش دهم که این با (آموزش، تجربه و تفکر) امکان پذیر است. در مثلث دانایی، ما عقل را داریم که فرمان‌روا است و دستور می‌دهد. عقل باید سرباز داشته باشد تا برای او اطلاعات بیاورند. درصورتی که ما در تعادل باشیم سربازان دانایی هم در تعادل هستند و عقل فرمان درست می‌دهد؛ اما اگر حس آلوده شد، اطلاعات غلط به عقل می‌رسد و فرمان نادرست می‌دهد؛ چون حس اولین شروع به کار افتادن قوه عقل است.

در مقابل مثلث دانایی، مثلث جهالت است که اضلاع آن (منیّت، ترس و ناامیدی) هستند. با آموزش جهان‌بینی متوجه می‌شوم چیزی به اِسم منیّت در وجود من لانه کرده که می‌توانم با آموزش گرفتن این منیّت را شکست بدهم و یا این‌که ترس‌های ناشناخته چه ضررهایی به من وارد کرده است. با نفس اماره، نفس لوامه و نفس مطمئنه آشنا می‌شوم و می‌دانم که وجود آن‌ها برای رشد و تکامل انسان ضروری‌ است و کسانی که با آن‌ها آشنایی ندارند در زندگی با سختی‌های زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند. در مدل شهر وجودی اگر ساکنین همه حکیم، خردمند، فرزانه و..باشند و به آسایش و آرامش رسیده باشند و جهان‌بینی آن‌ها درست شده باشد همانند شهر آتن هستند؛ ولی اگر ساکنین جنگجو، ریاکار، کینه‌توز باشند و در آرامش نباشند، جهان‌بینی به تعادل نرسیده همانند شهر آشور است. ساکنین آباد شهری ویرانه را آباد می‌کنند؛ ولی ساکنین خراب شهر آباد را کم‌کم به نابودی سوق می‌دهند؛ پس من باید جهان‌بینی و دانایی‌ام را بالا ببرم و نگذارم نیروهای بازدارنده و تخریبی بقیه شهر وجودی را خراب کنند؛ بلکه کاری کنم شهر وجودی رو به آبادانی برود. در آخر از آقای مهندس تشکر می‌کنم که چنین بستری را فراهم کردند که ما به آرامش و حال خوب برسیم.

سلام دوستان خدیجه هستم همسفر

محور اصلی در کنگره۶۰ حرکت است. کنگره اعتقاد دارد در درمان اعتیاد کسانی موفق هستند که مثلث درمان (جسم، روان و جهان‌بینی) را پشت سر گذاشته باشند. جهان‌بینی؛ یعنی دید و نگرش فرد نسبت به خود و اطرافیان و در کل نسبت به کل جهان هستی تغییر کند. جهان‌بینی؛ یعنی من بدانم ریشه‌ی خطاهای من در کجا است، چگونه آن‌ها را حل کنم و از مسیر ضدارزش‌ها به مسیر ارزش‌ها قدم بگذارم. برای شروع این کار باید مسیر ارزش‌ها را پیدا کنم، جهان‌بینی من تغییر کند و به جهان خوبی‌ها و ارزش‌ها قدم بگذارم؛ پس باید قوانین آن‌را یاد بگیرم و دانایی من افزایش پیدا کند. برای بالا بردن دانایی از مثلث جهالت (ترس، ناامیدی و منیّت) عبور کنم تا به دانایی برسم و امیدوارم با دانشی که فرا می‌گیرم و دانایی که به دست می‌آورم جهان‌بینی خود را تغییر دهم و به دنبال یک جهان‌بینی الهی باشم.

ما باید به دنبال آموزش، تجربه و تفکر باشیم و با این کار جهان‌بینی خود را افزایش دهیم تا آموزش‌ها قابل لمس و درک باشند. جهان‌بینی؛ یعنی آنچه که ما در کل جهان هستی برداشت و ادراک می‌کنیم. جهان‌بینی بیرون؛ یعنی ادراک و احساس ما نسبت به کل هستی است. جهان‌بینی درون؛ یعنی احساس و ادراک ما نسبت به خودمان است. جهان‌بینی متعلق به همه ما است که می‌خواهیم از تاریکی‌ها بیرون بیاییم و به روشنایی‌ها برسیم. مثلاً جهان‌بینی برای من راهنمای خوبم همسفر مژگان است که مانند چراغی روشن در پی یافتن راه رهایی از تاریکی‌ها به روشنایی‌ها است تا به‌وسیله آگاهی‌هایی که کسب می‌کنم تمام ضدارزش‌ها را کنار بگذارم، بعد از آن ارزش‌ها و خوبی‌ها را یاد بگیرم، در پی تحقق ارزش‌ها و دانایی‌ها باشم، از گذرگاه‌های سخت عبور کنم، به راه‌های هموار در زندگی برسم و برای سعادت و بهروزی خود، خانواده و مسافرم قدم‌های محکمی بردارم و راه را هموار کنم.

برای شناخت این راه باید مثلث جهالت و منیّت و نادانی را بشناسم و بدانم که منیّت چیست؟ ترس چیست؟ ناامیدی چیست؟ چگونه آن‌ها را کنار بگذارم و در عوض آن تا یک‌پنجم از نادانی خود را کنار نگذارم یک‌پنجم دانایی را به دست نمی‌آورم. باید ترس، خشم، نفرت و ناامیدی را از وجود خود پاک کنم و کنار بگذارم تا در عوض آن عشق، محبت و امید سراسر وجودم را فرا گیرد. مثلث دانایی جای خود را به مثلث نادانی بدهد و راه پیشرفت در مسیر حقیقت برای من روشن شود و من خدیجه با (آموزش، تجربه و تفکر) برای درمان خود و رسیدن به جهان‌بینی قدمی برداشته باشم. کل جهان‌بینی روی دانایی و شناخت انسان است و این‌که انسان چگونه می‌تواند حس‌های خود را تغییر و پالایش کند و آن‌ها را تغییر دهد و خود را نجات دهد و جهان‌بینی، یعنی نجات خود است.

جهان‌بینی فقط مختص مسافران کنگره۶۰ نیست و به تمام انسان‌ها تعلق دارد و تمامی انسان‌ها با آن سروکار دارند؛ پس باید برای رسیدن به آرامش و سلامتی روحی، روانی و جسمی به یک جهان‌بینی ایده‌آل برسیم و راه رسیدن به حقیقت را برای خود هموار کنیم که با ناهمواری‌ها و ضدارزش‌های زیادی روبرو هستیم که باید با ایمان و صبر نقطه تحمل خود را بالا ببریم و راه رستگاری را پیدا کنیم. جهان‌بینی راه درست زندگی کردن را به ما آموزش می‌دهد و راه مقابله با مشکلات و روبرو شدن و کنار آمدن با آن را آموزش می‌دهد؛ پس ما باید نقاط ضعف و قدرت خود را بشناسیم تا بتوانیم آن را در جایگاه خود به کار ببریم و از تاریکی‌ها خارج شویم و به سوی روشنایی‌ها گام برداریم و در واقع جهان‌بینی؛ یعنی الگو گرفتن از طبیعت و زندگی دوباره موجودات زنده که با دانایی و شناخت نقاط ضعف و قدرت در پی زیستن بهتر می‌باشند و دست از تلاش و حرکت برنمی‌دارند.

سلام دوستان نجمه هستم همسفر

آن‌چه که نسبت به کل هستی، جهان درون و بیرون درک و احساس می‌کنیم جهان‌بینی نام دارد. یکی از اضلاع مثلث درمان اعتیاد (جسم‌، روان و جهان‌بینی) است،مربوط  به معقوله جهان‌بینی است. کنگره۶۰ اعتقاد دارد که هر سه مؤلفه برای درمان اعتیاد باید به تعادل برسد. مسئله جهان‌بینی فقط مربوط به کسانی که مواد مخدر مصرف می‌کنند نیست؛ بلکه همه‌ی انسان‌ها نیاز به جهان‌بینی دارند و با آن سروکار دارند و باید دانش خود را نسبت به آن بالا ببرند. در ابتدا شاید درک مطالب جهان‌بینی سخت باشد؛ ولی با تکرار و تمرین لذّت بخش می‌شود. گاهی اوقات عملی کردن مفاهیم جهان‌بینی برای انسان دشوار است و این جا نیروهای باز دارنده در مقابل توانایی ما قرار می‌گیرند و جلوی حرکت ما را می‌گیرند و خاصیت باز دارندگی دارند و انسان برای مهار این نیروهای بازدارنده نیاز به علم، دانش و آگاهی دارد.

دانش جهان‌بینی به فرد کمک می‌کند تا خیلی چیزها را متوجه بشود و بداند از کجا ضربه خورده و جلوی آن ضربات را بگیرد. اگر دانایی افراد در کنگره با جهان‌بینی بالا نرود سیستم شبه‌افیونی بدن راه اندازی نمی‌شود. همان‌گونه که دارو کم می‌شود به همان میزان جهان‌بینی افزایش یابد؛ وگرنه شخص به درمان کامل نمی‌رسد. اگر با علم جهان‌بینی نتوانیم ظرفیت مثبت به‌وجود بیاوریم بازسازی جسم انجام نخواهد گرفت؛ باید نیروهای منفی را از بین ببریم؛ باید خواسته‌های نامعقول را به خواسته‌های معقول تبدیل کنیم؛ چون نیروهای مخرب حس انسان را آلوده می‌کنند؛ باید سعی کنیم که این اتفاق نیفتد و حس‌های ما آلوده نشود و این کار با آموزش جهان‌بینی صورت می‌گیرد.

ساده کردن مطالب کار استاد یا معلم است. اگر مطلب سخت باشد ما چیزی متوجه نمی‌شویم. در جهان‌بینی برای فهم راحت مطالب از مدل استفاده شده‌است. نفس را مثل شهر و نفس اماره را مثل قبیله وحشی در نظر گرفته است. درمورد اعتیاد تا زمانی که یک‌پنجم دانایی زیاد نشود یک‌پنجم مواد کم نمی‌شود. درون انسان هورمون‌های اندورفین و دینورفین زمانی که انسان به دانایی و ظرفیت می‌رسد، ترشح می‌شوند. نیروهای منفی حس را خراب می‌کنند، این نیروهای منفی براساس درجه تکامل انسان خود را نشان می‌دهد. نقش بازدارندگی، مخرب، مکمل، مثل بادی در مقابل حرکت ماشین ما در این مسیر، اولین نیروی بازدارنده است. وقتی مقاومت می‌کنیم و سرعت را بالا می‌بریم و اصرار بر حرکت می‌کنیم باعث می‌شود که از جاده خارج شویم و این مخرب است. اگر انسان چیزی استفاده کند که نیروی خود را به نیروی ماشين اضافه کند در‌این‌صورت این‌جا نیروی‌ مکمل می‌شود؛ یعنی از فکر و تفکر استفاده می‌کند. برای کسانی که آموزش می‌بینند تکامل بدون نیروی باز‌دارنده ممکن نیست. هنگامی به نیروی مکمل تبدیل می‌شود که باعلم ودانش وآگاهی انسان در حرکت باشد. جهان بر مبنای اضداد می‌باشد و انسان در مشکلات زندگی می‌تواند با استفاده از علم و دانش جهش و صعود پیدا کند و تکامل یابد.

رابط‌خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مژگان (لژیون دهم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون پانزدهم)‌
عکاس‌خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی هاتف

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .