نهمین جلسه از دوره پنجاه و یکم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی شفا مشهد، با استادی راهنمای محترم مسافر جواد، نگهبانی مسافر هادی و دبیری مسافر احمد با دستور جلسه "جهانبینی1و2 " روز یکشنبه 14 اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
راه جنت یا آرامش؛ شرطش پرهیزگاری و درست زندگی کردن است. در حیات انسانها باید آدمها و انسانهای مقرب پروردگار مشخص بشوند. عدول از این قوانین انسان را به قالب حیوانی سوق میدهد و راه مستقیم آنان را به نور نزدیک میگرداند.
سخنان استاد:
سلام دوستان جواد هستم مسافر، خداوند را شاکر و سپاسگزارم به جهت اجازه حضور و توفیق خدمت. از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم و از همه اساتید و بزرگوارانی که در امر آموزش خدمت کردند تا ما امروز دور هم جمع بشویم از لژیون مرزبانی سپاسگزارم و همچنین از آقا مصطفی سپاسگزارم که به من اجازه خدمت در این جایگاه را دادند خیلی خوشحالم و حس خیلی خوبی دارم که باز در خدمت شما عزیزان هستم.
شاید در واقع یکی از بهترین دستور جلسات کنگره ۶۰، دستور جلسه جهان بینی 1و2 باشد کلمهای که من قبل از کنگره فقط در متون و مطالب درسی دیده بودم وقتی وارد کنگره شدم با اضلاع مثلث درمان، جسم و روان آشنا شدم و به درک این مطلب رسیدم که اگر قرار است تن من یا جسم من درمان شود باید آموزش کسب کنم. آموزش چی بود؟ همین جهانبینی بود. برایچی؟ چون اگر تن من بیمار میبود مطمئناً آن خویشِ من هم بیمار بود.
در کنگره، هنگامی که درمان میشوی ابتدا در شروع سفر یک مقدار که جسمت با داروی اوتی سازگار میشود، آموزش کسب میکنید و با حضور به موقع در جلسات و لژیونها اگر دقت کنید میبینید که بچهها از نظر شکل و شمایل چقدر تغییر میکنند به نظر من این تغییر به جهت همان کسب دانایی است. دانایی جنسش از نور است یعنی وقتی که درست سفر میکنی آموزش میگیری و مقداری آموزش میگیری یعنی همان ندانی را بدانی به مقدار دانایی و آگاهیات اضافه میشود و وارد نور شده و دارای نور میشوید.
بعد میرویم سراغ بحثهای عقل، صور پنهان، نفس، کسب دانایی، مثلث دانایی و مثلث جهالت هرچه به سمت دانایی و آگاهی گام برمیداریم شکل و شمایل و صور آشکار تغییر پیدا میکند و آن هم یک علت دارد، این است که متوجه میشوی که چرا آمدهای و برای چه آمدهای و رسالت تو در این بعد از هستی چه چیزی است، این را که متوجه شدی تازه کار برایت آسان میشود.
تازه فهمیدی آن چیزهایی که فرا میگیری، آن چیزهایی که به شما آموزش داده میشود، آن مقداری که به علم و آگاهی تو اضافه میشود، آن وقت به مرحله کاربردی کردن آن میرسید، که هرچی آنرا را عملی کنید حال و روزتان بهتر میشود. اگر این را هر کدام از ما در درونمان پیدا کنیم و مقداری تفکر کنیم متوجه میشویم که چه مشکلاتی را قبل از سفرمان داشتیم و نمی دیدیم حالا با سفر و با روبهراه شدن جسم و بهکار افتادن حسها و با کسب علم و آگاهی نسبت به خویشتن، تازه متوجه مشکلات میشویم. اما با بهکارگیری و عملی کردن آموزشهای کنگره ۶۰، که همان علم جهانبینی است، قادر به حل مشکلات میشویم.
چرا باید علم جهانبینی را بیاموزیم؟ چرا باید قوانین درست زندگی کردن را یاد بگیریم؟ پاسخ این است که اجرای این قوانین و عمل به فرامین است، فقط بهمنظور درست زندگی کردنِ خود ماست. اینکه من زندگی کنم و بگذارم دیگران هم زندگی کنند؛ چرا که این اتفاق برای بسیاری از افرادی که گرفتار اعتیاد بودهاند، افتاده است. در زمان مصرف، نه تنها زندگی خود را به درستی اداره نمیکردیم، بلکه زندگی اطرافیانمان را نیز تلخ کرده بودیم. اما حالا که جهانبینی را فرا میگیریم، میفهمیم که اگر امروز با مشکلی مواجه شویم (چون مشکلات همواره وجود دارند)، به قول استاد امین حل پیاپی مشکلات موجب رشد و ارتقاء ما میشود. این یعنی من با فراگیری علم جهانبینی یاد گرفتهام که برای مشکلات متعدد زندگی، کلیدهای بیشماری داشته باشم.
اگر امروز مشکلی پیش بیاید، دیگر آن را لعنت نمیکنم و در غم و اندوهش فرو نمیروم. مدت زمانی که در اثر مشکلات درگیر غم و ناراحتی میشوم، با کمک جهانبینی بسیار کوتاهتر شده است. حالا سادهتر از کنار مشکلات عبور میکنم و بهدنبال کلیدِ حل آنها میگردم نه اینکه فقط صورت مسئله را پاک کنم.
در دستور جلسهی چهارشنبه که آقای استاد امین صحبت میکردند، واقعاً این موضوع برایم روشن شد؛ اینکه آن غمها، اندوهها، تاریکیها، مکافاتها، دردها، رنجها و مسائلی که همیشه از خودم میپرسیدم «چرا من؟ حالا با یادگیری اندکی از علم جهانبینی که دارم ، متوجه شدهام که اینها باید در زندگی من میبودند تا من امروز بتوانم نور را درک کنم. تا بتوانم بهعنوان یک انسان در مسیر آموزش قرار بگیرم.
بعضی وقتها واقعاً برایم قابل درک نیست که چرا همهی انسانها در مسیر آموزش قرار نمیگیرند. چون واقعاً یکی از بزرگترین موهبتهای الهی است که شامل حال هر کسی نمیشود؛ اینکه انسانهای مقرب در مسیرت قرار بگیرند، و اگر قرار است مسیر بهشت برایت هموار شود، باید به فراگیری علمِ درست زندگی کردن بپردازی. باید در مسیرت معلم قرار بگیرد، باید شاگردی کنی، باید رهجو باشی، و باید جویای دانش و پرهیزگاری شوی.
خیلی وقتها فکر میکردیم که پرهیزگار کسی است که بیشتر وقتش را در مسجد و در حال سجده و عبادت میگذراند عقیدهی شخصی من هم همین بود. اما حالا، بهسادگی و با فراگیری علم جهانبینی کنگره ۶۰، متوجه میشویم که در وادی پنجم، آن هفت پلهای که برای ما تعریف شده، اولین آنها برگشت از ضد ارزشها است، دوری از ضد ارزشها همان صفت پرهیزکاری است که دارد به تو میدهد همان صفاتی است که خداوند به بهترین و برگزیدهترین بندگانش میدهد.
استاد در پیامهایش میگویند: عدول از این قوانین تو را به پایینترین مرحله حیوانی سوق میدهد دارد. برای که میگوید؟ برای من، من هم یک روزی ندانسته از قوانین عدول کردم از فرامین سرپیچی کردهام چه اتفاقی افتاد؟ من در پایینترین نقطه قرار گرفتم. اما وقتی از آن عدول و آن سرپیچی برگشتم چی شد و چه اتفاقی افتاد؟ کجا برگشتم؟ زمانی که علم جهان بینی را یاد گرفتم وقتی که فهمیدم من واقعاً اشرف مخلوقات هستم وقتی فهمیدم که رسالت من این نیست.
کجا با شهر وجودی آشنا شدم؟ کجا با ذرات تشکیل دهنده نفسم آشنا شدم؟ کجا فهمیدم که من از کجا آمدهام و کجا باید بروم؟ و رسالت من چیست؟ آنجا بود که شروع کردم به کسب علم و آگاهی سمت مثلث دانایی (تفکر، تجربه و آموزش) قرار گرفتم و قدم برداشتم از سه ضلع مثلث جهالت (ترس، ناامیدی و منیت)دور شدم، پالایش و تزکیه کردم و خویش و تنم را یافتم این اتفاق افتاد پس زندگی و درست زندگی کردن به سادهترین شکل و آسانترین راه ممکن، توسط اساتید، نوشتارها آقای مهندس و استاد امین برای ما تدریس میشود و امیدوارم فرا بگیریم.

امروز توفیق حاصل شد در لژیون سردار حاضر بودم و واقعا از این اتفاق خوشحال شدم که اجازه پیدا کردم دوباره در لژیون سردار شرکت کنم. اینکه من چگونه جهان را ببینم همان جهان بینی است اینکه میگوید من تو را چگونه میبینم آنگونه که تو خود را میبینی. خداوند برایش فرقی نمیکند که تو یهودی هستی مسیحی هستی کجای این کره زمین داری زندگی میکنی به طور یکسان دارد به همه حال میدهد همه چی به طور یکسان در اختیار همه قرار گرفته است.
کسی که در قاره آفریقا، کسی که در قطب شمال و کسی که در قطب جنوب است همه و همه یکسان هستند فردی که دزدی میکنه بهش روزی میده شخصی که تمام اعمال و کارهای ضد ارزشی را انجام میدهد بهش روزی میدهد به منم که در صراط مستقیم به حساب خودم قدم برمیدارم روزی میدهد من به عنوان خلیفة الله، من به عنوان کسی که خداوند از روح خودش در من دمیده و مرا خلق کرده وظیفه دارم که از نسبت چیزهایی که دریافت میکنم پرداخت هم داشته باشم .
فراموشکاری خاصیت همه ما انسانها است، یادمان نرود که ما با ارزشترین و گرانبهاترین چیز در هستی را در کنگره ۶۰ به صورت رایگان دریافت میکنیم یعنی یک سری از آدمهای مقرب بر سر راه ما قرار میگیرند مرزبان میشوند ایجنت میشوند راهنما میشوند نگهبان میشوند دبیر میشوند اینها میآیند بازپرداخت بدهیهایشان را میدهند شرکتِ من حضورِ من بازیِ من در لژیون سردار شرکت در بازی بخشش است و در بازی بخشیدن تنها چیزی که مهم نیست عدد و رقم است یعنی من بگویم با ۱۰۰ میلیون کمتر نمیروم یا دو میلیون کمتر نمیروم، این بازی میخواد ما را توانمند کند.
جناب آقای مهندس دژاکام برای اعضای کنگره ۶۰ برنامه دارد و میخواهد بازی کردن در بازیِ بخشش را به ما یاد بدهد. فقط و فقط کسی که در این بازی شرکت میکند توانمند میشود، خوش به حال آن کسی که به درک این مطلب برسد یعنی بفهمد که من باید تو این بازی شرکت کنم یعنی عقیده خود من این بود که همیشه که در این بازی فیکس باشم و ذخیره نباشم اگر متعهد میشوم باری روی دوشم نباشد تعهداتم را پرداخت کنم.
اصلاً منتظر این نباشید که بگین یک پول کلی بیاد دستم چون خودِ من این رَکب را از شیطان خوردهام. حالا این ۱۰۰ میلیون آمد میدهم این ۵۰ میلیون آمد میدهم، به محض اینکه مقداری پول داشتید حتماً تعهداتان را بدهید. اگر میخواهید در لژیون سردار بازیگرِ فیکس باشید باید حتما در لژیون سردار و بخش مالی شرکت و اعلام حضور کنید و به هستی نشان بدهید که ما هستیم و در هستی اینگونه دیده بشوید. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما سپاسگزار هستم.
مرزبان خبری: مسافر علیاصغر
تایپ: مسافران سعید ل1، مهراد ل11 و مصطفی ل18
عکاس: مسافر مهراد ل11
ارسال خبر مسافر عطا ل18
- تعداد بازدید از این مطلب :
126