درباره جهانبینی باید اول تعریف آن را بدانم؛ چرا که جهانبینی بسیار برای من در زندگی مهم بوده است؛ جهانبینی یعنی نگرش ما نسبت به کل هستی، جهان درون و جهان بیرون است؛ یعنی آنچه که من درک، دریافت و احساس میکنم نسبت به خلقت خودم و نیروهای درونم که همان ادراک احساس ما نسبت به خودمان است؛ اما جهانبینی بیرون، شامل ادراک، احساسمان نسبت به تمام هستی است. جهانبینی آن طور که من آموختم، یکی از سه ضلع مثلث درمان اعتیاد است؛ زمانی که جسم و روان یک فرد مسافر درمان شود؛ اما جهانبینی در فرد مسافر درمان نشود، امکان اینکه سفرش خراب شود، بسیار زیاد است.
هیچچیز غیرممکن نیست که ممکن نشود، در رأس همه ناامیدی و تاریکیها میتوان دوباره رشد کرد، جوانه زد و راه صعود را پیدا کرد؛ مثل راه درمان اعتیاد با درمان همزمان جسم، روان و جهانبینی که باید هر سه مرحله را پشت سر گذاشت؛ اگر جسم و روان درمان شود و جهانبینی درمان نشود، درمان ناقص است. جهانبینی را میتوانم در زندگی بهاضافه وزن هم ربط بدهم؛ زیرا اگر خواسته من قوی باشد، مطمئناً در جهت رعایت پروتکل کاهش وزن پیش میروم و رها میشوم.
من در این سی دی متوجه تعریف نفس شدم: آن چیزی است که تعیین موجودیت میکند. مرتبه نفس را میتوان از خواستههایمان فهمید، خواستهها معقول یا نامعقول هستند و نفس مراحلی دارد: نفس اماره یا نفس امرکننده که در این مرحله انسان دست به کارهایی میزند که درست یا نادرست بودن آن را تشخیص نمیدهد، در این نفس ما چیزی به اسم وجدان اصلاً نمیبینیم. مرحله دوم؛ نفس لوامه است که بیشتر انسانها در این مرحله هستند: یعنی نفس سرزنشکننده، در این مرحله انسانها قویتر و کمکم به پالایش و تزکیه میپردازند، مراحل نفس بهصورت یکمرتبه یا یک پله نیستند؛ بلکه از پایینترین به بالاترین مرتبه وجود دارد. مرحله سوم نفس مطمئنه است، همانطور که از اسم آن پیداست در این مرحله شخص، خواستههایی را قبول میکند که درستی و نادرستی آنها را تشخیص میدهد. این مرحله باارزش است و تنها آدمهایی اندک هستند که به این مرحله میرسند.
در این سی دی من متوجه شدم که ما یک مثلث دانایی داریم؛ شامل تفکر، تجربه و آموزش، تفکر یعنی در مورد یک مجهول خوب فکر کنیم و آن را به معلوم تبدیل کنیم؛ همان حرکت از مجهول به معلوم است. ضلع دیگر دانایی، تجربه است؛ زمانی که ما کاری رو انجام میدهیم و با تمام وجود آن را حس میکنیم و حس اولین نیروی شروع قوه عقل است که میتوانیم از آن بهرهمند شویم. ضلع بعد، آموزش یعنی کسی که یک مسیر را قبلاً رفته به دانایی رسیده و حالا همان مسیر را به ما آموزش میدهد؛ مثل همین راهنمایان گرامی که در کنگره به ما آموزش میدهند.
من در جهانبینی، باید دنبال یادگیری قوانین زندگی باشم و طبق مثلث دانایی در زندگی تلاش میکنم، هر سه ضلع مثلث را بهدرستی افزایش دهم تا نامتقارن نشوند و اجازه ندهم که یک نیروی بازدارنده من را از ادامه مسیر منحرف کند، همیشه در زندگی دنبال انرژیهای مثبت باشم و این انرژی را به دیگران هم بدهم و از آنها هم انرژی مثبت دریافت کنم، حسهای منفی و آدمهای سمی را از خودم دور کنم تا زندگی بهتری داشته باشم.
نویسنده: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر پروانه (لژیون دوم)
ویراستار و ارسال: راهنما همسفر پروانه نگهبان سایت (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی آبیک
- تعداد بازدید از این مطلب :
67