English Version
This Site Is Available In English

هیچ‌چیزی بیهوده خلق نشده است

هیچ‌چیزی بیهوده خلق نشده است

 سلام دوستان روح‌انگیز هستم همسفر

همان‌طور که می‌دانیم وادی دوم به ما می‌گوید: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیاط نمی‌نهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.» در این وادی می‌گوید: ما باید در مورد خودمان و یا سایر انسان‌ها و حیوانات فکر کنیم که بیهوده به این جهان خاکی پا نگذاشته‌ایم و هرکدام از ما برای کاری به این جهان هستی آمده‌ایم. من خیلی وقت‌ها می‌گفتم برای چی به این دنیا آمدم؟ آمدم که زجر دنیا را بکشم؟ خیلی وقت‌ها از خداوند گله و شکایت داشتم که من را فقط برای غم و ناراحتی آفریده‌ای؟ و خیلی احساس پوچی و افسردگی می‌کردم؛ یا می‌گفتم چرا خداوند حیوانات درنده را آفریده که شیرها، غزال‌ها را شکار کنند و یا کرکس‌ها و کرم‌ها را برای چی آفریده؟ بعد از اینکه به کنگره ۶۰ آمدم و آموزش گرفتم؛ به خلقت این موجودات پی بردم که اگر کرکس نبود؛ جهان هستی را بوی بد لاشه حیوانات برمی‌داشت و ما را مریض می‌کرد و اگر شیرها نبودند، غزال‌ها فربه می‌شدند و می‌مردند. یک روز در مورد کرم خاکی در اینترنت تحقیق کردم و متوجه شدم که من در موردش چه فکری کرده بودم؛ درصورتی‌که چه فوایدی برای کشاورزی دارد و فهمیدم که آقای مهندس چه زیبا برای ما همه چیز را شکافتند. در مورد مسافرهایمان که می‌گفتم این‌ها برای چه چیزی به این دنیا آمده‌اند؟ این‌ها آمدند تا به ما زجر دهند و خیلی فکرهای اشتباه دیگری می‌کردم. وقتی پیش اقوام یا هر جای دیگر که از مسافرم صحبت می‌شد؛ می‌گفتند این‌ها به درد نمی‌خورند و باید این‌ها را توی دریا بریزیم و این حرف‌ها برایم خیلی دردناک بود؛ ولی با آموزشی که از تک‌تک وادی‌ها خصوصاً وادی دوم دريافت کردم؛ فهمیدم هیچ‌ چیزی بیهوده به این جهان هستی پا نگذاشته است حتی اگر ما به هیچ فکر کنیم.

سلام دوستان مریم هستم همسفر

به نام خدایی که هستی، نام از او یافت. من قبل از ورود به کنگره ۶۰ مشکلات زیادی داشتم؛ مثل زانودرد، کمردرد، بی‌خوابی و ... و مقصر اصلی مشکلاتم را بی‌فکری مسافرم می‌دانستم که با مصرفش آن‌چنان تخریب روی زندگی من و دخترم گذاشته که هنوز اثرات این تخریب، زندگی ما را تحت شعاع قرار داده و با همین افکار مخرب، باعث بیماری و آسیب به جسم خودم شده بودم؛ اما خودم متوجه نبودم و همیشه هر راهی را می‌رفتم که بتوانم به آرامش برسم و از دست مریضی و بیماری خلاص شوم. یادم می‌آید که نزدیک دو سال، من هر شش ماه یکبار برای فیزیوتراپی زانو و کمرم به دکتر می‌رفتم؛ اما این درمان موقتی بود و بیماری من دوباره بعد چند ماه برمی‌گشت تا اینکه شکر خدا وارد کنگره شدم‌؛ وادی اول به من یاد داد که تفکر کنم و وقتی خوب تفکر کردم به این نتیجه رسیدم که چه فرصت‌هایی را از دست دادم و دچار کینه و نفرت بیشتری نسبت به گذشته خودم و مسافرم شدم و همین تفکر غلط باعث شده بود که حال من خراب‌تر شود و اصلاً خواب راحتی نداشته باشم؛ اما وارد وادی دوم که شدم با کار کردن روی خود فهمیدم درست است که من غرق در ناامیدی و تاریکی هستم اما می‌توانم به سمت نور و سلامتی حرکت کنم؛ در قدم اول باید خودم و نیروهای نهفته درونم را خوب بشناسم و در جهت آن‌ها تلاش کنم؛ چگونه؟ با آمدن مداوم به کنگره، شرکت به‌موقع در لژیون و جلسات، نوشتن سی‌دی‌‌ها و گوش‌به‌فرمان راهنمایم باشم تا بتوانم دانایی و علم خود را بالا ببرم و در این صورت جهان‌بینی من هم عوض می‌شود.

وادی دوم به من هم امید می‌دهد، هم هشدار و می‌گوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی پا به حیات نمی‌نهد و من مریم به هیچ نیستم بلکه برای هدف خاصی خلق‌شده‌ام که خودم از آن بی‌خبر هستم؛ پس باید اول پتانسیل وجودی خود و نیروهای درونم را که به خواب رفته‌اند بشناسم و بیدار کنم و از این نیروها در جهت رشد دانایی خود استفاده بهینه ببرم. وادی دوم به من همسفر هدیه بزرگی به نام امید به زندگی و سلامتی را داده است؛ چون الآن سه سال است که خدا را شکر از زانودرد و کمردرد خلاص شدم و خوابم تا حدودی بهتر شده است و وادی دوم به من هشدار داد که من بیهوده خلق نشدم و حق ندارم با افکار مخربم به جسمم و سلامتیم خدشه وارد کنم؛ در ثانی به من کمک کرد تا با خدای خودم که سال‌ها قهر بودم و او را گم‌کرده بودم آشتی‌ کنم و به من یادآوری می‌کند که اگر بخواهم دوباره اعتماد قدرت مطلق را جلب کنم باید از فرمان‌هایش با آموزش گرفتن و دوری از ضد ارزش‌ها پیروی کنم تا ذره‌ذره بتوانم در مسیر ارزش‌ها و صراط مستقیم قرار گیرم؛ درست است که من درگذشته در تاریکی غرق بودم اما همان تاریکی‌ها باید برای من اتفاق می‌افتاد تا من الآن قدر لحظه‌به‌لحظه زندگی خودم و دخترم و قدر داشته‌هایم را بدانم. حال می‌توانم با امید به خدا و اینکه بیهوده خلق نشده‌ام؛ همیشه درحرکت باشم و تلاش کنم. چگونه این کار عملی می‌شود؟ با خدمت صادقانه در کنگره ۶۰ چه مادی و چه معنوی، با افکار و اندیشه درست و مثبت اندیشی، با شاکر بودن بابت داشته‌هایم، با قبولی در آزمون‌ها و گرفتن شال راهنمایی، با لبخند زدن به یک تازه‌واردی که با باری از غم و اندوه وارد کنگره شده است و حتی با چیدن صندلی‌ها در سالن و این‌گونه می‌توانم در مسیر صراط مستقیم قرار بگیرم و کنترل زندگی‌ام را مثل یک فرمانده لایق به‌راحتی در دست گیرم؛ فقط کافی است خود را باور کنم. در آخر خدا را بابت وجود جناب مهندس حسین دژاکام و آموزش‌های ناب کنگره ۶۰ بسیار شاکرم؛ چراکه من زندگی شاد آلانم را مدیون کنگره هستم. همچنین از راهنمای خود یک دنیا سپاسگزارم که بدون هیچ منتی وقت و انرژی خود را رایگان در اختیار من قرار می‌دهد تا به آرامش برسم. امیدوارم که با خدمت صادقانه و ثابت‌قدم ماندن در کنگره بتوانم ذره‌ای از زحمات ایشان را جبران کنم.

سلام دوستان پریسا هستم همسفر

«هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.» این وادی، وادی امید به زندگی است. درزمانی که مشکلات بر ما چیره می‌شوند و ما دیگر قادر نیستیم آن‌ها را کنترل کنیم و خود را عاجز می‌بینیم‌؛ افکار منفی بسیاری به سراغ ما می‌آید؛ اینکه چرا زنده‌ام؟ اصلاً چرا به دنیا آمده‌ام؟ چه نقشی در این دنیا دارم؟ کاش بمیرم و این نوع فکرهای مخرب را نداشته باشم؛ به عبارتی انسان به پوچی می‌رسد و از تمام دنیا، زندگی و اطرافیان سرخورده شده و برای خود هیچ ارزشی قائل نمی‌شود؛ این قبیل افکار متعلق به افراد ضعیف و تنبل است که با این فکرها خود را تسلیم نیروهای منفی می‌کنند و دیگر هیچ تلاشی برای درست کردن زندگی و شرایط نابسامان خود نمی‌کنند و هر روز بیشتر در این منجلاب فرو می‌روند و ناامیدی و ترس از زندگی، در او قدرتمندتر می‌شود؛ درصورتی‌که اگر ما برای انجام هر کاری که می‌خواهیم شروع کنیم، قبل از آن قدری تفکر درست کنیم و به دنبال آموختن علم آن کار بپردازیم؛ هرگز در زندگی به این بن‌بست‌ها نمی‌رسیم که خود و اطرافیانمان را آزار دهیم.

سلام دوستان بهاره هستم همسفر

از وادی اول تا ودای چهارم به ما یاد می‌دهد که باید تفکر کنیم؛ زیرا خداوند در خلقت هر موجودی یک حکمت و فلسفه عظیمی داشته است. خدا را شکر می‌کنم بابت اینکه کنگره سر راه من و خانواده‌ام قرار گرفت. قبل از آمدن به کنگره حس ناامیدی در وجودم بود؛ ناامیدی یکی از مخرب‌ترین حس‌هایی‌ می‌باشد که ممکن است به سراغ انسان بیاید. حرکت در مسیر ضد ارزش‌ها، روی آوردن به مسائل منفی و خارج شدن از صراط مستقیم، حس منفی در انسان ایجاد می‌کند. همیشه طلب کار خدا بودم که چرا من به دنیا آمده‌ام؟ چرا مصرف‌کننده سر راهم قرارگرفته است؟ این ناامیدی در من به‌صورت بیماری‌های مختلف شکل‌ گرفته بود. نمی‌دانستم حتی وجود مصرف‌کننده‌‌ در زندگی‌ام حکمتی دارد و بیهوده نیست و باعث قوی و قوی‌تر شدن خودم در زندگی و روبرو شدن با مسائل و مشکلات است؛ حتی موجودات، گیاهان و انسان‌ها بدون رسالت نیستند و این آموزش‌ها را مدیون آقای مهندس حسین دژاکام و راهنمای خود هستم.

سلام دوستان رضوان هستم همسفر

وادی دوم به ما می‌آموزد که «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.» من قبل از اینکه به کنگره بیایم مشکلات گوناگونی در زندگی‌ام پیش می‌‌آمد که باعث ناامیدی من می‌شد و دائماً با خود می‌گفتم این دنیا و این زندگی فایده‌ای ندارد و برای من تمام‌شده است؛ این ناامیدی باعث می‌شد که من بیشتر در تاریکی‌ها فروروم، همیشه حس بی‌ارزشی و پوچی بکنم و اعتمادبه‌نفس خود را از دست بدهم و از همه‌چیز حتی خودم ناامید شوم؛ تا اینکه خداوند مسیر کنگره ۶۰ را برایم باز کرد و وقتی وارد لژیون شدم با آموزش‌های کنگره و راهنمای خود و با نوشتن سی‌دی وادی دوم متوجه شدم که من اصلاً هیچ و بیهوده نیستم؛ خداوند در من یک توانایی دیده که این مشکلات را به من داده تا بتوانم با قدرت درون و با جنگ نرم، مشکلاتم را حل کنم؛ به من آموخت که باید بدانم که بیهوده آفریده نشده‌ام و نه‌تنها من، بلکه آفرینش هیچ مخلوقی به جهت بیهودگی نبوده است؛ چراکه خداوند، انسان را به‌عنوان اشرف مخلوقاتش و جانشین خود بر روی زمین خلق کرد و به من اختیار داد تا بر سر دوراهی‌ها، مسیر خود را درست و با دقت انتخاب کنم تا به آرامش و آسایش برسم. اکنون پاسخ تمام سؤال‌هایی که در ذهنم بود و باعث ناامیدی من می‌شد را بعد از چند سال دریافت کردم. خداوند را برای هستی و آفرینش خود شکر می‌کنم؛ زیرا اگر به دنیا نمی‌آمدم قطعاً الآن دو فرزند زیبا و گل به من هدیه نمی‌کرد. بابت تمام افکار منفی خودم درگذشته از خداوند عذرخواهی می‌کنم و خداوند را شاکرم بابت همه نعمت‌هایی که به من داده است.

سلام دوستان الهه هستم همسفر

 در وادی دوم می‌فرماید: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.» من تا زمانی که وارد کنگره نشده بودم؛ همیشه حس بیهودگی داشتم از اینکه آفریده شدم و از خدا شاکی بودم و به خودم می‌گفتم چرا من؟ چرا من باید در کنار یک مصرف‌کننده باشم؟ این‌قدر ناامید بودم که هیچ‌چیزی برایم اهمیت نداشت و ناامیدی باعث شد که افسرده شوم؛ جایی نمی‌رفتم، با کسی حرف نمی‌زدم، هیچ کاری نمی‌توانستم انجام دهم و در تاریکی مطلق بودم؛ ولی زمانی که آموزش‌های آقای مهندس حسین دژاکام را دریافت کردم؛ با الهام گرفتن از وادی دوم حرکت کردم، به خودباوری رسیدم و با ادامه دادن به میسر حرکت خودم در صراط مستقیم توانستم از تاریکی‌ها رها شوم و در راستای صراط مستقیم قرار گرفتم تا برای خودم تلاش کنم و به‌ سلامت جسم و روان برسم.

رابط خبری: همسفر بهاره رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دوازدهم)
ویراستاری: همسفر هاجر رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون یازدهم)
عکس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون بیستم)
ارسال: همسفر پگاه خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی شیخ‌بهایی
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .